شرک
استغاثه به مسئله اختلافی میان وهابیت و مذاهب اسلامی تبدیل شده است. وهابیت با هدف قرار دادن اعتقادات اصیل و ریشهای مسلمانان و بدعت و شرک خواندن آن اعتقادات، ریشههای اسلام ناب را تحت تاثیر آراء خود قرار دادند. از جمله افراد تحت تأثیر این تفکر "شریعت سنگلجی" است که یکی از سردمداران فرقه قرآنیون است.
طبق آیات و روایات، پیامبر گرامی اسلام چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، عالم به غیب است و این علم غیب به صورت غیر استقلالی است؛ در حالیکه وهابیت تکفیری همچون البانی، قائل هستند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به این دنیا هیچ علمی ندارد و عالم به غیب نیست؛ لذا گفتن «الله ورسوله اعلم» جایز نیست.
طلب مستقیم حاجت از خاندان نبوت (علیهمالسلام) شرک نیست و آنچه که مدعی یمانی تصور کرده اشتباه است زیرا که حضرت سلیمان (علیهالسلام) که از انبیاء و معصومین است حاجت خود را از دیگران طلب میکرد و حق متعال هیچ شرکی را متوجه ایشان نکردند.
اهل سنت شافعی، مساله تبرک را پذیرفته و بدان پایبند هستند، که این امر در منابع ایشان به وضوح دیده میشود، اما وهابیها در صدد هستند چنین القاء کنند که اهل سنت، از جمله شافعیها هم مثل ایشان، منکر تبرک بوده و آن را جایز نمیدانند که با تتبع در آثار ایشان، کذب گفتار وهابیت آشکار میشود.
ادله فراوانی بر جواز طلب شفاعت از اموات دلالت میکند، از جمله، روایت مالک الدار که در مصادر محدثین اهل سنت نقل شده و بسیاری از حدیث شناسان معروف سنی مذهب، بر صحت آن اذعان کردهاند؛ از همینرو روایت مذکور، دلیلی مناسب در جهت احتجاج با وهابیت محسوب میشود.
عبادت غیرالله شرک و عامل خروج از دایره اسلام است، اما در اینکه مصداق عبادت چیست، بین وهابیت و مسلمانان اختلاف است؛ وهابیها صِرف تعظیم و خشوع را عبادت میدانند، از اینرو خم شدن در مقابل غیر را که در ورزش کاراته مرسوم است را عبادت غیرالله و شرک میپندارند، در حالیکه اینگونه نیست و هر خضوع و خشوع و خم شدنی عبادت نیست.
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) برخلاف زعم احمد الحسن، نسبت ربوبیت که به ستاره، ماه وآفتاب دادند از باب احتجاج بر مشرکین بوده و از باب اعتقاد نبوده و در عالم دنیا صورت گرفته و آنچه که در عالم آخرت اتفاق افتاده دقیقا برخلاف آنچه که احمد الحسن نقل کرده است.
وهابیان به بهانه شرک بودن زیارت قبور، بارگاه ائمه بقیع (علیهمالسلام) را تخریب کردند؛ اما پنج پادشاه سعودی، به زیارت قبر جرج واشنگتن رفته و بر سر قبر او دسته گل بردهاند.
یکی از جاهایی که احمد بصری به اهلبیت (علیهمالسلام) اهانت میکند، در کتاب متشابهات است؛ وی در این کتاب میگوید: «امام عصر (عجلاللهتعالیفرجه) دارای منیت و شرک است!» و حال آنکه در آیات و روایت متواتر از طهارت اهل بیت (علیهمالسلام) از هر شرکی صحبت به میان آمده است.
حسینعلی نوری در تبیین خدایی خود، جای هرگونه تردیدی را برداشته و اساساً اعتقاد به وجود خدای یکتا را انکار نموده است. این در حالیست که به فرمودهی قرآن کریم، ادیان الهی با یکدیگر در اصول تفاوتی نداشته و از این حیث، میان آنچه بر پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) نازل شده، با آنچه بر حضرت آدم نازل گردیده، تفاوتی وجود ندارد.
یکی از انحرافات بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب این است که وی امامیه را تکفیر کرده و میگوید: «و هر کس در کفر آنان شک کند، خودش کافر است.» وی میگوید: «هر کس یک فرد صحابی از صحابه پیامبر را دشنام دهد کافر است.» که در پاسخ باید گفت آیا سیره رسول خدا و تابعین و تابعین تابعین، اینگونه بوده است؟
ابنتیمیه معتقد است طلب حاجب در چیزی که برآورده شدن آن مختص خداوند است مثل شفای مریض از غیر خداوند جائز نیست. در پاسخ باید گفت که اختصاص اعمالی همچون شفای مریض به خداوند صحیح نیست، بلکه بالاتر از آن همچون خلقت از بشریت به اذن خداوند صورت گرفته است.
با توجه به روایات حلف به غیر الله (سوگند خوردن به غیر خداوند) از دیدگاه وهابیت و سرکرده آنان یعنی محمد بن عبدالوهاب شرک است. اما باید بیان داشت که هیچ آیه ای از قرآن حلف به غیرالله را منع ننموده و افزون بر آنان، در آیات بسیاری سوگند به غیر الله موجود است. حداکثر استفاده از روایات نیز کراهت و تحریم حلف به غیر الله است.
اهل سنت افراطی بر این باورند که توسل و ... بدعت و شرک است و شیعیان را به خاطر اینگونه اعمال مشرک و بدعتگذار در دین میدانند.اما شیعیان معنایی غیر از برداشت اهل سنت افراطی را به آن دارند چرا که معتقدند که با توسل به پیامبر و انسانهای صالح میتوان ایشان را واسطه بین خود و خدا قرار داده و خداوند به احترام آنها حاجاتشان را برآورده میکند، خصوصاً اگر این توسل نسبت به اشرف مخلوقات، پیامبر اسلام باشد.