استدلال خواهر بهاءالله در رد او !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علیمحمد شیرازی معروف به باب، خود را مهدی موعود و ناسخ دین مبین اسلام میدانست. وی ظهور موعود و پیامبر بعد را بین 1511 تا 2001 سال پس از ظهور خود دانسته است.[1] در این میان، حسینعلی نوری تنها چند سال پس از مرگ باب، مدعی نسخ آیین او شده و در کمال ناباوریِ بابیان، مسلک بهائیت را تأسیس نمود.[2]
از اینرو عزیه نوری، خواهر پیامبرخواندهی بهائی (که از پیروان باب و صبح ازل بود)، در پاسخ به ادعای پیامبری برادر خود گفته است: «و اما مطلب اول که مدعی میگوید من ناسخ بیان و احکام و شرایع بیانم و صاحب کتاب و شریعتم، حالا از شما سؤال مینمایم: اگر شخص فلاح بصیر با دانش، بذری صحیح بدون نقص در مزرعهای بیفشاند که از محصول آن بهره ببرد و از ثمرهی آن فایدهای بردارد و آن بذر هنوز ریشهای به زمین ندوانیده و سر از خاک بر نیاورده، شاخ و برگی نکرده و ازهار و اثمارش (: میوههایش) را کسی ندیده و نچیده، بلکه درست نشنیده و نفهمیده آن زمین را برگرداند و آن بذر را به کلی ضایع و باطل کند، به حکم عقل سلیم و دانش مستقیم، یا باید آن فلاح بیبصیرت باشد و یا آن بذر ناقص و بیمغز».[3]
بنابراین، چگونه خدای حکیم، آئینی بر علیمحمد شیرازی نازل فرموده و پیش از اجرائی شدن حداقل یک دهم احکام آن، اقدام به نسخ آن مینماید؟! از طرفی، به عزیه نوری نیز میبایست گفت، آیا اهداف دین مبین اسلام، پیش از ادعای نسخ آن توسط علیمحمد شیرازی، محقق شد؟! مگر با آمدن علیمحمد شیرازی (به عنوان قائم موعود (علیه السلام))، درخت اسلام به ثمر نشست و گسترش عدالت و شکلگیری حکومت جهانی به وسیلهی مهدی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، تحقق یافت؟! همچنان که در روایات معصومین (علیهم السلام) آمده است: «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا [4]؛ خداوند به واسطهی او، عدل و داد را در زمین فراگیر میکند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد».
پینوشت:
[1]. ر.ک: علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، نسخهی سایت بیانیک، ص 61.
[2]. ر.ک: علاءالدین جورابچی، بهاءالله موعود کتابهای آسمانی، نسخه الکترونیکی، ص 167.
[3]. عزیه نوری، تنبیه النائمین، بیجا: بینا، بیتا، صص 98-97.
[4]. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 377؛ على بن محمد خزاز قمى، كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص 280؛علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 156.
افزودن نظر جدید