شرک ربوبی و عبادی مشرکین (قسمت سوم)

  • 1403/05/01 - 13:40
به شهادت قرآن کریم، مشرکین صدر اسلام، هم شرک ربوبی و هم شرک عبادی داشتند، اما وهابیت آنان را دارای توحید ربوبی می‌پندارند. آنها برخی از مسلمانان فعلی را نیز شبیه آنان دانسته و دارای شرک عبادی می‌دانند؛ پس نتیجه می‌گیرند که با آنان باید جنگید. پاسخ این است که آنان نیت را لحاظ نکرده و به اشتباه حکم به شرک می‌کنند و این حکم اجماعی نیست.

شرک عبادی مشرکین

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تمامی مسلمانان بر این عقیده‌اند که پرستش غیر خدا شرک بوده و موجب خروج از دایره توحید می‌‌گردد. عبادتِ غیر خدا، به حکم عقل و شرع جایز نیست و موجب کفر و خروج از اسلام است. وهابیون، اموری مانند توسل، تبرک، زیارت قبور و طلب شفاعت را به معنای عبادت اشخاص می‌دانند و شرک می‌شمارند. ازاین‌رو، مسلمانانی که به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، اهل‌بیت علیهم‌السلام، پیامبران و اولیاءالله توسل و به نام و یاد آنان تبرک می‌جویند را مشرک می‌دانند. بر این اساس، وهابیت خون مسلمانان معاصر خود را مباح می‌‎دانند؟ در واقع، آنان مسلمانان غیروهابی را با مشرکان صدر اسلام به خاطر اشتراک آن‎ها در نوع توحیدشان، مقایسه می‌کنند؛ یعنی هم مشرکان صدر اسلام و هم مسلمانان کنونی، همه توحید ربوبی دارند و توحید عبادی ندارند؛ چون کارهایی مانند: توسل، شفاعت، نذر و زیارت صالحان را شرک می‌دانند. منشأ این اختلاف عقیده وهابی‌ها و دیگر مذاهب اسلامی، به تفسیرهای متفاوت هر دو گروه از این کارها باز می‌گردد؛ وهابی‌ها این کارها را کفر و شرک می‌دانند، ولی دیگر مذاهب اسلامی، آنها را عین توحید و خلوص در عبادت می‌‎دانند.

در پاسخ به این دیدگاهِ وهابیان می‌توان گفت: هم مشرکان صدر اسلام شرک ربوبی داشتند[1] که در این مورد با مسلمانان فعلی متفاوتند و هم اعمالی همچون توسل و تبرک به اولیاءالله و درخواست شفاعت از آنان،‌ به شرطی شرک در عبادت است که با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت آن‌ها همراه باشد؛ اما اگر این اعمال با چنین اعتقادی باشد که اولیاء‌الله بندگان خالص خدا هستند، شرک در عبادت نیست، حتی اگر همراه با خضوع باشد. این مسلمانان، متوسل شوندگان را معبود خود نمی‌دانند.

وهابیت با این باور که «توحید عبادی، ملاک مسلمانی است»، کسی که توحید ربوبی دارد، باید به توحید عبادی دعوت شود؛ اگر پذیرفت، رستگار شده و اگر نپذیرفت، مشرک‌ است و خونش مباح و معتقدند چنین شخصی باید «کشته شود» و اگر هم مقاومت کرد «باید با او جنگید». محمد بن عبدالوهاب می‌گوید: «ثابت شد که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله با آنان مبارزه کرد تا اینکه همه دعاها و همه قربانی‌ها و همه نذرها برای خدا شود و همه استغاثه‎‌ها به خدا باشد و هر عبادتی برای خدا گردد»[2] و نیز گفته: «اما توحید ربوبی که کافران زمان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن اعتراف داشتند، باعث نشده بود که آنان را در دین اسلام وارد کند و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با آنان مبارزه کرد و خون و مال آنان را مباح گرداند».[3] به طور کلی این عبارت در کتب آنان بسیار دیده می‌‎شود: «این فرد کافر است، [پس] توبه داده می‌شود؛ اگر توبه کرد [که مسلمان می‌شود] وگرنه کشته می‌شود».[4] ابن‌تیمیه نیز می‎‌گوید: «هر گروهی که از ملتزم شدن به دین خدا امتناع ورزد، با او باید مبارزه کرد».[5]

وهابیت دو دلیل ذکر کردند که سلف به این علت، مشرکان صدر اسلام را کافر و مشرک می‌دانستند:
- چون آنان توحید ربوبی داشتند (که با آیات قرآن ثابت شد که  توحید ربوبی نداشتند)،[6] ولی توحید عبادی نداشتند.
- هدف بعثت انبیا، دعوت مردم به عبادت است و عبادت همان توحید است و دلیل آنان آیه «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید! خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ ...»[7] است.

از نظر وهابی‌ها علت جنگ‌های صدر اسلام، دعوت مردم به توحید عبادی بود و جهاد؛ یعنی جنگ با کافران و معتقدان به توحید ربوبی با هدف وادار کردن آنان به پذیرش توحید عبادی بوده است. به این ترتیب یکی از کاربردهای جنگ و قتال، هدایت انسان از توحید ربوبی به توحید عبادی و اخلاص در عبادت است. این تفسیر آنان از جهاد که باعث شده وهابیت با مسلمانان به بهانه مشرک بودن بجنگند، اشکالات زیادی دارد؛ ازجمله اینکه محمد بن عبدالوهاب به عنوان قاعده کلی می‌نویسد: «... اگر یک مسئله، اجماعی باشد؛ پس در آن بحثی نیست و اگر مسئله اجتهادی بود، نمی‌توان در مسائل اجتهادی، کسی را محکوم کرد؛ هر کس در منطقه خود، به مذهب خویش عمل کند، نباید انکار شود».[8]

بنابراین، ادعای وهابیت در مشرک بودن مسلمانانی که به صالحان توسل کرده و به نام و یاد آنان تبرک می‌جویند، اجماعی نیست. به حکم محمد بن عبدالوهاب، هر کس در منطقه خود به مذهب خویش عمل می‌کند و نباید انکار شود.

پی‌نوشت:
[1]. «شرک ربوبی و عبادی مشرکین (قسمت دوم)»
[2]. كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، ص7.
[3]. همان.
[4]. الرسائل الشخصية، محمد بن عبدالوهاب، ص67.
[5]. السياسة الشرعية فی إصلاح الراعی والرعية، ابن تيميه، ص96.
[6]. «شرک ربوبی و عبادی مشرکین (قسمت دوم)»
[7]. سوره نحل، آیه 36.
[8]. الرسائل الشخصية، محمد بن عبدالوهاب، ص41.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.