برخی از تشکیکهای مغرضین از اهل سنت به احادیث پیامبر(ص)
دین اسلام هم مانند دیگر ادیان بزرگ الهی، دستخوش شبهه افکنی و تحریفات و ناملایمات قرار گرفت و دشمنان با تشکیک و شبهات مسموم و موهوم احادیث پیامبر را وارونه و یا اضافه و کم کردند به طوریکه از اسلام واقعی فقط نامی بیشتر باقی نماند؛ چرا که مسلمین دچار انحرافات فکری و عقیدتی شدند که این خود باعث اختلاف شدید میان مذاهب گشت.
همه صحابه و تابعین و عالمان فریقین، سبقت گرفتن حضرت علی (علیه السلام) در اسلام را اقرار کردهاند و در کتب خود آن را بیان داشتهاند، اما مغرضین میگویند ابوبکر و عمر و ... بودند که جلوتر از همه مسلمین مسلمان شدند و ایمان به خدا و پیامبرش آوردهاند، که البته ظاهراً اینان سخن عمر بن خطاب را ذیل سه خصلتی که برای حضرت علی (علیه السلام) بیان داشته است را فراموش کردند و یا ندیدهاند که یکی از آن سه خصلت، اسلام آوردن حضرت علی (علیه السلام) است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم صراحتاً به این موضوع اذعان داشته است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجایی که در طول تاریخ، در ادیان الهی شبهه افکنیها و رسیدن به خواستههای فردی و هوا و هوس دنیایی وجود داشته است، دین اسلام هم بینصیب از این تشکیکها و شبهه افکنیها قرار نگرفت و اصحاب پیامبر و تابعین و عالمان بعدی هم که خود را عاشق و سینه چاک اسلام ناب میدانستند، در احادیث معتبر و متقن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شروع به خلط و افراط و تفریط نمودند، به طوریکه اصل اسلام که شالودهی واقعی از سخنان پیامبر اکرم بود را با احادیث جعلی و کذایی مخلوط کردند و دچار انحراف فکری و عقیدتی در جامعه اسلامی شدند، احادیثی که تا به امروز هم مورد مناقشه میان مذاهب و فریقین میباشد. اما خوشبختانه اینگونه احادیث وقتی در بوتهی آزمایش و نقد و بررسی قرار میگیرد، مورد خدشه واقع میشود و خود بهخود مردود اعلام میشود که بزرگان فریقین آن را در کتب خود آوردهاند.
از طرف دیگر احادیثی صحیح با سلسله سند معتبر هم وجود دارد که به آن مهر تأیید و صحت زدهاند، اما مغرضین و افراد بیانصاف اهل سنت به دنبال خدشه وارد نمودن به اینگونه احادیث معتبر هستند که از باب نمونه به برخی از آنان اشاره میکنیم و قضاوت را به خوانندگان واگذار میکنیم.
- حدیث منزلت که از مشهورترین احادیثی است که پیامبر اکرم در آن، حضرت علی (علیه السلام) را به هارون تشبیه کرد.[1] اما مغرضین میگویند اینگونه نبوده است، بلکه رسول خدا در این حدیث علی را به قارون تشبیه کرده است.
- آیه تطهیر که در شأن اهل بیت پیامبر نازل شده است و اکثر بزرگان اهل سنت آن را مختص در پنج نفر میدانند که عبارتند از (پیامبر، علی، فاطمه، حسن، حسین) و در احادیث هم نام این چند نفر ذکر شده است،[2] اما باز مغرضین میگویند مراد از این آیه زنان پیامبر، خصوصاً عایشه و حفصه میباشند و میتوان گفت، علی و فاطمه و حسن و حسین هم در آن شریک هستند.
آیه ولایت در جریان غدیر خم و آخرین حجی که پیامبر با اصحاب و مسلمین انجام داد و در این منطقه آن عبارت مشهور را در میان حجاج بیت الله الحرام را بیان فرمودند که: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه...[3] که قطعاً مولی در این حدیث به معنای رهبری، سرپرستی، و خلافت در حکومت اسلامی بعد از پیامبر اکرم است، اما مغرضین میگویند مولاه به معنی دوست و یاور و مددکار است، عجب توجیه باطلی. در روایت دیگر به معنای سرپرست معنا میکنند، اما وقتی به این حدیث ذیل این آیه میرسند معنا عوض میشود؟ یاللعجب از این درک و شعور.
- سبقت گرفتن حضرت علی (علیه السلام) در اسلام به اقرار همه صحابه و تابعین و عالمان فریقین،[4] اما عدهای میگویند ابوبکر بوده که جلوتر از همه مسلمین، مسلمان شده و ایمان به خدا و پیامبرش آورده است، ظاهراً اینان سخن عمر بن خطاب را ذیل سه خصلتی که برای حضرت علی (علیه السلام) بیان داشته است را فراموش کردند و یا ندیدهاند که یکی از آن خصلتها اسلام حضرت علی بود.
- حدیث معتبر و مشهور ثقلین از پیامبر اکرم که فرمودند: «...کتاب الله و عترتی، اهل بیتی ...»[5] اما مغرضین میگویند که پیامبر اینگونه نفرمودند، بلکه فرمودند: «کتاب الله و سنتی.» و جالب اینکه در کتاب صحیح مسلم کلمهی اهل بیتی را سه بار پیامبر تکرار کردند و به آن سفارش و یادآوری نمودند.
- در آیه اولی الامر اکثر عالمان فریقین میگویند مراد در آیه حضرت علی و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) هستند،[6] و برخی دیگر ذیل آن نظرات گوناگونی را احتمال دادهاند، مثلاً فخر رازی ده احتمال میدهد و نتیجه میگیرد که زمامداران حکومتی باید از نظر معنوی و فکری عادل و به محتوای کتاب و سنت آگاه باشند. اما مغرضین میگویند مراد اینان نیستند، بلکه هر حاکم و فرمانروای اسلامی را شامل میشود، چه بنیامیه که فسق آنها در تاریخ مشهود است و چه بنیالعباس که ظلم و ستم آنها روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است.
- در احادیث مختلفی ذیل آیه شریفه 56 سورهی احزاب که خداوند میفرماید: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ...» پیامبر فرمودند که صلوات را کامل بفرستید، سؤال شد چگونه؟ فرمودند: «اللهم صل علی محمد و آل محمد.»[7] و ناقص نفرستید. جالب اینکه بزرگان اهل سنت مثل بخاری و مسلم در کتاب خود آن را به صورت کامل آوردهاند. اما مغرضین اینگونه میفرستند: صل علی محمد و سلم، صلی الله علیه و سلم، اللهم صل علیه و صحبه.
- پیامبر القاب خاصی را به حضرت علی عطاء فرمودند که برخی از مغرضین آن را بر صحابه حمل کردهاند، مانند: ابوبکر صدیق، عمر فاروق، عثمان ذوالنورین، خالد سیف الله و ... و این در حالی است که اینگونه القاب را بزرگان اهل سنت مختص به حضرت علی (علیه السلام) میدانند و تاریخ خود گویای این مطالب است.[8]
- اهل سنت در احادیث وارده تمام اصحاب پیامبر را عادل معرفی کردهاند.[9] و در تشریح و تبیین اینگونه احادیث جعلی میگویند که هر کس در رفتار و سخن و عملکرد آنان تحقیق و بررسی کند، از دین خارج است و برخی مثل ابوهریره و انس بن مالک را استثناء میزنند و ...، یاللعجب از صحابهای که زنا میکنند، شرابخواری میکنند، سرقت میکنند، قتل و غارت میکنند، مرتد میشوند، قرآن آنها را لعن میکند و ...؛ چگونه میتوانند عادل باشند که افراد مغرض اینگونه حاضرند از آنان دفاع کنند.
در نتیجه اینگونه احادیث و صدها حدیث دیگر که دشمنان اسلام آن را به صورت شبهه و تشکیک القاء کردهاند و برخی از بزرگان اهل سنت به صورت طوطیوار آن را فقط تکرار کردهاند را بیان کردیم و خوانندگان آن را فقط با کمی تعقل و تفکر مورد توجه قرار دهند تا حقیقت روشن گردد.
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، باب فضائل الصحابه حدیث رقم 3503.
[2]. درالمنثور، سیوطی، مکتبه آیة الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج6 ص62.
[3]. معجم الکبیر، طبرانی، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، مصر، تحقیق حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج5 ص195.
[4]. ترجمة الامام علی بن ابیطالب، ابن عساکر، نشر محمودی، بیروت، لبنان، ج2 ص79.
[5]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار الطباعه العامره، استانبول، ترکیه، ج4 ص1873 حدیث 2408.
[6]. تفسیر کبیر، فخر رازی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1357ق)، ج10 ص113.
[7]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص305 حدیث 65.
[8]. «القاب اختصاصی حضرت علی(ع) که دزدیده شدند»
[9]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالجیل، بیروت، لبنان، ج4 ص69.
افزودن نظر جدید