دم خروس ابن عربی یا ادعای مهدی باوری او!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن عربی به عنوان یکی از سران تصوف، موافقان و مخالفانی جدی دارد. برخی او را عارف و فقیه و محدثی برجسته خطاب کرده و برخی دیگر او را یک دروغگو و دشمن اهلبیت پیامبر و پیروان ایشان میدانند.
اگرچه در مذهب شیعه تولی و تبری بهعنوان دو فرع از فروع دین محسوب میشود، امّا براساس روایات واردشده در این موضوع از ناحیه معصومین (علیهمالسلام)، دین و ایمان چیزی جز محبت به دوستان خدا و مؤمنین و دور جستن از دشمنان خدا و مؤمنین نیست. بنابراین تولی و تبری را شاید بتوان میوه و محصول ایمان به خدا، پیامبر و ولی خدا(علیهمالسلام) دانست که پس از محکم شدن ایمان در دل، بهصورت تولی به خدا، رسولالله و ولیالله (علیهمالسلام) و تبری از دشمنان ایشان علامتی بر اصیل بودن ایمان یا تقلبی بودن آن است.
چنانچه در روایتی که ابو عبیده حذاء از امام باقر (علیهالسلام) نقل میکند [1] میگوید: به حضور امام باقر (علیهالسلام) رسیدم، گفتم: پدرم به قربانت. گاهی شیطان با من خلوت میکند و نفسم را پلیدی فرا میگیرد، آنگاه به یاد دوستی و دلبستگیم به شما میافتم و نفسم پاک میشود. فرمود: یا زیاد ویحک و ما الدین الا الحب الا تری الی قول الله تعالی: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ». ای زیاد، دین جز محبت نیست. نمیبینی که خداوند میفرماید: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید، تا خدا شمارا دوست دارد. [2]
در برخی از روایات دیگر، به جای دین، ایمان آمده است. در روایتی که «فضیل بن یسار» - که امام صادق (علیهالسلام) او را لنگر زمین معرفی کرد [3] نقل میکند، میگوید: از حضرت صادق (علیهالسلام) پرسیدم: آیا حب و بغض از ایمان است؟ فرمود: «هل الایمان الا الحب و البغض؟» آیا ایمان، چیزی غیر از دوستی و دشمنی است؟[4]
پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم): يا علی! إنَّ وِلایَتکَ لا تُقَبلُ اِلّا بِالبَراءَةِ مِن اَعدائِکَ وَ اَعداءِ الأَئِمَة مِن وُلدِکَ.[5] یا علی! تولأی تو جز با تبرّی از دشمنان تو و دشمنان امامان و فرزندان تو قبول نمیشود. پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم): مَن جَحَدَ علیّاً اِمامَتَهُ مِن بَعديِ فَاِنَّما جَحَدَ نُبُتوَّتی وَ مَن جَحَدَ نُبُوَّتی فَقد جَحَدَ اللهَ رُبُوبِیَّتَه. هر کس امامت و ولایت علي (علیهالسلام) را بعد از من نپذیرد نُبُوّت مرا قبول نکرده و کسی که نُبُوت مرا قبول نکند او ربوبیّت خداوند بزرگ را قبول نکرده است. [6]
امام محمد باقر (علیهالسلام): التارکونَ وِلایَةَ عليٍّ (علیهالسلام)، اَلمُنکِرونَ لِفَضلِه، اَلمُظاهِرونُ اَعداءَهُ، خارجونَ عَن الاسلامِ مَن ماتَ مِنهُم علی ذلِکَ.[7] آن کسانی که ولایت علي (علیهالسلام) را نپذیرفتند و فضل و برتری او را مُنکر شدند و با دشمنانش همداستان گردیدند چنانچه بر همین حال بمیرند بر دین اسلام نمردهاند.
امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: «من احب الله احب النبی و من احب النبی احبنا و من احبنا احب شیعتنا؛ هر کس خداوند را دوست دارد پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را دوست خواهد داشت، و هر کس پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دوست بدارد ما را وست خواهد داشت و هر کس ما را دوست بدارد شیعیان ما را دوست میدارد. [8]
اگر چنین است که میوه ایمان، بلکه خود ایمان و دین چیزی جز حب خدا، رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) و اهلبیت (علیهمالسلام) نیست، بنابراین کسی محبت دشمنان ایشان را در دل بپروراند و پیروان ایشان را دشمن داشته و خوار نماید، فاقد ایمان و دین بوده و اگر در چنین وضعیتی از دنیا برود، بر دین پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمرده است.
اینک مرور برخی اعتقادات و سخنان شخصیتهای برجسته صوفی، عیار مذهب و مرام و ولایتپذیریشان را مشخص خواهد کرد. ابن عربی درباره ابوبکر میگوید: «… فلیس بین ابی بکر و رسولالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رجل لانه صاحبُ صدّیقیّه و صاحبُ سرّ. فهو من کونه صاحِبَ سرٍّ، بین الصدّیقیّه و نبوّه التّشریع و یُشارکُ فیه، فلا یَفضُلُ علیه مَن یشارکُهُ فیه بل هو مساوٍ له فی حقیقته فافهم ذلک. [9]
شاه نعمتالله در رسالهای تحت عنوان تحقیق فی مراتب الهیه از خلفای اربعه و ائمه اهل سنت به احترام یاد میکند: ...و از نبی چهار رکن نبوت که ابوبکر و عمر و عثمان و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است ...ابوبکر صورت قلب است و. عمر صورت عقل و عثمان روح و علی صورت نفس... و همچنین این عبارت: ... نزد ارباب بصائر مقرر است که اقرب طرق و انور سبل، طریق اهل سنت و جماعت است ... امام حق بعد از رسول (صلی الله علیه و آله) ... امیرالمؤمنین ابابکر است ...
دروغپردازی حسن بصری درباره شأن و منزلت ابوبکر در ماجرای تخلف عمر و ابوبکر از سپاه اسامه [10] و امامت ابوبکر در مسجد مدینه برای نماز به دلیل بیماری رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و سپس عزل او توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) که حسن بصری بهدروغ از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نقل میکند که؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سخت بیمار بود، میفرمود به ابوبکر دستور دهید با مردم نماز بگذارد. [11]
با توجه به روایات و نقلقول فوق، آیا میتوان چنین افرادی را ولایتپذیر یا معتقد به امامت و ولایت اهلبیت (علیهمالسلام) دانست و یا حتی آنان را اولیاءالله معرفی کرد؟
پینوشت:
[1]. او کسی است که امام صادق علیه السلام برقبر او حاضر شد و او را دعا کرد: اللهم برد علی ابی عبیدة اللهم نور له قبره اللهم الحقه بنبیه یعنی خدایا آتش را بر ابو عبیده سرد گردان، خدایا قبرش را منور کن. خدایا او را به پیامبرش ملحق گردان (قهپانی عنایة الله، مجمع الرجال قهپائی،بی جا، اصفهان، 1384، ج 3، ص 69: زیاد، ابوعبیدةالحذاء).
[2]. مجلسی، محمدباقر بن محدتقی، بحارالانوار الجامعه للدرر اخبار الائمه الاطهار علیهمالسلام،مصحح محمودی محمدباقر، محمدتقی مصباح یزدی،....، درالحیاة تراث العربی ،ج 27، ص 94.
[3]. ان الارض لتسکن الی الفضیل بن یسار و نیز فرمود: «بشرالمخبتین، من احب ان ینظر رجلا من اهل الجنة فلینظر الی هذا» مخلصان را مژده ده، هرکس دوست دارد که به یکی از اهل بهشتبنگرد، به فضیل بن یسار بنگرد (قهپانی عنایة الله، مجمع الرجال قهپائی،بی جا، اصفهان، 1384 ج 5، ص 36)
[4]. مجلسی، محمدباقر بن محدتقی بحارالانوار الجامعه للدرر اخبار الائمه الاطهار علیهمالسلام،مصحح محمودی محمدباقر، محمدتقی مصباح یزدی،....، درالحیاة تراث العربی، ج 69، ص 421.
[5]. همان، ج ۲۷، ص ۱۹۹.
[6]. همان، ص ۶۱.
[7]. همان، ص ۲۳۸.
[8]. کوفی، فرات بن محمد، تفسیر فرات کوفی، مصحح محمد کاظم،وزارة ثقافة و الارشاد، مؤسسة الطبع و النشر، 1410 ه ق، تهران، ص 128.
[9]. الفتوحات المکیه (۱۴ جلدی)– تحقیق: عثمان یحیی چاپ: دوم – ۱۴۰۵ هجری قمری – مصر، ج ۱۱ ص ۳۹۸.
[10]. نسائی، احمد بن علی،سنن نسائی، بیروت، دارالکتاب عربی، قم، ج2، صفحه 84.
[11]. نویری احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، دار الکتب و الوثائق القومیة، مرکز تحقیق التراث، قاهره ج 4 ص 29.
افزودن نظر جدید