اعتقادات
در باور اهل حق، روح آدمی تا روز واپسین هزار و یک جامه را عوض کرده و در نهایت به ابدیت و جاودانگی می پیوندد. در باور این فرقه کیفیت و چگونگی زندگی های بعدی در کالبدهای جدید، متاثر از نوع عمل و رفتار آدمی در زندگی های قبلی اوست.
آموزه های فرقه اهل حق نگاه صریح و شفافی به مسائل سیاسی از جمله حکومت نداشته و پیران و مرشدان این فرقه معولا خود را درگیر حکومت ها نکرده اند و بر اساس مبانی اعتقادی، انگیزه ای برای تشکیل حکومت ندارند.
جم گرفتن از مهم ترین مناسک مذهبی فرقه اهل حق است که با اهدافی از جمله تقرب به شخص سلطان اسحاق و ایجاد همبستگی واتحاد پیروان یارسان و رفع کینه ها و کدورت ها با حضور پیروان این فرقه و با آداب و اعمالی خاص برگزار می گردد.
در متون فرقه اهل حق، دیدگاههای متفاوتی در باره مقام زن می توان مشاهده کرد. در نگاه این فرقه گاهی زن مقامی بالاتر از انبیاء داشته ولی حتی از حضور در مکان های مذهبی اهل حق، یعنی جمخانه و شرکت در مجالس ذکر و مراسم عبادی به طور کلی منع شده است.
مرجئه حقیقت ایمان را امری قلبی دانسته، به گونه ای که عمل، در افزایش و کاهش آن بی تاثیر است. فرقه اهل حق از آنجا که دین را صرف محبت قلبی و آن هم محبت حضرت علی (ع) می دانند، می توان این فرقه را استمرار تفکر فرقه مرجئه دانست.
پیروان فرقه اهل حق به دو گروه «چکیده» و «چسپیده» تقسیم شده اند. اهل حق چکیده، کسی را گویند که از پدر و مادری اهل حق به وجود آمده و پس از تولد، توسط ولی قانونی او طی مراسمی خاص به خاندانی از اهل حق سرسپرده می شود. اما افرادی که خارج از فرقه اهل حق به این فرقه در می آیند را اهل حق چسپیده می گویند.
یکی از آسیب های جدی که متوجه فرقه اهل حق است، جریان اباحه گری است. اباحه گری در این فرقه از دو جنبه قابل تصور است؛ هم از جهت ارتکاب محرمات و هم از جهت ترک واجبات.
« ردا» یکی از ارکان فرقه اهل حق است. در تعریف اخلاقی به معنای بخشش، بردباری، گذشت، خدمت و فداکاری بی ریا نسبت به مخلوق خدا آمده است و درنگاه عرفانی به معنی ظهور صفات حق بر بنده است.
نیستی، از ارکان چهارگانه اهل حق است که دارای دو معنای عرفانی و اخلاقی می باشد. مفهوم اخلاقی آن به معنای از بین بردن منیت و خودخواهی و دور شدن از تعلقات دنیوی است و از نظر عرفانی در آموزه های اهل حق، نیستی به معنای فنای فی الله به کار رفته است.
راستی یکی از ارکان چهارگانه رفتاری فرقه اهل حق است که تعاریف و تفاسیر متعددی در متون این فرقه از آن، از جمله بجای آوردن اوامر و ترک نواهی الهی صورت گرفته است.
آموزه های رفتاری فرقه اهل حق بر چهار اصل، استوار است که نخستین آنها «پاکی» می باشد.این اصل، به معنای پاکی باطنی و جلا یافتن روح سالک، برای حصول اشراق نور حقانی تعریف شده است.
منابع آیینی اهل حق که «کلام» و «دفتر» نامیده می شوند که دربردارنده مجموعه باورهای یارسان است که به تبع مبانی عرفانی و صوفیانه و باورهای باطنیه به صورت «سر مگو» بیان شده که فهم آنها برای هر کسی امکان پذیر نیست.
بین فرقه های تصوف و اهل حق شباهت هایی از جمله شکستن جوز، اعتقاد به افسانه هفت تنان و چهل تنان، احترام به سبیل، دم گرفتن و جمع شدن در مراسمات مذهبی و عبادی و مراسم ذکر جلی و خفی وجود دارد.
کلام خرانه یا نامه سرانجام مهم ترین متن دینی فرقه اهل حق به شمار می رود. این کتاب که در نظر غالب اهل حق در حکم وحی منزل بوده و تعلیمات آن کامل و بالاترین سند مسلکی و حاکم بر جمیع شئون زندگانی اهل حق می باشد، بر دونادون استوار است.