اشغال ایران به دست بهائیت
فرقه بهائیت در دوره پهلوی، به دنبال تکرار تراژدی اشغال فلسطین در مورد ایران بود و زمینههای فتح ایران را بطور موازی پیش میبرد. امام خمینی (ره) در آن برهه حساس، هشداری تاریخی به مردم و حکومت داد که بهائیت به دنبال حکومت و سلطه بر شماست؛ اگر غفلت کنید، همه چیزتان را خواهد برد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پروسه اشغال فلسطین به دست صهیونیستها، میتواند یک تجربه و درس تاریخی برای ما باشد. اینکه چطور گروهی با مظلومنمایی به خانه شما راه مییابد، برای خود حق و حدود قائل میشود، بخشهایی از خانه را در اختیار میگیرد، قدرت خود را توسعه میدهد و در آخر، شما را از خانه بیرون میکند.
روزگاری یهودیان از سرتاسر دنیا به بهانه نسلکشی توسط آلمان نازی، به فلسطین آورده شدند؛ به ظاهر آوراه بودند، ندای مظلومیت سر میدادند، کمک میخواستند! اما همین یهودیهای به ظاهر آواره و مظلوم، با همکاری بهائیت، در فلسطین صاحب زمین شدند[1] و رفته رفته خود را مالک و بومیهای فلسطین را اخراج کردند.
چه واژهی «ارض موعود»ی که صهیونیستها برای فلسطین به کار میبردند و چه «واژه مهد امر بهاء» و یا تعابیری از این دست، هردو اسم رمزهایی برای چشم داشت این دو قوم، به فلسطین و ایران بوده و هست.
بنابر عقیده بهائی، بهائیان ملزم به تشکیل حکومت مذهبی خود در دنیا هستند.[2] هرچند اسلاف بهائیت در دوران قاجار، به دلیل جنگافروزی، خشونت و ترور سرکوب شدند، اما به دلیل نقشآفرینی در روی کار آمدن پهلوی، قدرت بسیاری در این رژیم به دست آوردند. نفوذ بهائیان در سیاست و اقتصاد رژیم پهلوی به حدّی رسید که گزافه نیست اگر بگوییم، ایران به دست بهائیت اداره میشد.
به طور مثال معروف است که 10 درصد اقتصاد ایران تنها در اختیار یک سرمایهدار بهائی، به نام حبیب ثابت پاسال بود. هُژبر یزدانی، بهائی دیگری بود که ادعا داشت یکجا میتواند تمام سرمایهدارهای ایران را بخرد.[3] املاک و زمینهای رهبر بهائیت در ایران به قدری بود که پس از مرگش، فقط مالیات اموال شناسایی شدهاش معادل 287 میلیون دلار بود. شمارش املاک، زمینها و مستقلاتی که بهائیت در ایران، با پول، زور، رانت و یا زمینخواری و... به دست آورد، دشوار بود.
بهائیت در سیاست پهلوی هم نفوذ بسیاری پیدا کرده بود؛ از وزیر و نخستوزیر بهائی گرفته تا تصدّی مقامات عالی ارتش، از سوابق بهائیان در رژیم پهلوی است. بهائیتی که به اعتراف اسناد، با ایجاد رانت ویژه برای اتباعش، میخواست کمر مسلمانها را بشکند.[4]
با همین سرعتی که بهائیت در چپاول و اشغال ایران داشت، بعید نبود اگر انقلاب اسلامی در ایران رُخ نمیداد، بهائیت با یک کودتای ساده، نه فقط حکومت، بلکه ایران را قبضه خود میکرد. یعنی همان بلایی که صهیونیستها به روز فلسطین آوردند، بهائیت برای ایران برنامه داشت. البته باید خیلی ساده باشیم که فکر کنیم بهائیت، یک قرن و نیم تلاش خود برای فتح ایران را با وقوع انقلاب کنار گذاشته است.
امام خمینی رحمةاللهعلیه در آن برهه حساس تاریخ، اینگونه خطر اشغال ایران به دست صهیونیست در لباس بهائیت و تکرار ماجرای فلسطین در مورد ایران را گوشزد میکرد: «اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملّت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم. قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در قبضه صهیونیستها که در ایران در لباس بهائى ظاهر شدند، است و مدتى نخواهد گذشت که با این قدرت مرگبار، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمّال خود قبضه میکنند و ملّت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط میکنند. ... ملت مسلمان تا رفع این خطرها سکوت نمیکنند و اگر کسى سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول و در این عالم محکوم به زوال است».[5]
یا آنجا که با عامل اسرائیل دانستن بهائیت در ایران، هشدار دادند: «اینها- عمال اسرائیل در ایران- هرجا انگشت میگذاری میبینی که یکی از اینهاست مراکز حساس؛ مراکز خطرناک؛ و اللَّه، مراکز خطرناک برای تاج این آقا. ملتفت نیستند اینها. اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند؛ مملکت ایران را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان میدانند. اینها در کتابهایشان نوشتهاند، در مقالاتشان نوشتهاند: حکومت مال ماست؛ باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم؛ یک حکومت جدیدی به وجود (بیاوریم)؛ حکومت عدل...».[6]
پینوشت:
[1]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: دلّالی بهائیان در خرید زمین برای یهودیان!
[2]. ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه خطاب به احبای شرق، آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، 1992 م، ص 502.
[3]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: اموالی که بهائیت از ایران به جیب زد
[4]. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، بیجا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381؛ به نقل از: گزارش ساواک، مورخ 19/5/1350.
[5]. امام خمینی، صحیفه نور، ج 1، تهران، مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1361، ص 34.
[6]. تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، ص 273.
افزودن نظر جدید