شوقی افندی و تلخیص کتاب اقدس!

  • 1395/09/15 - 15:24
بهائیان مدعی‌اند که از دینی الهی، کامل، جامع و پاسخ‌گوی نیازهای امروز بشر برخوردارند، اما با توجه به تلخیص و تعدیل احکام کتاب اقدس توسط شوقی‌افندی، ثابت می‌شود که یا بهاءالله پیامبر الهی نیست که اشتباهاتی در کتابش آورده، یا اقدس من‌درآوردی است و یا شوقی، مؤمن به بهاء نبوده و با تلخیص کتابش به او و جامعه بهائی خیانت کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شوقی افندی، نوه‌ی دختری عبدالبهاء، که بهائیان او را «ولیّ أمر الله» می‌دانند، به تحریف کتاب‌های بهائیان از جمله «اقدس» اقدام نموده و آن‌ها را خلاصه کرده است. در دیباچه‌ی کتاب اقدس که شامل احکام و دستورات آئین بهائیت است، چنین آمده است: «حضرت وليّ امراللّه در سنه ١٩٥٣ ميلادی، تلخيص و تدوين حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس را يکی از اهداف نقشه‌ی ده ساله معيّن فرموده، تحقّق آن را شرط لازم برای ترجمه‌ی کتاب اقدس به لسان انگليسی مقرّر داشتند.»[1]
سؤال مهمی که این‌جا به ذهن می‌رسد، این است که مگر بهائیان مدعی نیستند که دین‌شان «من‌درآوردی» نیست و پیرو یک آیین الهی، تازه و جامع‌اند؟ مگر کتاب اقدس، کتاب الهی آن‌ها نیست؟ پس با این وجود، چه اشکالاتی در کتاب وجود داشته که حضرت ولیّ أمرشان تشخیص داده کتاب مقدس‌شان باید تصحیح و تلخیص شود؟ مگر کتب مقدس الهی سایر ادیان، تلخیص شده‌اند؟
آیا قرآن مسلمانان بعد از هزار و چهارصد سال تلخیص شده است که بعد از کمتر از صد سال از مرگ بهاءالله، احکام و حدودش تعدیل و تلخیص می‌شود؛ آن هم توسط یکی از رهبران خودشان.
با صرف نظر از این‌که تلخیص و تحریف در سیره‌ی حضرت ولیّ أمراللهِ بهائیان سابقه داشته و حتی تاریخ‌شان را نیز دست‌کاری‌کرده‌است،[2] این اتفاق چند علت می‌تواند داشته باشد:
1- نظرات شوقی با آراء بهاءالله مخالف بوده، لذا هر کدام از احکامی را که برایش قابل هضم نبوده یا به مذاقش سازگار نبوده، مورد عنایت و حذف قرار داده ‌است، که در این‌صورت باید گفت این چگونه آئینی است که جانشین پیامبرش، مخالفت جدی با آورنده‌ی آن داشته‌ است؟ مگر می‌شود پیامبری چیزی بگوید و وصیّ او، که باید راه او را بپیماید و مردم را بدان رهنمون سازد، خود فرمایش ولیّ خویش را نپذیرد؟
2- شوقی عمیقاً و قلباً به بهاءالله مؤمن نبوده و تنها برای حفظ جایگاه ریاست بهائیان، تظاهر به ایمان می‌کرد.
3- بهاءالله در کتاب اقدس اشتباهاتی داشته که شوقی با تلخیص کتاب، آن اشتباهات را حذف نموده‌ است، که در این‌صورت این سؤال مطرح می‌شود که مگر پیامبران الهی معصوم نیستند؟ و مگر بهائیان مدعی نبوّت و معصومیت بهاءالله نیستند؟ آیا خطا و اشتباه از معصوم سر می‌زند؟!
4- کتاب اقدس، یک کتاب الهی نیست و بافته‌های ذهنی بهاءالله است.
در این ‌صورت آیا می‌توان در یک آئین الهی به کتابی غیر الهی از کسی که اشتباه و خطا از او سر می‌زند، تمسک جست؟
از آن‌جا که بهائیان، هم بهاءالله را پیامبر الهی و معصوم می‌دانند، هم کتاب اقدس را مقدس می‌خوانند و هم شوقی را ولیّ امرالله معرفی می‌کنند، این تناقضات هم‌چنان بی‌پاسخ می‌ماند و هیچ بهائی حق ندارد این سؤالات را در ذهن خود بپروراند و به دنبال حل این مسأله برود؛ چرا که او را به دین مبین بهائی! کافر می‌کند؛ و این است اصل تحرّی حقیقت در بهائیت...!

پی‌نوشت:

[1]. حسینعلی نوری، اقدس، دیباچه، ص3.
[2]. تلخیص تاریخ نبیل زرندی، مقدمه‌ی نشر دوم. این کتاب را شوقی با تصحیح و تحریف به انگلیسی ترجمه کرد، پس از مدتی با عنوان مطالع‌الأنوار به عربی ترجمه شد، سپس توسط اشراق خاوری تلخیص و به فارسی برگردانده ‌شد و مورد تأیید شوقی قرار گرفت.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.