تأملی در سرنوشت حروف حی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتقاد علی محمد شیرازی به رموز اعداد، او را بر آن داشت که عقائد خویش را بر اساس آن قرار دهد؛ به همین علت در نظر او، عدد «19» مقدس و اسرارآميز بود؛ چرا که برابر با تعداد حروف «بسم الله الرحمن الرحيم»، اسامی پنج تن آل عبا و کلمهی «واحد» كه يكی از نامهای خدا است، بود. بر همین اساس عدد نوزده نزد بهائیان مقدس است. یکی دیگر از موارد استفادهی عدد نوزده، حروف حی است که شامل اولین کسانی است که به ادعای علیمحمد شیرازی لبیک گفتند و به او ایمان آوردند. این افراد، هجده نفر بودند که با خود او نوزده نفر میشدند. او آنها را «حروف حی» ناميد تا كلمهی «حی» که به حساب ابجد برابر با «18» میشود، به علاوهی خودش به عدد نوزده برسد.
از سرگذشت این هجده نفر که همگی از مبلغان بابیت بودهاند و به دستور علی محمد شیرازی به شهرهای مختلف رفتند، خبر چندانی در دست نیست و حتی تاریخ بهائیت که از این افراد به بزرگی یاد میکند، از ذکر سرگذشت آنان عاجز است. تنها در مصادر بهائی به محل مرگ برخی از آنان اشاره شده است و از سیره، مرام و چگونگی زندگی کردن و نسل و آباء و اجداد آنان هیچ حرفی به میان نیامده است.
از میان این هجده نفر، ده نفرشان یاغیانی بودند که در قلعهی طبرسی کشته شدند. مهمترین این افراد ملاحسين بشرويهای است که از سوي علی محمد شیرازی ملقب به «اول من آمن» و «باب الباب» شد. او فرمانده یاغیان قلعه نیز بوده است. از دیگران اطلاعی بهجز یک نام وجود ندارد.
سایر افراد باقیمانده این گروه نیز از مجرمان و یاغیانی بودند که به سرنوشت دوستان خود دچار شدند. یکی به کرکوک تبعید شد و در زندان آنجا مسموم شد.[1] دیگری در جریان قتلعام پیروان کتاب بیان در تهران به دست تجار تهران کشته شد. [2] مهمترین آنها نیز که به قدوس شهرت داشت در سال ۱۲۶۶قمری در سبزه میدان بابل محاکمه و اعدام شد.[3]
ملاحسن (محسن) بجستانی، یکی دیگر از این افراد است که پس از مدت کوتاهی توبه کرد و از اعتقاد به بابیت علیمحمد شیرازی برگشت.[4] برخی نیز همچون سعید هندی و ملا خدابخش قوچانی به سرنوشتی نامعلوم دچار شدند.[5]
آری این سرنوشت حروف حی بود که بابیان و بهائیان آنان را قهرمانان آیین خود میدانند. علیمحمد شیرازی کسانی را حروف حی نامید که همچون گرگ به اعتقادات پاک مردم حملهور میشدند و در مقابل شریعت ناب اسلام بیمحابا ایستادند. کسانی که از هیچ کار قبیحی ابایی نداشتند و عاقبت به جرم اغتشاش، ارعاب و قتل عام مردم، به اعدام محکوم شدند.
این درحالی است که منطق اسلام آنقدر قوی است که تا کنون کسی نتوانسته مسلمانی را به جرم بیحرمتی به سایر ادیان مؤاخذه نماید و او را یاغی معرفی کند.
اینجاست که راز پر بودن تاریخ بابیت و بهائیت از نقاط کور و حلقات مفقوده، آشکار میگردد؛ چراکه اگر این گرههای تاریخی باز میشد دیگر آبرویی برای آیین پوشالیشان باقی نمیماند.
پینوشت:
[1]. محمد نبیل زرندی، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاوری، تهران، 1339 ش، ج۱، ص۴۷.
[2]. میرزا جانی کاشانی، نقطةالکاف، هلند، لیدن، 1328، 397.
[3]. جمال ابهی، ص 92.
[4]. محمد نبیل زرندی، مطالع الانوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی ، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاوری، تهران ۱۳۳۹ش، ج۱، ص۶۸./ عبدالحسین نوائی، باب و حروف حی، ج۱، ص۱۱۳، در علیقلی بن فتحعلی اعتضادالسلطنه.
[5]. همان، ص69.
[6]. همان، ص۶۸.
افزودن نظر جدید