وهابیت
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار وهابیت درباره عالم برزخ معتقد است: ارواح در عالم برزخ حیات دارند؛ اخبار دنیا را درک میکنند؛ به آنان در برزخ از اعمال زندگان، منفعت یا زیان میرسد؛ با روایاتی که نقل میکند، ثابت میشود که محمد بن عبدالوهاب دعا، استغفار و دادن هدیه به مردگان که باعث بخشش آنان گردد را مجاز شمرده و این اعمال را برای آنان در برزخ مفید میداند.
وهابیها معتقدند اعتقاد به سلطه غیبی برای غیرخداوند شرک است؛ اساس اشتباه وهابیت این است که آنان تصوّر کردهاند اعتقاد به سلطه غیبی، مطلقاً مایه شرک و دوگانه پرستی است و نخواسته یا نتوانستهاند میان اعتقاد به سلطه متکی به سلطه خدا و سلطه مستقل و جدا از خدا، فرق بگذارند. آنچه مایه شرک است، دومی است؛ قرآن با صراحت تمام، از افرادی نام میبرد که همگی دارای سلطه غیبی بوده و اراده آنان حاکم بر قوانین طبیعت بوده است.
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار وهابیت درباره عالم برزخ معتقد است: ارواح در عالم برزخ حیات دارند؛ از وضع خود در روز قیامت خبر داشته، میدانند جهنمی یا بهشتیاند؛ از اوضاع دنیا باخبرند؛ برخی دنیا را میبینند و برخی که نمیتوانند با دنیا مرتبط شوند، از ارواح تازه درگذشته، از اخبار دنیا (احوال خانواده و دوستان خود) مطلع میشوند؛ اعمال آشنایان بر آنان عرضه میشود.
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار وهابیت درباره مردگان معتقد است: آنان غسلدهنده، کفنکننده و تشییعکنندگان خود را شناخته، ذکر خیر آنان درباره خود را میشنود؛ صدای پیامبر صلیاللهعلیهوآله را میشنوند. وی روایاتی نقل میکند که در آن شنیدن مردگان در عالم برزخ، زنده بودن آنان و مطلع شدن از دنیا اثبات میگردد.
یکی از عقاید متناقض وهابیت، اعتقاد آنان به جهاد با مسلمانان به جهت رساندن آنها به توحید در عبادت است؛ زیرا اعتقاد، امری درونی است و برای پذیرش یک اعتقاد توسط گروهی، باید آنان را متقاعد کرد و با اجبار قابل تحقق نیست؛ زمینهساز بودن این جهاد برای چنین هدفی نیز صحیح نیست و این جهاد را نمیتوان با جهاد ابتدایی که در اسلام مجاز است، مقایسه کرد.
یکی از عقاید متناقض وهابیت، اعتقاد آنان به جهاد با مسلمانان و علتی است که برای آن بیان میکنند؛ آنان مدعیاند که بسیاری از مسلمانان معاصرشان، اگرچه توحید ربوبی دارند، ولیکن دچار شرک عبادی هستند و باید برای رسیدن آنها به توحید در عبادت با آنان جنگید؛ باید گفت عقیده امری فرهنگی است و باید افراد را متقاعد کرد و با اجبار قابل تحقق نیست و نمیتوان آن را راستیآزمایی کرد.
برخی از عقاید وهابیت متناقض هستند، از جمله اعتقاد آنان به جهاد و علتی که برای آن بیان میکنند در تناقض با یکدیگر است؛ آنان مدعیاند که بسیاری از مسلمانان معاصرشان، اگرچه توحید ربوبی دارند، ولیکن دچار شرک عبادی هستند و همان طور که پیامبر صلیاللهعلیهوآله علیه مشرکین صدر اسلام جنگید، باید علیه آنان جنگید تا به توحید عبادی برسند. در جهاد صدر اسلام، شهادتین کفار کفایت میکرد، اما وهابیون با کسانی میجنگند که شهادتین گفتهاند.
به شهادت قرآن کریم، مشرکین صدر اسلام، هم شرک ربوبی و هم شرک عبادی داشتند، اما وهابیت آنان را دارای توحید ربوبی میپندارند. آنها برخی از مسلمانان فعلی را نیز شبیه آنان دانسته و دارای شرک عبادی میدانند؛ پس نتیجه میگیرند که با آنان باید جنگید. پاسخ این است که آنان نیت را لحاظ نکرده و به اشتباه حکم به شرک میکنند و این حکم اجماعی نیست.
وهابیها برای متهم کردن مسلمانان به شرک، آنان را به مشرکین صدر اسلام تشبیه کرده که به ادعای آنان، توحید ربوبی و شرک عبادی داشتند؛ وهابیها به آیات قرآن استناد میکنند که خداوند به توحید ربوبی مشرکین تصریح کرده؛ در حالی که آیات وجوه مختلفی دارد: برخی مربوط به آینده و قیامت است، برخی پاسخ آنان پس از تفکر را بیان کرده و برخی آیات، ادعای شرک ربوبی نداشتن مشرکین را دروغ دانسته است.
وهابیها برای متهم کردن مسلمانان به شرک و مشرک خواندن آنان میگویند، مشرکین صدر اسلام نیز در ربوبیت شرک نداشتند، بلکه در عبادت خدا مشرک بودند و از این جهت مسلمانان فعلی با آنان شباهت دارند؛ در پاسخ آنان میگوییم، آیات بسیاری در قرآن کریم، ناظر بر شرک ربوبی مشرکان آمده است؛ این آیات، بر اعتقاد مشرکین به ربوبیت غیر خداوند در رزق، عزت و نصرت و اموری که از شئون ربوبیت است، دلالت دارند؛ حتی در آیهای علت اخراج مسلمانان از مکه، عدم شرک ربوبی آنان دانسته شده است.
در محرم سال 61 قمری امام حسین(ع) و یارانش توسط عاملان یزید به شهادت رسیدند و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فجایع بشری به وقوع پیوست. با این حال عدهای سعی دارند که یزید ملعون را از این جنایت مبرا بدانند. ذهبی میگوید: یزید حكومتش را با كشتن و شهادت حسین (ع) آغاز كرد و با قیام حرّه پایان بخشید.
در محرم سال 61 قمری امام حسین (ع) و یارانش توسط عاملان یزید به شهادت رسیدند و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فجایع بشری به وقوع پیوست؛ با این حال عدهای سعی دارند که یزید ملعون را از این جنایت مبرا بدانند. ذهبی میگوید: یزید حكومتش را با كشتن و شهادت حسین (ع) آغاز كرد و با قیام حرّه پایان بخشید.
دشمنان قسم خورده اهل بیت (ع) شبهاتی را در بحث عزاداری و گریه بر سالار شهیدان مطرح می كنند، ازجمله اینكه گریه كردن و عزاداری برای امام حسین (ع) بدعت است؛ در پاسخ باید گفت: از مصادیق بدعت نیست؛ زیرا شكی نیست كه برپایی عزاداری و شادی، امری است فطری كه از ابتدا میان تمام ملّتها و اقوام رواج داشته و ادیان الهی نیز بر اصل آن صحه گذاشتهاند.
قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین (ع) را به شهادت رسانده اند، دارای تناقض و تضادی آشکار است. چگونه می توان میان محبت و یاری و پیروی (شیعه بودن) و جنگ و دشمنی جمع کرد؟! اگر بنا باشد افراد سپاه عمرسعد و عبیدالله بن زیاد را شیعه بنامیم، پس یاران آن حضرت که تا آخرین لحظه در کنار آن حضرت ایستادگی و جانفشانی کردند و در این راه به شهادت رسیدند را چه بنامیم؟