بهائیت
عبدالبهاء که به عنوان جانشین پیامبرخودخواندهی فرقهی بهائی مطرح است، برای معصوم جلوه دادن خود، یکی از اقسام عصمت را عصمت موهبتی، که مختص جانشینان پیامبران است، معرفی میکند. این در حالی است که او با عمل نکردن به احکام فرقهی بهائی و مسلمان جلوه دادن خود، حتی بر اساس تعالیم فرقهی بهائی نیز، معصوم به حساب نمیآید.
کسی که با قواعد عربی آشنا باشد، میتواند اشکالات موجود در کتب مقدس بهائیان را پیدا کرده و حتی این موضوع به حدی جالب است که بهائیان بعد از بهاءالله به کتب مقدس و معجزهی ایشان دست برده و غلطهای آن را اصلاح نمودهاند. البته میرزا حسینعلی برای فرار از این اتهام دست خود را پیش گرفته و میگوید: کلام من میزان برای صحت قواعد علوم است.
بهائیان گمراه در یک اقدام جدید بر ضد جمهوری اسلامی ایران، گزارشی 122 صفحهای منتشر کردند و در آن مدعی شدند که اقلیتهای مذهبی در ایران به شدت مورد سرکوب قرار میگیرند، حال آنکه آنچه را که این فرقهی ضاله، نام آن را سرکوب میگذارد، در واقع مجازاتهایی است که طبق قانون برای هر فرد متخلفی در نظر گرفته شده است؛ هر چند بهائی نباشد.
از جمله احکام فرقهی بهائی که در کتاب اقدس ذکر شده و مبلّغان فرقهی بهائی بر آن تأکید بسیار دارند، حرمت بوسیدن دست غیر است. بهائیان در بیان علّت آن، بوسیدن دست را، عادت علمای اسلام معرفی و آن را نشانهی غرور و خودپسندی میدانند. این در حالی است که عبدالبهاء به این حکم پدر خویش بیاعتنا و خود را تافتهی جدا بافته فرض کرده است.
سیمین فهندژ، سخنگوی جامعهی جهانی بهائیان در سازمان ملل متحد، ضمن انتقاد از حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در خصوص فشارهای ایران بر علیه بهائیان، خواستار این شد که باید به این رفتارها پایان داده شود. این سخن فهندژ بیش از اینکه یک انتقاد باشد، یک زنگ خطر برای دولت است که چه شده که دشمنان حربی از آنها درخواست کمک میکنند.
عبدالبهاء، علت اخراج حضرت آدم و حوا از بهشت را نزاع آنان با شیطان میداند. این در حالیست که خداوند در قرآن، علت اخراج آنان را گوش کردن و اعتماد به دشمن قسم خوردهی انسان (شیطان) معرفی میکند. اما به راستی هدف ذکر این ماجرا توسط عبدالبهاء، روشن ساختن تکلیف ملّتهای عصر خویش، با دشمنان آشکار خود (استعمارگران متجاوز) است.
در یکی از برنامههای شبکه آئین بهائی، علت برخورد پیروان ادیان الهی با دگراندیشان را ایمان غیر متکی به استدلال در ایشان معرفی کرده و خود را در این زمینه از سایر ادیان مستثنی معرفی میکنند. ذکر این ادعا در حالی است که رهبران فرقهی بهائی، در زمینهی برخورد با مخالفین و قطع ارتباط با آنها، گوی سبقت را از پیروان سایر ادیان ربودهاند.
بهائیان برای اثبات آیین خود مجبورند شعارهایی را عَلَم کنند که غیرت دینی را کمرنگ میکند، لذا از جمله تعالیمشان ترک تعصبات جاهلی است که شامل تعصب دینی، ملی، ناموسی و... است. بر اساس آنچه در کتاب اقدس آمده، هیچ پیامبری خاتم النبیین نیست و ذکر این نام از سوی مریدان او صرفاً از جنبهی تعصب جاهلی است. پس هر کسی میتواند ادعای نبوت کند.
وقتی فرقهی ضالهی بهائیت تمام مراسمات خود را بر اساس تقویم بدیع، که خود سراپا اشکال است، برگزار میکند، چرا جشن تولد میزرا حسینعلی نوری و علی محمد شیرازی را در اول محرم الحرام میگیرد؟ نکتهی اساسی همین است که بهائیت دنبال عقدهگشایی است و میخواهد همیشه خود را به ارباب انگلیس وفادار نشان دهد.
عبدالبهاء در جمع سیاهپوستان آمریکا، میگوید: شما باید بسیار ممنون سفیدپوستان آمریکا باشید که سبب آزادی شما شدند! در پاسخ به این اظهارات باید گفت: همین غربیها، که عبدالبهاء دم از عدالتشان میزند، با رفتاری وحشیانه، آفریقاییها را برای بردگی به آمریکا بردند و حال که اندکی از حقوق ایشان را به رسمیت شمرده، عادل به حساب میآیند!
بهائیت سن تکلیف دختران و پسران را 15 سالگی میداند. هر ادعایی زمانی پذیرفته است که دقیقتر از آنچه باشد که قبلاً عنوان شده و این امر در این ادعای دروغین مراعات نشده؛ چرا که در اسلام سن بلوغ دختران، کمتر از پسران عنوان شده؛ چون دختران از نظر جسمی و عقلی رشد سریعتری دارند، لذا قابلیت تکلیفپذیری ایشان است که اسلام چنین فرموده است.
عباس افندی، دومین رهبر فرقهی بهائی، یکی از تعالیم پدر خود را صلح عمومی معرفی کرده و در این خصوص، نزاع با دشمن و حتی دشمنی با شیطان را جایز نمیداند. اینها همه در حالی است که او در «رساله مدنیه» خویش، خواستار خرید تسلیحات مدرن غربی برای ایران شده و در برخی موارد، کشورگشایی را امری نیک معرفی میکند!
حسینعلی نوری علیرغم اینکه در کتابهایش به مسألهی خاتمیت اعتراف میکند، اما در ایقان ضمن آوردن لقب «خاتم الانبیاء» برای پیامبر اسلام، برای اثبات ادعای باب و بعدها ادعای خودش، دست به توجبه و تأویل دو کلمه «اول و آخر» میزند و بر این اساس ادعای نبوت هرکسی بعد از پیامبر اسلام را ادعایی حق و درست میداند.
در طول جنگ جهانی اول، به رغم اعلام بیطرفی ایران در این جنگ، برخی از شهرهای ایران از جمله همدان، به اشغال روسها درآمد. پس از اشغال این شهر، بهائیان همدان برای سربازان قاتل روسی جشن و پایکوبی کردند. پس از شکست روسها در همدان و جایگزینی آنها با ارتش غاصب عثمانی، بهائیان دقیقاً همین بازی خیانتکارانه را در مقابل ایشان انجام دادند.