حکایت عجیب بهائیان و اشغال همدان!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در ماجرای جنگ جهانی اول که میان دولتهای متفقین و متحدین در سالهای 1918-1914 م، شکل گرفت، روس تزاری و بریتانیا (در سال 1915 م) به مذاکره و تبانی هر چه بیشتر بر ضدّ استقلال ایران اسلامی پرداختند و با توسعه در قرارداد 1907 م (تجزیه ایران به مناطق تحت نفوذ روس و بریتانیا) طناب اعدام ملّت ایران را محکمتر ساختند.[1]
همزمان با این توطئه و به رغم اعلام بیطرفی ایران در این جنگ، نیروهای روس به رهبری ژنرال «باراتوف» وارد ایران شدند و ضمن حرکت به جنوب عراق، شهرهای مختلف ایران (از جمله اراک، همدان و اصفهان) را اشغال کرده و هرجا که دستشان به آزادیخواهان و استقلالطلبان ایرانی میرسید، آنان را به کام مرگ یا زندان میفرستاند.
در وانفسای اشغال مجدد و وحشیانهی همدان به دست قشون روس، سران فرقهی بهائی در این شهر، به پابوس ژنرال باراتوف (ژنرال اشغالگر روس) میروند و به اشاره محفل بهائیان، کودکان بهائی برای باراتوف سرود میخوانند و زندهباد میگویند.
اشراق خاوری، مبلّغ طراز اول و مورد تأیید رؤسای بهائی، در تاریخ امری ملایر و همدان، شرح این وقایع (سال 1297 ش مطابق 1335 ق) خیانتآمیز را آورده و در پایان، با لحنی غرورآمیز میگوید: «دیگر از حسرت و هوان مغرضین و منکرین امر نازنین مپرس که چگونه بود... ولی جز سکوت چارهای نداشتند».[2] از نوشتهی این نویسندهی سرشناس و مورد تأیید رهبران بهائی، کاملاً پیداست که اعضای این فرقه برای پابوسی اشغالگران بیگانه، هیچگونه قبح و رذالتی قائل نیستند!
نکته جالبتر آنکه چندی بعد، ارتش عثمانی به رهبری «علی احسان پاشا» پس از مدتی روسها را شکست داده و به صورت فاتح وارد شهر همدان شدند و اعضای فرقهی بهائی، دقیقاً همین بازی را در مقابل ایشان تکرار کردند. اشراق خاوری در این خصوص نیز مینویسد: «و هم در این سال 1335 در اثر شکست قشون روس، عساکر عثمانی به همدان وارد شده، کلّیه اجتماعات سیاسی در شهر ممنوع گردید، ولی کمیته مدرسه (بهائیان همدان) موفق گردید که برای جلسات خود کسب اجازه نموده و محافل امری کما فیالسابق دائر و برقرار بود... . ضمناً در یک جشن رسمی که «علی احسان پاشا» سردار عسکر عثمانی داده بود، شاگردان مدرسه تأیید، به طور رسمی برای ادای تبریک حاضر شده و مورد تحسین و تمجید وافر قرار گردیدند».[3]
واقعاً کمتر فرقه یا گروهی را میتوان در جهان یافت که اینگونه و به صورت تابعی، از شرایط متغییر قدرت حاکم، سریعاً پوست بیندازد و نقاب عوض کند! این نکته نیز نباید فراموش شود که صحنهگردان این ماجراهای خائنانه، نه افراد عادی این فرقه، بلکه اعضای برجسته تشکیلات بهائیت و سران محافل بهائی مورد تأیید سرکردگان این فرقه، بودند که برای مشتی اشغالگر و ستمگر، مجلس بزرگداشت گرفته و برای دشمنان و قاتلان این ملّت، جشن و پایکوبی کردهاند!
آری، وقتی تعصبات ملّی و وطنی از سوی رهبران فرقهی بهائی، امری مطرود و موهوم قلمداد میشود [4]، باید شاهد چنین صحنههای زشت و خفتباری از سوی پیروان این فرقه بود.
پینوشت:
[1]. در ماجرای این تجاوزات، قحطی عظیمی در ایران به وجود آمد و باعث کشتار بسیاری از مردم ایران شد. به نوشته دکتر مجد، ویرانیهای ارتش تزاری به حدی بود که انگلیسیها (با اینکه سهم آنها در ایجاد آن قحطی خانمانسوز از روسها کمتر نبود) کوشیدند روسها را مسبب قحطی معرفی کنند. ر.ک: سیدمحمدحسین مرعشی، قحطی بزرگ و نسلکشی در ایران، (1919-1917)، پیام بهارستان، نشریه کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوری اسلامی، ش 61، تیر 1385، صص14-12.
[2]. محمدعلی ملکخسروی، مجموعه تاریخ امر، به خط مؤلف، مورخ 3 شهریور 1346 ش، موجود در کتابخانه محفظة ملّی آثار امری ایران، ت: 132 بدیع، قسمت دوم، صص 292-289. به نقل از: عبدالحمید اشراق خاوری، تاریخ امری ملایر و همدان، مخطوط، 1 مرداد 1309 ش، استنساخ محمدعلی شائق ناطق به دستور محفل بهائیان همدان، مورخ 3 اردیبهشت 1310 ش.
[3]. همان، ص 293-292.
[4]. عباس افندی، خطابات مبارکه، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 147.
افزودن نظر جدید