ولایت در حدیث به معنای دوستی و محبت یک نظر است نه حقیقت

  • 1396/02/24 - 16:33

در آیه ولایت یعنی (انما ولیکم الله و لرسوله... ) و هم‌چنین در حدیث شریف نبویّ از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند (من کنت مولاه فهذا علی مولاه...) کلمه ولیّ را اهل سنت به معنای دوست و ناصر و محبت گرفتند، در حالی‌که به اعتقاد شیعه ولیّ در این‌جا به معنای صاحب اختیار و سرپرستی و رهبری، طبق قرائن موجود گرفتند.

برخی از لغویین مثل ابن اثیر در کتاب النهایه خود کلمه‌ی ولیّ را از نام‌های خداوند و به معنای ناصر می‌دانند. در حالی که این مطلب درست نیست، چرا که کلمه‌ی ولیّ اگر به معنای ناصر باشد با توجه به این که – ولیّ – دارای ماده و هیئت است (و ل ی- فعیل) ایجاب می‌کند که ماده‌ی ولیّ به معنای نصر و هیئت آن بر وزن فعیل به معنای فاعل باشد که در جواب باید گفت هر دو قضیه بدون دلیل است و فعیل صفت مشبهه ولیّ است و دلالت بر ثبوت می‌کند، در حالی که فاعل دلالت بر حدوث می‌کند، فلذا در مفهوم متغایرند و از طرف دیگر این که این قول ابن اثیر به عنوان یک قیل مطرح و بیان گردیده شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد شیعیان و برخی از منصفین اهل سنت کلمه – ولیّ، مولی، اولی و... - همه به معنای صاحب اختیار، رهبری و سرپرستی معنا شده است و دلائل مختلفی وجود دارد که در احادیث شریف نبوی (من کنت مولاه...) به همین معنا وارد شده است و این در حالی است که برخی دیگر، این کلمه را به معنای دوستی و محبت و ناصر و ... گرفته‌اند و اینان متعصبینی هستند که با تعصب غیر معقول و غیر اسلامی خودشان پرده روی حقایق کشیده‌اند، و چون این موضوع روی حضرت علی (علیه السلام) قرار گرفت، بر ایشان سخت و ناگوار آمد، لذا به اشکال تراشی و توجیه، روی آوردند و آن را انکار کردند، مثلاً مفسرین اهل سنت ذیل آیه ولایت معانی متعددی را بیان کرده‌اند از جمله دوست، ناصر، یاور، محبت و ... که یکی از آن‌ها فخر رازی است که برای آن 10 احتمال و معنا را در کتاب تفسیر خود ذکر کرده است. ما در این نوشتار مختصر به تحقیقی کوتاه و جامع حول این موضوع می‌پردازیم هر چند که در این باره کتاب‌ها و جزوات و مقالات و تحقیقات فراوانی صورت گرفته است و مطالب ارزشمندی نوشته شده است، لذا از باب تذکر به این بحث پرداخته، شاید وجدان خفته‌ی برخی بیدار شود و حقیقت را دریابند.

نکته اول: ولیّ مشتق از مولی و ولایت است، هر چند در معانی گوناگونی به‌کار رفته است، اما در بررسی‌ها و تحقیقات نشان می‌دهد که معنای اصلی آن سرپرستی، صاحب اختیار می‌باشد و بزرگان اهل سنت در کتاب‌های خود همین معنا را ملاک قرار داده‌اند.[1] ابن منظور در کتاب لسان العرب، ولیّ را روی کسی قرار داده که عهده‌دار کار یتیم و یا سرپرستی زن را در عقد نکاح بر عهده داشته باشد.[2] فیوّمی در مصباح المنیر می‌نویسد: ولیّ بر وزن فعیل به معنای فاعل است – ولیّه - به کسی گویند که به امر دیگران قیام کند و عهده‌‌دار کارشان باشد.[3] در قرآن هم خداوند می‌فرماید: «الله ولیّ الذین امنوا...- یعنی خداوند صاحب اختیار و اولی به تصرف در امور مومنان است.» که البته می‌توان به آیاتی همانند  257 سوره بقره، 14 سوره انعام، 33 سوره اسراء، 113 سوره هود، 9 سوره شوری، 31 سوره فصلت و ده‌ها آیه دیگر استناد کرد.
پس با این مطالب گفته شده از لغویین و سخن خداوند، مفاهیمی مثل یاور، دوستی، محبت، و... معنای حقیقی در کلمه ولیّ نیستند، بلکه گاهی به عنوان مجازی استعمال می‌شوند و هر زمان کلمه‌ی – ولیّ – بدون قرینه به کار رود به معنای سرپرستی و صاحب اختیار خواهد بود و در احادیثی مانند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه – انّ علیاً ولیکم بعدی – هو ولیّ کل مومن بعدی و مومنه و... – بدون قرینه و با صراحت ظهور در شخص امیرالمومنین علی (علیه السلام) دارد و بس.

نکته دوم: برخی دیگر از لغویین کلمه – و ل ی – را دارای اصل واحد می‌دانند و ریشه‌ی اصلی مفهوم را قرب قرار می‌دهند که این نوع برداشت و تحلیل لغوی فقط یک حدس و گمان است و دلیلی نمی‌تواند داشته باشد، و دیگر این‌که آن‌چه ملاک در فهم معنا متبادر از لفظ است، زمان استعمال است؛ فلذا از کلمه ولیّ معنا و مفهوم قرب تبادر نمی‌کند، چرا که قرینه‌ای در کار نیست.

نکته سوم: برخی از لغویین مثل ابن اثیر در کتاب النهایه خود، کلمه‌ی ولیّ را از نام‌های خداوند و به معنای ناصر می‌دانند.[4] در حالی‌که این مطلب درست نیست، چرا که کلمه‌ی ولیّ اگر به معنای ناصر باشد، با توجه به این‌که – ولیّ – دارای ماده و هیئت است (و ل ی - فعیل) ایجاب می‌کند که ماده‌ی ولیّ به معنای نصر و هیئت آن بر وزن فعیل به معنای فاعل باشد که در جواب باید گفت هر دو بدون دلیل است و فعیل صفت مشبهه ولیّ است و دلالت بر ثبوت می‌کند، در حالی‌که فاعل دلالت بر حدوث می‌کند، فلذا در مفهوم متغایرند و نهایتاً به‌عنوان یک قیل مطرح شده است.

نکته چهارم: در بسیاری از آیات کلمه ولیّ در مقابل نصیر قرار گرفته است مثل: «وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ.[بقره/107] و برای شما غیر از خداوند هیچ سرپرست و یاوری نیست.» حال اگر نصیر یکی از معانی ولیّ بود در مقابل آن قرار نمی‌گرفت و مقابله این دو لفظ با یکدیگر حاکی از این است که این دو از نظر مفهوم با یکدیگر اختلاف دارند.

نکته پنجم: در برخی از آیات دیگر عده‌ای گمان کرده‌اند که ولیّ و ولایت در معنای نصرت و یاری به کار رفته مثل: «ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ[انفال/72] میان شما و ایشان هیچ ولایتی نیست.» در حالی‌که می‌تواند منظور از ولایت، ولایت نصرت باشد، نه این‌که ولایت به معنای نصرت، چرا که نصرت و یاوری از شئون سرپرستی است با این وصف ولایت در این آیه و آیات از همین قبیل به معنای سرپرستی نیست، و از طرف دیگر انعقاد سیاق در آیه شریفه هم از قبل یا بعد آیات منتفی است، چرا که شأن نزول مستقلی دارد، یعنی از نظر محتوا و مفهوم و مضمون به آیات دیگر ارتباطی ندارد.[5]
هم‌چنین اگر ولایت در آیه «انما ولیکم الله و لرسوله...» به معنای دوستی یا نصرت باشد، لازم می‌آید محتوای آیه بر خلاف واقع باشد، زیرا در این صورت معنای آیه چنین خواهد بود که جز این نیست که یاور یا دوست شما، خدا و رسول و مومنانی هستند که نماز به پای می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌دهند، و معلوم است که یاور و دوست مومنان تنها مومنانی نیستند که در حال رکوع زکات می‌دهند، بلکه تمامی مومنان دوستان یکدیگر هستند، مگر آن‌که بگوییم معنای رکوع، خضوع و خشوع باشد که این بر خلاف اصل بوده و مجاز است و قرینه‌ای هم بر آن نداریم.
پس نتیجه این‌که کلمه‌ی – ولیّ – به معنای اصلیش همان سرپرست می‌باشد و معنای دیگر، معنای مجازی بوده و بدون قرینه استعمال آن صحیح نمی‌باشد. پس واقعیت این است که معنای ولایت در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.[6] هر کس من مولای او هستم، پس این علی مولا و صاحب اختیار اوست.» به معنای صاحب اختیار، سرپرست، اولی به تصرف است از جهات مختلف، مانند: اصل استعمال، قرینه لفظی، قرینه طبیعی، تأیید احادیث صریح دیگر بر خلافت و ولایت، تأیید عالمان بزرگ اهل سنت، قرینه اجتماعی در روز غدیر خم که بالغ بر 120 هزار نفر در آن زمان خاص، قرینه دستور پیامبر به مردم برای بیعت با حضرت علی (علیه‌السلام) در همان روز، مقتضای حال مخاطبین و قرائن موجود در خطبه‌ی پیامبر و ...

پی‌نوشت:

[1]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص134.
حلیه الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج6 ص296.
مسند، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج4 ص438.
[2]. لسان العرب، ابن منظور، دارصادر، بیروت، لبنان، ج15 ص401.
[3]. مصباح المنیر، فیوّمی، موسسه دارالهجره، قم، ایران، (1414ق)، ج2 ص350.
[4]. النهایه، ابن اثیر، موسسه مطبوعاتی اسماعلیان، قم، ایران، (1367)، ج5 ص228.
[5]. الکشف و البیان، ثعلبی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج4 ص80-81.
[6]. معجم الکبیر، طبرانی، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، مصر، ج5 ص195.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.