حقانیت پیشوایان بهایی
نهاد رهبری بهائیت موسوم به بیت العدل، هرگونه انزجار بهائیان از همجنسبازها را ممنوع اعلام و دفاع از این افراد را بر بهائیان لازم میداند. اما به راستی چگونه نهاد بیت العدل، بهائیان را در قبال دفاع از حقوق همجنسبازان مسئول میداند، اما در برابر پایمال شدن خون فلسطینیان در بیخ گوشش، سکوت اختیار و آن را دخالت در سیاست میداند؟!
از آنجا که حسینعلی نوری، پیش از موعد مقرر باب، ادعای پیامبری خود را مطرح کرد، با اعتراض و مخالفت بابیها روبهرو شد. از اینرو، حسینعلی نوری برای فریب پیروان علیمحمد شیرازی، ظهور خود را در امتداد مسلک باب معرفی نمود. این در حالیست که به اعتراف عبدالبهاء، مسلک او تفاوتهای اساسی و مبنایی با علیمحمد شیرازی دارد.
پیامبر اکرم و معصومین (علیهم السلام) بارها بر امتداد دین مبین اسلام تا روز قیامت تأکید فرمودهاند. از اینرو پیشوایان دینساز بهائیت، برای توجیه ادعای پیامبری خود، به تأویل و تحریف قیامت موعود و تمامی نشانههای آن پرداختهاند. اما با توجه به غیرالهی بودن ریشهی بهائیت، این تأویلها از اختلافات و تناقضات فاحشی برخوردار است.
رهبران بهائی، نفخ صور در منابع اسلامی را به ظهور پیامبرخواندهی بابیت و بهائیت تفسیر نمودهاند. اما از نظر قرآن کریم، با نفخهی صور اول تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند و در مرحلهی دوم، همگی از قبرها برخواسته و به انتظار سرنوشت خود خواهند ماند. این در حالیست که پیشوایان بهائی، هرگونه تأویل نصوص الهی را ممنوع اعلام کردهاند.
مبلّغان بهائی برای اثبات ادعای قائمیت علیمحمد شیرازی، مدعی وجود روایتی در بحارالأنوار میشوند که در آن، پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ختم دین را به وسیلهی حضرت مهدی معرفی نموده است. این ادعا در حالیست که این روایت در منابع اهلسنت ذکر شده و روایت مشابه بدین معناست که آخرین پیشوا و متکفل دین، حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد بود.
پیشوایان مسلک بهائیت، برای آنکه نیاز به آئینی جدید را پس از اسلام ضروری جلوه دهند، تلاش دارند تا تعالیم خود را داروی نجاتبخش جهان امروز معرفی کنند. اما در حقیقت عبدالبهاء، با کپیبرداری از متون دینی و مکاتب فکری و انتساب آنها به پدر خود، مدعی بینظیری تعالیم بهائیت شده و آن را داروی نجاتبخش بشر معرفی نموده است.
پیامبرخواندهی بهائیت، برای توجیه و جلب حمایت بابیها از خود، مدعی شد که مسلک او در امتداد و مکمل مسلک علیمحمد باب میباشد. عزیه نوری در پاسخ به این ادعای برادر خود گفت: اگر احکام باب ناقص بوده که این احکام، توان نسخ اسلام را نداشته و اگر کامل بوده که دیگر چه دلیلی برای نسخ بلافاصلهی آن، توسط حسینعلی نوری وجود داشته است.
مبلّغان بهائیت، در توجیه گفتار توهینآمیز پیامبرخواندهی در خصوص مردم سوریه که در تضاد با آموزهی وحدت عالم انسانی در بهائیت است، شکلگیری امثال داعش در آیندهی سوریه را دلیل این حکم دانستند. اما در پاسخ به این ادعا باید پرسید که آیا وظیفهی پیامبران الهی، تربیت نسل بشری است و یا توهین و کنار زدن آنها؟!
دلایل بیشمار استمرار اسلام تا قیامت؛ حسینعلی نوری را بر آن داشت تا برای اثبات پیامبری خود، روز قیامت را همان زمان ظهور قائم جلوه دهد. این در حالیست که 1. عبارت إذا قام القائم قامت القیامة، در هیچ کتاب روایی موجود نیست 2. نامیدن امام زمان (علیهالسلام) به صاحب قیامت، به جهت اتصال زمان قیامشان به قیامت و یا به جهت رجعت بعضی اموات میباشد.
علیمحمد باب، ظهور موعود پس از خود را بین 1511 تا 2001 سال بعد از ظهور خود دانسته است. اما حسینعلی نوری تنها چند سال پس از مرگ باب، مدعی نسخ آیین او شده و مسلک بهائیت را تأسیس نمود. از اینرو عزیه نوری در رد ادعای حسینعلی نوری، میپرسد که چگونه خدای حکیم، پیش از اجرایی شدن عمدهی احکام باب، اقدام به نسخ آیین او فرموده؟!
مدعی پیامبری بهائیت، با اصرار خود به عربی نویسی، مرتکب اشتباهات فاحش ادبی و محتوایی شده است. اما جالب است بدانیم، اشتباهات ادبی و محتوایی پیامبرخواندهی بهائیت به قدری بوده که پیروانش برای جلوگیری از ایراد مخالفین، اقدام به اصلاح آنان کردند. اما به راستی این چگونه پیامبر الهیست که آیاتش نیاز به اصلاح بشری دارد؟!
علیمحمد شیرازی کتاب خود را که قرار بود در حدود 15 الی 20 قرن میزان بماند؛ در ابتدا وعده داد که آن را در 19 واحد که هر واحد 19 باب داشته باشد و کلاً مشتمل بر 361 باب شود، بنگارد؛ اما بر خلاف وعدهی خود این کتاب را ناقص گذارد. اما به راستی چگونه پیامبری که معجزهی خود را تندنویسی میداند، از تکمیل کتاب آسمانی خود باز میماند؟!
بهائیان در دلیلتراشی خود برای انکار حجیت معجزه، عدم ارتباط بین دلیل و مدعا را دلیل بر انکار حجیت معجزه قرار میدهند. این در حالیست که ادعای پیامبری، یک نوع رابطهی خارقالعاده بوده و اثبات چنین ارتباطی، نیازمند اثبات آن به وسیلهی توان انجام چنین اموری است. لذاست که خدای تعالی، ارسال پیامبران را به همراه معجزات دانسته است.
علیمحمد شیرازی که پیشوای بهائیت وی را مبشّر مسلک خود میدانست، به تحریف ماهیت معاد موعود ادیان پرداخته و آن را به ظهور پیامبران تفسیر کرده است. وی ظهور موعود پس از خود را 2000 سال بعد پیشبینی کرده بود. این در حالیست که حسینعلی نوری از حربهی باب بر علیه خودش استفاده کرده و نسخ مسلک او را اعلام کرد.