امیرالمؤمنین
علما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در رهبر و امام جامعه اسلامی، ویژگیهایی شرط شده است، از جمله: عدالت، دانش، اجتهاد، شجاعت، و صاحب رأی صحیح و...؛ این ویژگیها به صورت جامع و کامل فقط در حضرت علی (علیهالسلام) وجود داشت، و روایاتی که در فضیلت ایشان از صحابه و پیامبر اکرم نقل شده، این مطلب را میرساند.
پیامبر در طول 23 سال تبلیغ دین مبین اسلام دائماً به امر جانشین خود تذکر و سفارش میکردند، که اولین آن جریان یوم الانذار و آخرین آن واقعه حجه الوداع بود؛ حال اگر ولایت امیرالمومنین پذیرفته میشد، چه میشد؟ پاسخ پیامبر اکرم این است: «اگر علی را ولیّ و سرپرست خود قرار دهید، او را هدایت شده و هدایت کننده خواهید یافت و همه شما را به راه راست هدایت خواهد کرد.»
اگر به تاریخ اسلام مراجعه کنیم، به این نکته رهنمون خواهیم شد که علاوه بر اینکه خلفا در بسیاری از مشکلات علمی و دینی به حضرت علی رجوع میکردند، دیگر دشمنان هم از این فیض الهی بیبهره نبودند و با ارسال نامه و یا به صورت حضوری از حضرتش سؤال میکردند و امام علی با سعه صدر پاسخ ایشان را میداد.
در صدر اسلام حوادث فراوانی رخ داد که به نوبه خود از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، از جمله اتفاقات مهم و تاریخی آن زمان، واقعه غدیر خم است، که پیامبر در راه بازگشت از بیت الله الحرام در منطقه غدیر خم و در حضور حاجیان بیشماری که در راه بازگشت از حج بودند، جانشین خود را به دستور خداوند به همگان معرفی کردند.
خاطرهای از سفر شیخ «حسین انصاریان» به ترکیه: در ترکیه به مفتی اعظم استامبول گفتم علت شیعه بودن ما در تفسیر فخر رازی آمده؛ «فخر رازى » در تفسير خود در بحث بلند یا آهسته خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم، گفته است: هرگاه كسى على (عليهالسلام) را پيشواى دين خود قرار دهد، به دستگيره محكمى در دين و نفس خود دست زده است.
در دین اسلام برخی احکام تعذیر دارد و عقوبتش به خاطر مصالحی است که باید اجرا گردد، لذا اجرای حدود الهی در حقیقت نوعی بازدارندگی از انجام مجدد آن توسط شخص خاطی و یا دیگران است؛ بعد از رحلت پیامبر، خلفاء در انجام آن دچار مشکل بودند، چرا که نمیدانستند حکم آن چیست و چگونه برخورد کنند.
ادعای برخی اهل سنت این است که دین اسلام در زمان خلیفه دوم گسترش یافت و دین اسلام تثبیت و ماندگار شد، و این را نوعی فتح و پیروزی بر ای عمر بن خطاب قلمداد میکنند و معتقدند که باید سپاسگزار زحمات این خلیفه بود و این در حالی است که خود عمر بن خطاب چیزی غیر از این را میگوید.
بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و آن همه سفارش از طرف حضرت و آیه در فضیلت اهل بیت، برخی از اصحاب به خاطر چند صباحی حکومت بر جامعه اسلامی در حالیکه لیاقت و شایستگی آن را نداشتند با کودتا و دسیسه خلافت را از محلش منحرف کردند و با اهل بیت پیامبر برخورد بدی کردند در حالیکه میدانستند آزار او آزار رسول خداست.
فضائل و مناقب و امتیازات ویژه حضرت علی (علیهالسلام) آنقدر زیاد است که قابل شمارش نیست. البته قابل ذکر است که مقدار کمی از این امتیازات و فضائل را برخی از صحابه جلیل القدر پیامبر اسلام هم دارند که باز هم امیرالمؤمنین در همان مقدار کم با ایشان شریک است.
بعد از رحلت پیامبر، علیرغم میل پروردگار و رسول خدا مبنی بر وصایت و جانشینی حضرت علی (علیهالسلام) بر این منصب مهم، اما برخی از اصحاب پیامبر آن را از محلش دور کردند و علی (علیهالسلام) را با آن همه ویژگیهای منحصر به فرد کنار زدند در حالیکه میدانستند شایستگی آن را ندارند و امیرالمؤمنین در تمام مشکلات آنان را یاری میکرد.
در حوزه دین، شاخص قرار دادن یک فرد برای میزان عمل بقیه افراد، باید دقت بسیار بالایی لحاظ گردد و اینگونه نیست که هر کس بتواند شخص دیگر را شاخص در این خصوص قرار دهد، مگر اینکه آن شخص خودش مامور و فرستاده از جانب خداوند باشد.
فضائل امیرالمؤمنین بر هیچ کس پوشیده نیست، و خداوند هم در قرآن آیات فراوانی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم دربارهی ایشان نازل کرده است، تا شأن و منزلتشان بر همگان اثبات شود و پیامبر هم در مناسبتهای مختلف از او تمجید و تعریف کرده است تا جایگاه وجودی ایشان برای مردم آشکار گردد.
تقطیع روایات و نشان دادن راهی غیر صحیح از سوی هیچ کس قابل اغماض نیست. این عمل را می توان در صحیحترین کتاب اهلسنت یعنی صحیح بخاری یافت کرد. او روایتی که دال بر ارتباط ناخوشایند میان اهلبیت و صحابه را بیان میکند، تقطیع کرده است.
احادیث بسیاری در برتری امیرالمومنین (علیهالسلام) از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که یکی از آنها حدیث ولایت است. این روایت از سوی ابنتیمیه تضعیف شده است و این در حالی است که البانی آن را صحیح میداند و ابنتیمیه را در نقد شیعیان، عجول دانسته است.