بهائیت
بهائیان مدعیاند که از دینی الهی، کامل، جامع و پاسخگوی نیازهای امروز بشر برخوردارند، اما با توجه به تلخیص و تعدیل احکام کتاب اقدس توسط شوقیافندی، ثابت میشود که یا بهاءالله پیامبر الهی نیست که اشتباهاتی در کتابش آورده، یا اقدس مندرآوردی است و یا شوقی، مؤمن به بهاء نبوده و با تلخیص کتابش به او و جامعه بهائی خیانت کرده است.
حج، يادگار ابراهيم خليل (عليه السلام)، ميراث همهی پيامبران (عليهمالسلام)، ركن وثيق و حبل متينی است كه يادش دل هر مشتاقی را بر زورق اميد مینشاند و نامش همواره با دريايی از آرزوها همراه است. از نشانههای شگفت و علائم زندهی حج كه در پرتو حج ابراهيمی نمودار گشته، رونق بازار توحيد و كسادی عرصهی شرك است.
با توجه به اینکه یکی از آموزههای بهائیان، تطابق دین با عقل و علم است، احکامی در کتاب «بیان» علی محمد شیرازی که او را «من یظهره الله» مینامند، یافت میشود که نه علمی است و نه عقلانی. این در حالی است که مبلغان بهائی برای فرار از این مخمسه میگویند که کتاب بیان نسخ شده است، غافل از اینکه بهاءالله قائلین نسخ بیان را لعن کرده است.
از جمله تعالیم فرقهی بهائیت که مورد استفادهی ابزاری و موردی قرار میگیرد؛ عدم مداخله در سیاست است. بطور مثال در انقلاب اسلامی سال 57 در ایران، نهاد رهبری بیتالعدل از مردم ایران، درخواست عدم همراهی با آزادیخواهان دارد، اما در فتنهی 88 به مردم توصیهی ظلمستیزی و بیتفاوت نبودن به وضعیت کشور توصیه میشود.
پیروان فرقهی بهائیت با ادعای اینکه حقوقشان در ایران نقض میشود و شکایاتشان نیز مورد پیگیری قرار نمیگیرد، مدام در نهادهای بینالمللی علیه کشورمان، به طرح شکایت میپردازند. این در حالی است که طبق قانون اساسی، تمامی ایرانیان در برابر قانون مساوی بوده و رهبران بهائی، اعتراض به هیچ حکومتی را جایز نمیدانند.
نظام استکباری آمریکا برای گسترش تفکر بهائیت، از این فرقه، حمایتهای مالی بسیاری نظیر به رسمیت شناختن موقوفات، تأسیس شرکت امناء و امتیازات طلایی آن کرده است؛ چرا که این فرقه، یکی از شاخههای امپریالیسم است که از سوی آمریکاییها اداره میشود؛ لذا بهائیان مستبصر، بهائیت را حزب سیاسی صرف و خالی از معنویت معرفی میکنند.
از جمله شعارهای رهبران بهائی که در تبلیغات این فرقه بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، پرهیز از بدگویی و دشمنی با اغیار است. با مشاهدهی رفتار رهبران این فرقه درمییابیم که ایشان، نه تنها از کینهتوزی با دشمنان خود پرهیز نکرده، بلکه حتی نسبت به نزدیکان خود کینهورزی کردهاند؛ پیروان این فرقه نیز، ادامه دهندهی مسیر پیشوایانشان هستند.
همهی انبياء الهی به زبان قوم خود صحبت میكردند و كتاب آسمانی آنها نيز همان زبان بوده است؛ زيرا در غير اين صورت مردم به آن پيامبر و كتابش ايمان نمیآوردند، اما مدعیان دروغینی چون باب و بهاء، با وجودی که زبانشان فارسی بوده اما کتاب آسمانیشان عربی است و این خود دلیل اثبات کذب آنان است، دلیلی که جامعهی بهائیت پاسخی برای آن ندارد.
در یکی از برنامههای شبکه نوین تیوی که به موضوع فرهنگ مطالعه پرداخته بود، جلوگیری از فراگیری فرهنگ مطالعه را عادت مستبدین معرفی کرد. این در حالیست که پیشوایان بابی و بهائی ایشان، همواره پیروان را از مطالعهی آثار غیر خود بر حذر داشته و حکم به سوزاندن آثار دگراندیشان، کرده و تنها راه رستگاری را مطالعهی آثار خود دانستهاند.
اساس تبلیغ دین مبتنی بر ورع و عمل نیکوست. اما وقتی به سرنوشت حروف حی دقت میکنیم میبینیم آنها یاغیانی تربیت شده برای مقابله با اسلام ناب و هتک حرمت آن دین مبین بودهاند. کسانی که برای رسیدن به مقاصد پلید خویش از هر وسیلهای استفاده میکردند و از ایجاد اغتشاش و ناامنی در جامعه ابایی نداشتند.
رژیم آمریکا پس از انقلاب ایران، هنگامی که منافع خود را در این منطقه از دست رفته میدید، تمام همّت خود را بر فشار و براندازی این نظام متمرکز نمود. از مهمترین ابزارهای فشار بر علیه انقلاب اسلامی ایران، مسئلهی حقوق بشر است که تحت این عنوان، نظام آمریکا به حمایت از جاسوسان بهائی خود در ایران میپردازد.
یکی از روشهای تبلیغی فرقهی بهائیت، جذب جوانان بوسیلهی ترویج مفاسد اخلاقی است. در این راستا عبدالبهاء، به عنوان رهبر دینی این فرقه، مبلّغی به آمریکا میفرستد و از وی میخواهد در تبلیغات خود، از همسرش که چهرهای زیبا داشت، استفادهی ابزاری نماید. اما هنگامی که کاشف میشود که او به وعدهی خود وفا نکرده، از مقامش خلع میشود.
شاید بتوان یکی از رفتارهای خائنانهی بهائیان در حق فرهنگ ایران را در سرقت اشیای تاریخی از ایران به آمریکا دانست. عدهای بهائی برای خوشخدمتی به اربابان آمریکایی خود، با هماهنگی سرکردگان، اقدام به قاچاق آثار باستانی به خارج از این آب و خاک کردهاند. شاید بتوان این رفتار بهائیان خائن را تأسی به رفتار رهبرانشان در امر سرقت دانست.
فرقهی بهائیت با بیان شعارهای عوامفریب، سعی در همنوایی با نظام امپریالیست دارد. سران فرقهی بهائی در شعارهای خود با تخریب تعصبات میهنی، سعی در حذف ملّیت از ملّیتها، که مساوی با حذف احساسات پاکی است که انسان را به دفاع از میهن فرا میخواند. جهان غرب در رواج فرهنگ و برچیدن فرهنگهای دیگر، از جمله اسلام، از بهائیت کمک میگیرد.