طاهره «قرة العين»

«قرة العين» كه نام اصلي وي «زرين تاج» و بنا به نوشته ي بهائيان «ام سلمه» است يكي از افرادي است كه پس از ميرزا يحيي (صبح ازل) و ميرزا حسينعلي (بهاء الله) بيشترين نقش را در تحكيم بابيت داشته است. او دختر ملا محمد صالح مجتهد قزويني است.
در شهر قزوين در سال 1230 يا به قول آيتي در «كواكب الدريه» در سال 1231 متولد شد. وي در نهايت زيبايي بود و اندام بي نظيري داشت. او نزد پدرش ملا صالح و عمويش ملا محمد تقي مجتهد (شهيد ثالث) مشغول تحصيل گرديد. در پايان تحصيل پيرو مكتب شيخيه شد و جزء مريدان سيد كاظم رشتي به حساب آمد. عمومي كوچكش ملا علي كه از اين گروه بود او را در اين راه تحريص و تشويق نمود، تا اين كه باب مراسلات و نامه نگاري بين سيد كاظم رشتي و او باز شد و سيد او را قرة العين يعني نورچشمي خواند و به اين لقب شهرت يافت.
وي با پسر عموي خود ملا محمد امام جمعه پسر ملا محمد تقي ازدواج كرد و از او داراي 2 يا 3 فرزند شد. طولي نكشيد كه در سن حدودا 29 سالگي در سال 1259 ه.ق شوهر و فرزندان را ترك كرده و به عنوان اين كه دستش به استادش سيد كاظم رشتي برسد به كربلا رفت ولي وقتي به كربلا رسيد با خبر فوت سيد كاظم روبرو شد. پس از چندي به بغداد رفت و سپس توسط ملا حسين بشرويه اي به ميرزا علي محمد باب
راه يافت و باب نيز به او لقب «طاهره» را داد و از «حروف حي»؛ يعني نخستين هيجده نفري كه به باب گرويده اند شد.
هنگامي كه تعدادي از بابيان از سيد علي محمد راجع به قرة العين سؤال نمودند، او در جواب نوشت:
«و اما ما سئلت عن المرأة التي زكت نفسها و اثرت فيها الكلمة التي انقادت الامور لها و عرفت بارئها فاعلم انها امرأة صديقة عالمة عاملة الطاهرة في كلمها فانها ادري بمواقع الامر من غيرها و ليس لك الا اتباعها».
و چون باب در اين نوشته وي را «طاهره» خوانده، از آن پس در ميان بابيه به اين نام مشهور و همه به او حضرت طاهره يا جناب طاهره خطاب كرده اند.
حاكم بغداد او و اطرافيانش را از بغداد بيرون راند و وي در اوايل سال 1263 ق. به همراه تعدادي از همكيشان خود از جمله: شيخ صالح عرب و شيخ طاهر واعظ و ملا ابراهيم محلاتي و سيد محمد گلپايگاني وارد ايران شد و پس از چند روز اقامت در كرمانشاه به همدان رفته و ناچار پس از سه سال وارد قزوين شد و به خانه پدرش ملا صالح آمد ولي مورد اعتراض پدر و عمو قرار گرفت و آنان او را در خانه تحت نظر گرفتند و مانع تماس بابيان با او شدند و ملا محمد تقي پيروان مذهب شيخيه را كافر و زنديق خواند و قرة العين را بر رسومي كه پيش گرفته بود بر حذر مي داشت تا اين كه بابيان نقشه قتل ملا محمد تقي را طرح كردند.