کتاب "بابيت و بهائيت در بستر تاريخ"
در روزگاري كه ابرهاي تيره ي ظلم و جنايت آسمان دنياي انساني را پر كرده و ناله ي مظلومان و بي كسان با فريادهاي پيرمردان و بيوه زنان در هم پيچيده شده و چشمان بي رمق يتيمان در جستجوي ناجي و فريادرسي بود تا شايد دست آنان را گرفته و از زير بار زورگويي ها و تعدي ها بيرونشان آورد. ناگهان زمزمه هايي از گوشه و كنار ايران به گوش رسيد. بارقه اي از اميد در دل آنان پديد آمد، از يكديگر مي پرسيدند، چه شده؟ چه اتفاقي افتاده؟ آيا آرزوي ديرينه تحقق يافته؟ آيا كسي كه انتظارش را مي كشيديم از سفر بازگشته! و صدها سؤال ديگر كه جواب كاملي نداشت.
كم كم جنجال و هياهو بالا گرفت، هر روز خبرهاي تازه اي در شهر براي گفتن وجود داشت. عده اي با شور و شوق از ظهور او سخن مي گفتند و عده اي نيز تكذيب مي كردند و دسته اي نيز با شك و ترديد فقط به اين سخنان گوش مي دادند، كم كم جناح بندي ها و موضعگيري هايي از طرف معتقدان و منكران رخ نمود و پس از مدت كوتاهي جنگ هاي خونين و برادركشي هاي وحشيانه اي را در پي داشت. و اين آغازي بود براي خونريزي ها و درگيري هاي بعدي كه سال ها ادامه پيدا كرد. فرقه و دين جديدي پيدا شد و گروهي از شيعيان و مسلمانان را از كيش اصلي خويش دور كرده و تا جايي به پيش رفت كه از دست مؤسسان اوليه اين دين جديد كه ايراني تبار بودند نيز خارج شد و سر از آمريكا و انگلستان در آورده و موطن آن در اسرائيل و آمريكا قرار داده شد.
نويسنده: ع- ايليايي