حقانیت پیشوایان بهایی
پیشوایان بهائیت اصل تساوی زن و مرد را از اختراعات خود برشمردهاند. از اینرو عبدالبهاء با شعار عدم تفاوت میان زن و مرد، هردو را یکسان و مساوی خوانده است. اما بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء با مخاطب قرار دادن زنان؛ جنس زن را بیاستعداد و بیلیاقت خوانده و تنها امید به پیشرفتش را لطف پیامبرخواندهی این فرقه دانسته است!
عبدالبهاء برای توجیه ادعای پیامبری پیشوای بابیت و بهائیت، به کرامتتراشی برای او متوسل و هرگونه تحصیل علیمحمد باب را منکر شده است. اما به راستی چگونه میتوان پایههای حقانیت علیمحمد شیرازی را بر دروغ استوار ساخت؛ دروغی که حتی منابع دست اول بهائی، به تکذیب آن پرداخته و به درس خوانده بودن این پیشوای بابیت و بهائیت اعتراف کردهاند!
پیامبرخواندهی بهائیت در یکی از مناجاتهای خود، تصویری مجسم و غیرقابل توجیه از خدای بهائیت، ارائه نموده؛ تصویری که آدمی را به یاد مناجاتهای اعراب بادیهنشین مشرک میاندازد. اما ممکن است بهائیان در توجیه این اشکال، به تأویل گفتار او روی بیاورند؛ این در حالیست که این مدعی پیامبری، از تأویل کلام خود نهی کرده است.
دومین پیشوای بهائیت، عبدالبهاء، با تقلید از آیهی قرآنی مدعیست که در درگاه الهی مرد و یا زن بودن ملاک برتری نبوده و میزان، اعمال صالح است. این در حالیست که او، بر خلاف ادعای خود به نبود مرد و زن نزد خدا، مرد را جنس برتر دانسته که زنان میبایست خود را با آن تطبیق دهند! با این حال، چگونه این ادعاهای متناقض قابل توجیه است؟!
اروپاییهای مهاجر برای تسلط خود بر قارهی آمریکا، به روشهای گوناگونی نظیر نسلکشی، بردهداری، نابودی مزارع، گرسنگی، کوچ جمعی، غارت و شیوع بیماریهای واگیر (وبا و طاعون) در میان سرخپوستها متوسل شدند. اینها همه در حالیست که عبدالبهاء، در اظهاراتی سخیف، سرخپوستان را ممنون اروپاییهای جنایتکار دانسته است!
پدران فکری آمریکا که به دنبال میهنی نوپا بودند، تهاجمی فرهنگی را آغاز کردند و افسانههایی را سرودند که حتی دیگر رنگینپوستان بومی نیز یقین کردند تمدن و فرهنگ از آن سفید و بیهویتی، نقش جاودانه بر پیشانی سرخپوستان است. از اینرو عبدالبهاء همگام با اربابان خود، تصویری تُهی از انسانیت، پیش از مهاجرت اروپاییها به آمریکا ترسیم کرده است.
شوقی افندی در یکی از توقیعات خود مدعی شده است که بهائیت قصد ندارد تا بر اختلافات مذهبی میان بشر بیافزاید. این ادعا در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه، حکم به برخورد شدید با مخالفینش داده است. اما به راستی اگر بهائیت برای گسترش اختلاف بشر نیامده، پس این میزان از نفرت پراکنی توسط پیشوایان بهائی چه معنایی دارد؟!
نویسندگان بهائی، بیمبالاتی بهائیان را نسبت به احکام ساختگی بهائیت، تا زمان شوقی افندی، بسیار فجیع توصیف کردهاند. اما جهل یا بیمبالاتی بهائیان نسبت به احکام ساختگی پیشوایان بهائیت، یا ثمرهی کتمان عقیده و کوتاهی پیشوایان این فرقه در تبیین احکام ساختگیشان بوده و یا از جهت اقتدای پیروان، به پیشوایان بیمبالات بهائیت بوده است.
پیامبرخواندهی بهائیت، بر خلاف حکم تساوی زن و مرد که عبدالبهاء به او نسبت داده، خانهی مسکونی را تنها به فرزند پسر متوفی اختصاص داده است. از اینرو عبدالبهاء در تحریف کلام پدر و با یک توجیه غیرمقبول، اموال متوفی را مختص به فرزند ارشد دانسته و عملکرد انگلیسیها را در این زمینه، شاهد بر عقلانی بودن حکم پدر خود دانسته است!
به عقیدهی پیشوایان بهائیت، با توجه به اقتضائات هر عصر، دین باید مطابق با مقتضای زمانه باشد. اما این ادعا در حالی مطرح میشود که پیشوایان بهائیت، به این اعتقاد در مورد مسلک خود پایبند نیستند. همچنان که پیامبرخواندهی بهائی در ادعایی مخالف با مبانی این فرقه، خود را آخرین پیامبر معرفی و مدعیان بعدی را دروغگو خطاب کرده است.
از جملهی تناقضات بهائیت را میتوان در حکم به طهارت و پاکی تمامی اشیاء توسط پیشوایان بهائی دانست. چرا که آنان از یکسو حکم به طهارت تمامی اشیاء دادهاند و از سویی دیگر، دستور به اجتناب از اشیاء غیرطاهر دادهاند. اما اگر اشیاء، در بهائیت نیز به طاهر و غیرطاهر تقسیم میشوند، دیگر حکم به طهارت تمام اشیاء چه معنا خواهد داشت؟!
پیشوایان بهائیت، تا جایی بر اُلفت تأکید کردهاند که در تعارض دین با اُلفت و محبّت، بیدینی را ترجیح دادهاند. این در حالیست که خود هیچگاه به این اصل پایبند نبوده و به خاطر تعصبات دینی، مخالفین خود را مورد طرد و حذف اجتماعی قرار دادهاند؛ همچنان که رفتار بهائیت در خصوص جهانگیر اردکانی، نمونهای از این دورویی تشکیلات بهائیت است.
رهبران بهائیت، مدعی بودند که با آمدن آنان، وعدهی ادیان الهی در خصوص صلح و عدل جهانی تحقق خواهد یافت. این ادعا در حالیست که تنها چندی پس از ظهور این دو مدعی دروغین، دو جنگ جهانی به وقوع پیوست که حاصل آن، کشته، زخمی و آواره شدن میلیونها نفر بود و با گذشت بیش از 170 سال، بیعدالتی و ظلم هرروز در حال گسترش است.
پیشوایان بهائی بر خلاف عمل خود، بر حرمت تقیه در بهائیت تأکید کردهاند. مبلّغان بهائی نیز در توجیه این رفتار دوگانه، از ساخت مقبرهی باب توسط عبدالبهاء، به عنوان سندی بر عدم تقیهی پیشوایان خود یاد کردند. این در حالیست که اولاً: این مقبره توسط شوقی افندی ساخته شده ثانیاً: اسناد غیرقابل انکاری از تقیهی پیشوایان بهائی وجود دارد.