آیا استغاثه و طلب حاجت از غیر خدا شرک است ؟

  • 1392/07/16 - 09:47
مسأله استغاثه و طلب حاجت از غیر خدا امروزه به یکی از مسائل اختلافی و جنجالی میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است ، اگر چه بنا به شواهد تاریخی اعتقاد به جواز و حلیت این مساله در میان قدمای مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی،وجود داشت ، لکن اختلافها از آن هنگام آغاز گشت که گروه دیگری موسوم به وهابیت در اسلام رخنه کرده و شروع به قطع کردن پایه ها و ریشه های آن نمودند .

مسأله استغاثه و طلب حاجت از غیر خدا امروزه به یکی از مسائل اختلافی و جنجالی میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است ، اگر چه بنا به شواهد تاریخی اعتقاد به جواز و حلیت این مساله در گذشته در میان قدمای مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی،وجود داشت ، لکن اختلافها از آن هنگام آغاز گشت که گروه دیگری موسوم به وهابیت در اسلام رخنه کرده و  به تدریج با هدف قرار دادن اعتقادات اصیل و ریشه ای مسلمانان و بدعت و شرک خواندن آن اعتقادات ، شروع به قطع کردن پایه ها و ریشه های اسلام ناب نمودند .

این گروه با جمود فکری و تعصبات خشک و بی موردی که داشتند ، با درک غلط از دو فهوم ایمان و کفر ، پس از اعتقاد به این که تنها باید خدا را پرستش نمود و هیچ واسطه ای را در این پرستش داخل نکرد ، طلب حاجت از غیر خدا را که جوازش در بسیاری از آیات و روایات به صراحت بیان شده بود را همان واسطه قرار دادن در عبادت خدا و مصداق شرک تلقی کردند و ضمن بدعت دانستن این گونه اعتقادات ، از این درک غلط خود ، فتاوای خطرناک و نابود کننده ای را صادر کرده و به این بهانه حکم تکفیر و کشتار مسلمانان را صادر نمودند که هم اکنون نیز عده ای سفیه و وحشی ، کورکورانه همان احکام را در جوامع مسلمین عملی می نمایند .

حال می خواهیم بدانیم آیا اگر کسي خطاب به پیامبر گرامی اسلام چنین بگويد که ، اي محمد، حاجت مرا روا کن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براي تعجيل و انجام کار باشد ، آیا او مشرک شده و باید او را به قتل رساند ؟

در پاسخ به این سوال به بررسی جواز این عمل با توجه به برخی آیات قران کریم و نیز سیره صحابه ، متقدمین و بزرگان اهل سنت می پردازیم

آيات فراواني در قرآن هست که ظاهر آنها صدور فعل از بنده خداست مانند:

(وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَ اکْسُوهُمْ) (1)

(وَمَا نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ) (2)

و مثل (وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ) (3)

با اين که بي نياز کننده، تنها خداوند است، ليکن در آيات فوق، خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مؤمنين را نيز رازق و شريک در بي نياز ساختن مردم دانسته است.

علاوه بر اين ، بنا بر شواهد تاریخی در کتب معتبر فریقین ،صحابه به هنگام گرفتاري به قبر پيامبر متوسّل مي شدند.

به عنوان مثال ، ابن حجر عسقلاني مي گويد : در زمان خلافت عمر مردم گرفتار قحطي و خشکسالي شدند، شخصي از اصحاب به قبر پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله  متوسّل شد و  گفت : «يا رسول الله اِسْتَسْقِ لاُِمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا» (4)

علاوه بر این نقل شده که شخصيت های بزرگی چون ابن حِبّان و ابن خُزيمه و ابوعلي خلال، شيخ الحنابله نیز در زمان گرفتاري ، به قبور اهل بيت پيامبر اکرم متوسّل مي شدند:

ابن حِبّان (متوفاي 350 هـ .) در کتاب خود ، الثقات مي گويد:

بارها به زيارت قبر علي بن موسي الرضا علیه السلام رفتم و در مدتي که در طوس بودم، هر وقت مشکلي بر من عارض مي شد، به زيارت قبر آن حضرت مي رفتم و از خداوند مي خواستم که مشکلم را برطرف کند و الحمد لله مشکلم برطرف مي شد و اين را مکرّر امتحان کردم و نتيجه گرفتم.(5)

محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزيمه که شيخ بخاري و مسلم و به اصطلاح شيخ الاسلام است مي گويد:

به همراه استادم ابن خزيمه و جمعي از اساتيد به زيارت بارگاه قبر علي بن موسي الرضا  علیه السلام در طوس رفتيم، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبرکه تعظيم و تواضع کرد که همگي در شگفت مانديم.(6)

ابو علي خلال، شيخ حنابله، مي گويد:

هرگاه مشکلي بر من عارض شود، قبر موسي بن جعفر علیه السلام را زيارت مي کنم و به ايشان متوسل مي شوم و خداوند مشکل مرا آسان مي کند. (7)

همچنین نقل شده که بزرگان اهل سنت مانند محمد بن ادريس شافعي به قبر ابو حنيفه ، و احمدبن حنبل به قبر شافعي متوسل مي شدند. (8)

در جایی دیگر هم چنین نقل شده که مسلمانان، به قبر ابو ايوب انصاري متوسل مي شدند و براي طلب باران به قبر او پناه مي بردند.(9)

همچنین مردم سمرقند براي طلب باران به قبر محمدبن اسماعيل بخاري متوسل شدند.(10)

نکته مهم اين است که بزرگان اهل سنت نه تنها از استغاثه به غیر خدا منع نمی کرده اند بلکه ، به صراحت مردم را تشويق به استغاثه و توسل کرده اند.

قسطلاني گويد: سزاوار است که زائر در کنار قبر پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، زياد دعا و استغاثه کند و متوسل شود و طلب شفاعت و بي تابي کند و سزاوار است که خداوند شفاعت پيامبر را در حق او بپذيرد. (11)

بر طبق این اسناد و شواهد تاریخی ، روشن است که علما و بزرگان اهل سنت نه تنها به شرک بودن طلب حاجت از غیر خدا ، اعتقادی نداشتند بلکه هر گاه دچار گرفتاریها و مشکلات و مصائبی می شدند ف خود در طلب حاجت از بزرگان و اولیاء دین و به خصوص اهل بیت رسول خدا ، پیش قدم بوده و حتی مردم را به این کار تشویق و دعوت می نمودند .(12)

حال چه شده که گروهی بدون توجه به این منابع و شواهد تاریخی پیدا شده اند که خود را اهل سنت معرفی می نمایند اما مبانی و اعتقاداتشان کاملا در تعارض و تضاد با اعتقادات بزرگان اهل سنت بوده و دائما اموری چون زیارت قبور ، استغاثه به غیر خدا و طلب حاجت از پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت را بدعت ، حرام و شرک دانسته و به این بهانه حکم تکفیر مسلمانان را به راحتی صادر کرده و خودشان نیز در ریختن خون کودکان و زنان مظلوم مسلمان بر یکدیگر سبقت گرفته و به این جنایات نیز افتخار می کنند ؟

آیا اگر اکنون نیز آن دسته از بزرگان اهل سنت که خود به زیارت اهل بیت رفته و از ایشان طلب حاجت می کردند ، زنده بودند ، گرفتار این کج سلیقگیها ، کوته فکریها و جمودها شده و خونشان به دست عده ای که خود را اهل سنت می دانند مباح می شد ؟

 

 

 

منابع :
(1) نساء : 5
(2) توبه: 74.
(3) توبه 59.
(4) فتح الباري، ج2، ص557.
(5) کتاب الثقات، ج8، ص456
(6) تهذيب التهذيب، ج7، ص339.
(7) تاريخ بغداد، ج1، ص120
(8) مناقب ابي حنيفه، ج2، ص199.
(9) مستدرک حاکم، ج3، ص518.
(10) سير اعلام النبلاء، ج12، ص469 ; طبقات الشافعيه، ج2، ص234.
(11) المواهب اللدنيه، ج3، ص417.
(12) برگرفته از دست نوشته های استاد ابوترابی شهرضایی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.