مکاتب اهل سنت
شیعیان و اهل سنت در مورد مسئله مهدویت و آخرالزمان، دارای اشتراکات مهمی هستند، هرچند در برخی از موارد جزیی، دارای اختلافاتی هستند. اما آنچه که قابل توجه است، اشتراکاتی است که در موضوعات مهمی اتفاق افتاده است. به گونهای که حتی معاصرین از سلفیون و اهل سنت نیز این اشتراکات را نیز پذیرفتند و به آن اذعان دارند.
محی الدین عربی، فیلسوف، متکلم و عارف بزرگ اهل سنت، از جایگاه ویژهای نزد اهل سنت برخوردار است. اندیشههایش همواره در حوزه علم، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و مخالفان و موافقان سرسختی را در پی داشته است. یکی از اندیشههای پرحاشیهی او، در حوزه مهدویت است که با اندیشه مشهورِ اهل سنت متفاوت و نزدیکی بسیاری به اندیشه شیعه دارد.
عقیدهی ابن عربی درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) طبق باور شیعه است که حاکی از عقیده او به مقام بسیار والا و معنوی آن امام هُمام است. او مانند شیعه، حضرت مهدی (علیه السلام) را فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) و هماکنون زنده و محجوب و غائب از نظر سایرین میداند و خود مدعی است که بارها با ایشان ملاقات نموده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طی یک حدیث زیبا فرمودند که: حلال محمد، حلال تا روز قیامت و حرام محمد، حرام تا روز قیامت است؛ در حالی که برخی از صحابه پیامبر اسلام علاوه بر سرپیچی از دستورات رسول خدا، در مناسبتهای مختلف، بعد از رسیدن به خلافت بدعتهای عجیب و جدیدی را در دین اسلام بهوجود آوردند.
در آیه ولایت یعنی (انما ولیکم الله و لرسوله... ) و همچنین در حدیث شریف نبویّ از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند (من کنت مولاه فهذا علی مولاه...) کلمه ولیّ را اهل سنت به معنای دوست و ناصر و محبت گرفتند، در حالیکه به اعتقاد شیعه ولیّ در اینجا به معنای صاحب اختیار و سرپرستی و رهبری، طبق قرائن موجود گرفتند.
در آیه شریفه 115 سوره نساء خداوند حجت را بر همه تمام میکند که تحت هیچ شرایطی با فرمان الهی و سخنان پیامبر به مخالفت برنخیزند و باعث نشوند که با هوا و هوس دنیایی خود و سخنان نسنجیده، میان مسلمانان اختلاف ایجاد شود؛ اختلافی که نه خداوند به آن امر فرموده و نه پیامبر از آن راضی است، جز اینکه ضرر آن به خود مسلمانان برمیگردد
بسیاری از عالمان اهل سنت، فرزند داشتن امام حسن عسکری و نیز تولد حضرت محمد بن الحسن المهدی را گزارش و تصدیق نمودهاند، و این خود، دلیل آشکار و بارزی است بر دروغگویی و رد نظریه ابن حزم اندلسی اموی، که حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) را عقیم دانسته و فرزند ایشان به نام محمد بن الحسن المهدی را انکار کرده است.
با اینکه پیامبر اکرم (ص) اوامر الهی را مطابق دستور خداوند انجام میداد و به همگان گوشزد میکرد، اما برخی از اصحاب پیامبر مانند ابوبکر و عمر بن خطاب و ... بر خلاف حضرت و سنت او و مخالف با فرامین الهی عمل کردند و تخلفاتی را انجام دادند. اینان کسانی بودند که بعد از رحلت پیامبر اکرم داعیه خلافت بر امور مسلمانان را داشتند.
به عقیدهی علمای اهل سنت و جماعت خلافت و جانشینی پیامبر به اجماع مسلمین صورت گرفت و این در حالی است که این اجماع، نه اجماع کل مسلمین و نه حتی اجماع بزرگان امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم در کار نبود و از طرف دیگر عمر بن خطاب و خود ابوبکر موضوع خلافت بعد از رسول خدا را «فلته» یعنی کاری شتابزده و ناگهانی مطرح کردند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرمان خدا در آخرین حجی که انجام داد در منطقه غدیر خم تمام حجاج بیت الله الحرام را جمع کرد و فرمان الهی را به مسلمانان رسانید و حضرت علی را به عنوان جانشین بعد از خود به مردم معرفی کرد، اما بعد از رحلت پیامبر منافقان دسیسه کردند و خلافت را که حق علی (علیه السلام) بود را ربودند.
اکثر علمای اهل سنت معتقدند که ابوبکر پنجاهمین نفری بود که اسلام آورد و اسلام او هم بعد از فتح مکه صورت گرفت؛ یعنی درست بعد از هفت سال از بعثت پیامبر اکرم گذشته بود، اما برخی از افراد نادان و مغرض خلاف این عقیده را دارند و او را به عنوان اولین نفری میدانند که مسلمان شده است، در حالیکه تاریخ خود گواه بر غیر این مطلب است.
دین اسلام هم مانند دیگر ادیان بزرگ الهی، دستخوش شبهه افکنی و تحریفات و ناملایمات قرار گرفت و دشمنان با تشکیک و شبهات مسموم و موهوم احادیث پیامبر را وارونه و یا اضافه و کم کردند به طوریکه از اسلام واقعی فقط نامی بیشتر باقی نماند؛ چرا که مسلمین دچار انحرافات فکری و عقیدتی شدند که این خود باعث اختلاف شدید میان مذاهب گشت.
سکوت حضرت علی (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر و چشم پوشی از حق مسلم خود در خلافت، دلایل گوناگونی داشت، که ابن ابی الحدید معتزلی شافعی، در کتاب شرح نهج البلاغه، آن را به زیبایی اینطور میآورد که اعتماد کامل حضرت بر بیعت مسلمانان در غدیرخم در آخرین حجی که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) داشتند، باعث آرامش او بود.
نام و یاد اهل بیت (علیهم السلام) برای همیشه بر تارک تاریخ میدرخشد. هرچند حاکمان و غاصبان حق خلافت تمام تلاش خود را کردند که نام حضرات معصومین (علیهم السلام) و مخصوصاً حضرت علی (علیه السلام) را از بطن جامعه حذف کنند، ولی هرگز موفق به انجام چنین کاری نشدند. آنها غافلند که هرگز نمیتوانند نور خدا را خاموش کنند.