تلاش وهابیت برای تبرئه یزید
شمس الدین ذهبی مینویسد: «یزید ناصبی و خشن و تندخو بود، شرب خمر می كرد و اعمال زشت انجام می داد، حكومتش را با كشتن و به شهادت رساندن حسین (ع) آغاز كرد و با حادثه خونین حرّه (قتل عام مردم مدینه) پایان بخشید.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در عاشورای سال ۶۱ هجری، امام حسین (علیهالسلام) و یاران فداکارش در صحرای کربلا توسط عاملان یزید به شهادت رسیدند و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فجایع بشری به وقوع پیوست؛ با این حال عدهای سعی و تلاش دارند که یزید ملعون را از این جنایت مبرا بدانند.
ابن کثیر در یکی از کتب خود مدعی است که یزید راضی به كشته شدن امام حسین (علیهالسلام) نبوده و این كار از سوی عبیدالله بن زیاد ملعون صورت گرفته است. وی با این ادعا سعی دارد از این طریق، یزید جنایتکار را تبرئه کند.
ابن کثیر در این خصوص مینویسد: «یزید در ابتدای امر، با كشته شدن حسین (علیهالسلام) خوشحال گردید؛ اما بعد نادم و پشیمان گردید (یعنی ابتدا با دیدن سرهای بریده شهدا خوشحال شد؛ اما پس از چندی پشیمان شد و اظهار نارضایتی كرد) و گفت: اگر من بودم نمیگذاشتم فرزند مرجانه (عبیداللّه بن زیاد) حسین (علیهالسلام) را بكشد، بلكه به احترام جدّش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) او را احترام میكردم، سپس گفت: خدا لعنت كند پسر مرجانه را كه باعث اخراج حسین (علیهالسلام) از مدینه شد و او را مجبور كرد، با اینكه حسین (علیهالسلام) به او گفته بود تا او را آزاد بگذارد، یا لااقل او را نزد من میآورد، یا به شهری از شهرهای مسلمانان میرفت و تا پایان زندگی در همانجا میماند، اما چنین نكرد و بر او سخت گرفت تا او را كشت و مرا با این كار نزد مسلمانان بدنام كرد تا دشمنم بدارند و بذر كینه و دشمنی مرا در دلها كاشت، تا آدمهای خوب و بد هر دو با من دشمنی كنند، خدا چهره پسر مرجانه را زشت كند و خشم خدا بر او باد.»(1)
ابن تیمیه نیز یزید را از این قتل مبرّا دانست و نوشت: «به اتفاق اهل نقل، یزید امر به قتل حسین (علیهالسلام) نکرده است، بلكه به ابن زیاد نوشت تا او را از ولایت عراق باز دارد و حسین (علیهالسلام) خیال میكرد مردم عراق او را یاری کرده و به آنچه در نامههای خود نوشتهاند وفا میكنند و پس از آن واقعه قتل پیش آمد و او مظلومانه به شهادت رسید، تا این خبر به یزید رسید بر آن ناراحت شد و در خانهاش گریه كرد و اهل بیتش را اسیر نكرد، بلكه آنها را گرامی داشت و اجازه داد به شهرشان برگردند.»(2)
پاسخ:
بر خلاف آنچه كه از ابن تیمیه و ابن كثیر در توجیه جنایات یزید نقل شده، بعضی از عالمان منصف اهل سنّت نه تنها اعمال یزید را تقبیح كردهاند، بلكه خشنودی و رضایت او از شهادت امام حسین (علیهالسلام) را موجب لعن و نفرین او دانستهاند.
در نامه یزید به عبیدالله ابن زیاد آمده است: «از امام حسین بن علی (علیهالسلام)، عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر بیعت بخواه، اگر به طوع و رغبت با من بیعت کردند، نیکو و الا به زور از ایشان بیعت بستان و هر کس از ایشان بیعت نکند، گردن او بزن و سر او نزد من بفرست.»(3)
تفتازانی در این زمینه مینویسد: «حق این است كه رضایت یزید به قتل و شهادت حسین (علیهالسلام) و خوشحالی او پس از شنیدن خبر آن و توهینش به اهل بیت رسول خدا (علیهمالسلام) تواتر معنوی دارد و خبرش بسیار مشهور است، لعنت خدا بر او و یارانش باد.»(4)
شمس الدین ذهبی نیز در این زمینه مینویسد: «یزید ناصبی و خشن و تندخو بود، شرب خمر میكرد و اعمال زشت انجام میداد، حكومتش را با كشتن و به شهادت رساندن امام حسین(علیهالسلام) آغاز كرد و با حادثه خونین حرّه (قتل عام مردم مدینه) پایان بخشید.»(5)
آلوسی مینویسد: «این جمله رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود: (پناه میبرم به خدای سبحان از ابتدای سال شصت و حكومت بچهها) اشاره دارد به خلافت یزید رانده شده كه خداوند او را لعنت كند؛ زیرا او در ابتدای سال شصت هجری حكومت میکرد.»(6)
پینوشت:
1. ابن کثیر، أبوالفداء إسماعیل بن عمر قرشی بصری دمشقی، البدایه و النهایه، ج11، ص651. تحقیق: عبدالله بن عبدالمحسن تركی، نشر دار هجر للطباعة والنشر والتوزیع والإعلان، چاپ اول.
2. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة فی نقض كلام الشیعة القدریة، ج4، ص472. محقق: محمد رشاد سالم، نشر جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول.
3. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۰. «... كتب إلیه فی صحیفة صغیرة كأنها أذن فأرة: أما بعد فخذ الحسین بن علی وعبدالرحمن بن أبی بكر وعبدالله بن الزبیر وعبد الله بن عمر بن ... فمن أبى علیك منهم فاضرب عنقه وابعث إلى برأسه.»
4. تفتازانی، شرح العقائد النسفیة مع حاشیته جمع الفرائد بإنارة شرح العقائد، ص343، مكتبة المدینة كراچی پاكستان.
5. ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، ج4، ص37، محقق: مجموعة من المحققین بإشراف الشیخ شعیب الأرناؤوط، نشر مؤسسة الرسالة، چاپ سوم.
6. آلوسی، شهاب الدین، تفسیر الألوسی (روح المعانی)، ج3، ص358، محقق: علی عبدالباری عطیة، نشر دار الكتب العلمیة – بیروت، چاپ اول.
افزودن نظر جدید