سایر مسائل
از قدیم تا بهحال مردم دراویش را با فقر و نداری میشناسند که بوسلیه آن سیر و سلوک میکردند، اما از زمان شاه نعمتالله ولی زندگی صوفیانه تغییر زیادی پیدا کرد و اقطاب صوفیه رو به ثروتاندوزی آوردند و گفته شده که شاه نعمتالله و ملاسلطان گنابادی از ثروتمندترین اقطاب بودند در حالی که فقر و کنارهگیری از دنیا در بین بزرگان صوفیه مرسوم بوده است.
یکی از مفاهیم محوری در مباحث عرفانی و صوفیانه واژه پیر، دلیل، راهنما، شیخ، مرشد یا به تعبیر امروزی آن قطب میباشد. تصوف در نهایت مردگی اختیار را از مرید خواستار است و او را از تعقل و تفکر در فلسفه عمل نهی کرده و باز میدارد: «مرید باشیخ (کالمیت بین یدی الغسّال) باشد که او را در نفس خود هیچ تدبیری و ارادتی نبود و هر چه شیخ در حق او خواهد او آن را از نفس خود دفع نکند.»
کتاب "تبصرة العوام فى معرفة مقالات الأنام" يكى از دو كتاب فارسى است در فنّ ملل و نحل و شرح مقالات و آراء و ديانات كه براى ما از قبل از استيلاى مغول بجا مانده است. در این کتاب به انحرافات فرقه صوفیه اشاره شده است و صوفیه را شش فرقه میداند و عقاید هر فرقه را به طور مختصر بیان میکند.
حروفیگری و صوفیگری به گونهای که قابل انکار و چشمپوشی نیست، با تصوف مربوط است و چهبسا حروفیگری به صوفیگری بیش از شیعه گری بچسبد. اما عقاید حروفیه و تصوف در برخی موارد با هم مشترک و در برخی دیگر با هم متفاوت است، تا جایی که حروفیه صوفیه را منحرف و گمراه خطاب کرده است.
جهان اسلام در طول تـاریخ، آزمایشگاه مـهدویت و انحراف درباره مهدی مد نظر روایات بـوده اسـت. سابقه ادعای مهدویت از در میان فرقههای مختلف اسلامی وجود داشته است. از میان مدعیان مهدویت فرقه صوفیه است که ولایت اقطاب خود را همانند ولایت منجی آخر الزمان می دانند و بنابر ادعاهای بدون سند، باب ولایت را منحصر در معصومین ندانسته و معتقدند ولایت اقطاب صوفیه در ادامه ولایت معصومین است.
مهمترین مبنای نظری مهدویت، "امامت باطنی" است. غزالی پایهگذار این نظریه در شرق است؛ اما تکامل نهایی آن در غرب صورت گرفت. نقطه ثقل تصوف غزالی این بود که مهدی یـکی از اقطاب راه تصوف است. انگیزه غزالی از این نظریه، مقابله و طرد اندیشه امامت منصوص شیعی بود.
از دیدگاه صوفیه تمام مرامهای موجود در جهان بر صراط حق هستند و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت میشمرند. تمام فرق و مذاهب و فلسفهها در چشم صوفیه در حکم نردبانی برای عروج است و به محض عروج بدون کوچکترین وابستگی آن را رد میکنند. درحاليكه عقیده داشتن به صلح کل (و زانو زدن در مقابل ظالمين) با اندیشه مهدویت مغایر است.
نویسنده صوفي در مقاله خود ضمن انتساب عقبافتادگی جامعه و جمود فکری آن در بحثهای کلامی به فقها، با توسعه در واژه «اهلبیت» به دنبال انتقال معنا و مصداق مفهوم «اهلالبیت» ذکر شده در لسان روایات معصومین (علیهمالسلام) و آیات قرآن، از مفهوم اصطلاحی و خاص آن به مفهوم عام آن میباشد تا بهمنظور خود که مساوی قرار دادن قطب با مفهوم «اهلبیت» و معرفی قطب بهعنوان مصداق ایشان در عصر حاضر برسد.
ابن عربی به عنوان یکی از سران تصوف، موافقان و مخالفانی جدی دارد. برخی او را عارف و فقیه و محدثی برجسته خطاب کرده و برخی دیگر او را یک دروغگو و دشمن اهلبیت پیامبر و پیروان ایشان میدانند. در مذهب شیعه تولی و تبری بهعنوان دو فرع از فروع دین محسوب میشود، امّا براساس روایات واردشده در این موضوع از ناحیه معصومین، دین و ایمان چیزی جز محبت به دوستان خدا و بييزاري از دشمنان خدا نیست.
همانطوری که میدانیم، مفهوم ولایت در میان شیعیان و اهل سنت، باهم متمایز است. از این رو شعب منشعب از هر یک از شیعه و سنی، متاثر از این دو مفهوم میباشند. فرقه صوفیه که در ابتدا با تفکر اهل سنت پا به عرصه وجود نهاد و در دامان همان تفکر رشد و گسترش یافت و تا امروز هم به حیات خود ادامه داده است.
تمسک به اندیشه مهدویت، توسط فرق ضاله به عنوان یک آموزه برای ایجاد انحراف در این اندیشه، همواره مورد توجه بوده است. از این تصوف به این اندیشه محوری شیعه به عنوان یک آموزه برای تأویل و تحریف جریان وصایت و جانشینی پیامبر اسلام نگریسته و تحت بحث ولایت و ختم ولایت به تبیین دلخواه آن پرداخته است.
با توجه به سیر تاریخی صوفیه و بعد از شیعه شدن سران تصوف در دوران صفویه، اشکالاتی به صوفیه مطرح شد، و صوفیه خود را از حیث تطبیق به مبانی شیعه فقیر دید، لذا بزرگان صوفیه بر آن شدند تا باب جدیدی را برای توجیه ولایت ادعایی خود در دوران غیبت باز کنند تا هم با مساله اعتقاد به وجود منجی حی تناسب داشته باشد، هم در عین حال مقام و منزلت خود را حفظ کرده باشند.
اندیشه مهدویت از اعتقادات اساسی شیعیان محسوب میشود که راهزنان دین و دنیای مردم از آن سوء استفاده کردهاند. در این میان صوفیه برای جلب اعتماد مردم و به انحراف کشیدن این اندیشه، اعتبار جایگاه اقطاب خود را همانند جایگاه امامان معصوم (ع) دانسته و قطب سلسله خود را "مویّد من عند الله" دانسته و انتخاب ایشان را بواسطه "نص صریح"، ثابت میداند.
تاثیر فرق منشعب شیعه از مهدویت گاهی اصالی است و گاهی غیر اصالی. اصالی بدین معنی که اعتقاد به اندیشه مهدوی از اصل و اساس جزو آن مکتب یا فرقه بوده و از اعتقادات نخستین ایشان میباشد و گاهی فرقههایی که در دامان اسلام رشد و نمو کردهاند. اعتقاد به مهدویت در میان تصوف، اعتقادی غیر اصالی است.