ادعای مهدویت در گنابادیه، دروغ به بزرگی تاریخ
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همواره یکی از کارکردها و انحرافات عملی و اعتقادی فرق انحرافی در دنیای اسلام، مقابله بانفوذ معنوی و ولایت باطنی و ظاهری اهلبیت (علیهمالسلام) بوده و هست. این حرکت مذبوحانه و زشت، پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و بروز بیشتری پیدا کرد و پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهعنوان یک خط جدی برای مقابله بانفوذ معنوی خاندان رسالت و جلوگیری از هدایت مردم توسط ایشان از سوی حکام وقت با اجیر کردن برخی افراد منافق و منحرف دنبال شده است.
در این مقاله قصد داریم تا با بررسی ادعاهای یکی از فرق صوفی حاضر در جامعه ایران که مدعی تشیع هستند، میزان صحت ادعای فرق صوفیه مبنی بر ولایت مداری خود و تبعیت از اولیاءالله را بررسی کنیم.
چندی پیش یکی از قلمبهدستان فرقه گنابادیه مدعی شد که مصداق خارجی اهلبیت (علیهمالسلام) در هر عصری قطب آن زمان است. البته چنانچه در ابتدا گفته شد این تنها ادعای امروز یا دیروز نبوده و چنین ادعایی از سوی سران فرق انحرافی علی الخصوص تصوف، سابقه طولانیتر و نزدیک به صدر اسلام دارد.
نویسنده در مقاله خود ضمن انتساب عقبافتادگی جامعه و جمود فکری آن در بحثهای کلامی به فقها -که باید در جای خود علل چنین عصبانیت و گستاخی از سوی صوفیه مورد دقت واقع شود- با توسعه در واژه «اهلبیت» به دنبال انتقال معنا و مصداق مفهوم «اهلالبیت» ذکر شده در لسان روایات معصومین (علیهمالسلام) و آیات قرآن، از مفهوم اصطلاحی و خاص آن به مفهوم عام آن میباشد تا بهمنظور خود که مساوی قرار دادن قطب با مفهوم «اهلبیت» و معرفی قطب بهعنوان مصداق ایشان در عصر حاضر برسد.
او با استناد به معنای اهل بیت در «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَکانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.[سوره حج، آیه 26] و (به یاد آر) هنگامی که برای ابراهیم جایگاه خانه کعبه را آماده کردیم (که پایههای آن را روی شالوده ای که آدم نهاده بود بالا برد و گفتیم) که برای من (در مراسم حجّ این خانه) چیزی را شریک قرار مده و خانه مرا برای طواف کنندگان و قیام کنندگان (به عبادت) و رکوع و سجده کنندگان (از پلیدی های معنوی و ظاهری) پاکیزه گردان» با یک قیاس، معنای بیت را در واژه اهلبیت به خانه خدا محصور کرده و سپس با استناد به آیه «وَ نادي نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمينَ[سوره هود، آیه 45] و نوح پروردگارش را ندا کرد و گفت: ای پروردگار من، پسرم ازخانواده من است و بدرستی وعده تو حق است و تو بهترین حکم کنندگانی» و داستان پسر حضرت نوح(علیهالسلام)، پیوند خونی در اهلیت افراد را زیر سؤال میبرد و پیوند ایمانی را مطرح میکند تا بتواند نتیجه بگیرد، ایمان یعنی شهود نور خدا، پس «مؤمن و اهل ولایت کسی است که به شهود خدا و حضرت الله بار مییابد. یعنی روش دینداری و دین ورزی وی مبتنی بر کسب نور و شهود نور است نه پرداختن صرف به رعایت بایدها و نبایدهای شریعت.» [1]
او اولیاءالله را کسانی که پیوند شهودی با نور خدا برقرار کردهاند معرفی میکند و بر اساس تعالیم فرقهای خود و بافتههای ذهنی بزرگان خویش نتیجه میگیرد که آنکس که به آخرین مرتبه عوالم نوری رسیده است انسان کامل است، «پس او به مفهوم کاملتری و بلکه به کاملترین مفهوم ممکن، مصداق «اهلبیت» خدا در عصر و زمانه خود است. این همان مقام قطب در مکتب تصوف است.»[2]
بنابراین فرقه ضاله گنابادیه مدعیاند که اگر قصد دارید به خدا برسید، باید به نورعلی تابنده قطب فعلی فرقه که حتی قادر به روخوانی از قرآن نیست، بهعنوان مصداق اهلبیت در عصر فعلی تمسک کنید!
در پاسخی ساده و علمی باید گفت: در آیه تطهیر [سوره احزاب، آیه 33] «آل» در واژه «البیت»، نشانه جنس یا استغراق نیست، بلکه اشاره به یک خانه معهود دارد. اگر مقصود آیه، خانههای همسران پیامبر (ص) بود، لازم بود «اهل البیوت» آورده شود چنانچه در دیگر موارد برای آن صیغه جمع بهکار میبرد. آنجا که میفرماید: وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی[سورة احزاب، آیة 33] در خانههای خود قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخست، زیباییهای خود را آشکار نکنید.
در آیه تطهیر یک خانه مشخص مطرح است و طبعاً باید معین شود و نمیتوان گفت یکی از بیوت متعلّق به همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا در این صورت مفهوم آیه کاملاً مبهم و مجمل خواهد شد. از سوی دیگر یکی از خانهها را بر دیگری هیچ ارجحیتی ندارد. بنابراین بیت موردنظر در آیه، جدا از بیوت ازواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میباشد و آن بیت فاطمه (سلامالله علیها) است که در عین تعلّق به وی، به پیامبر نیز تعلّق داشته است که چهار نفر در آن مشترکاً زندگی میکردند.
مؤید این مطلب حدیثی منقول از سیوطی در تفسیر آیة «فیِ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ … [سوره نور، آیه 36] (و آن مشکات) در خانههایی (قرار دارد مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء و اولیاء) که خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد …» است. او مینویسد: وقتی این آیه نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) آن را در مسجد تلاوت کرد، فردی برخاست و از رسول خدا پرسید: این بیوت باعظمت از آن کیست؟ پیامبر فرمود: «بیوت انبیا و پیامبران است». در این هنگام ابوبکر برخاست و درحالیکه به خانه فاطمه و علی (علیهالسلام) اشاره کرد، گفت: آیا این خانه نیز از آن خانههاست؟ پیامبر (ص) فرمود: «آری، از برترین آنهاست». [3]
حدیث ثقلین [4] و آیه مباهله [سوره آلعمران، آیه 61] نیز از دیگر مؤیدات قرآنی و روایی بر استعمال واژه «اهلبیت» درباره پیامبر (صلی الله علیه وآله)، فاطمه (سلام الله علیها)، علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهماالسلام)[5] و 9 فرزند از نسل امام حسین (علیهمالسلام) دلالت دارد، [6] بهگونهای که همه عرب جز در موارد یادشده از واژه «اهلبیت» برای کسی دیگر استعمال نکردهاند. امّا فرق تصوف با تأویل آیات قرآن و روایات اهلبیت (علیهمالسلام) و قیاسهای باطل و مغالطه از همان آغاز نبرد با معنویت خاندان رسالت، به دنبال تصاحب جایگاه و قدرت معنوی ایشان برای انحراف دلها از خدا بودهاند.
پینوشت:
[1]. عرب، علیرضا، مقاله قطب، مصداق اهلبیت در عصر خویش است، ویژهنامه مهر مجذوب، سایت مجذوبان نور متعلق به فرقه گنابادیه، بخش اول
[2]. همان
[3]. الدر المنثور، ج 6، ص 203، تفسیر سورة نور؛ روح المعانی، ج 18، ص 174.
[4]. صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳-۶۶۲، ۳۲۸ به نقل از بیش از ۳۰ نفر از اصحاب؛
[5]. جامع الاصول، ج 10، صص 101-102؛ قاموس قرآن، سید علیاکبر قریشی، ج 1، ص 137
[6]. آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، سیدعلی موحد ابطحی، ج 1 و 2، 1404 هـ؛ جوامع الجامع، طبرسی، ص 372
دیدگاهها
هادی
1395/03/01 - 01:48
لینک ثابت
سلام
افزودن نظر جدید