مباحث تاریخی
تمام ادیان بزرگ الهی تا آمدن دین جیدتر، دچار حوادث و اتفاقات گوناگون شدند، دین اسلام نیز از این قاعده مستثنا نگردید و برخی حوادث قبل از رحلت پیامبر و برخی بعد از رحلت آن حضرت واقع شد. این حوادث به خاطر اصحابی بهوجود آمد که یا خوب عمل کردند و زیبا جلوه داده شد و یا بد عمل کردند و ناپسند نمایان گردید.
خداوند متعال در قرآن و پیامبر بزرگ اسلام در روایات فراوانی جریان خلافت و وصایت پیامبر را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به همگان گوشزد کردهاند، بهویژه در حجه الوداع که آخرین حج پیامبر اکرم بود، در منطقه غدیرخم و در حضور هزاران حاجی، و برای او از همگان بیعت گرفت. خلفای غاصب هم به این موضوع اذعان داشتند و علی را شایسته خلافت میدانستند.
در صدر اسلام حوادث فراوانی رخ داد که به نوبه خود از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، از جمله اتفاقات مهم و تاریخی آن زمان، واقعه غدیر خم است، که پیامبر در راه بازگشت از بیت الله الحرام در منطقه غدیر خم و در حضور حاجیان بیشماری که در راه بازگشت از حج بودند، جانشین خود را به دستور خداوند به همگان معرفی کردند.
نقل بیدقت برخی علمای اهل سنت منجر به اهانت به بزرگان میگردد، مثلاً ابن عاشور و موسی شاهین لاشین، آوردهاند: عایشه هر وقت مىخواست شخصى وارد حریمش شود، به او شير مىداد؛ این نسبت به عایشه، نسبت درست و دقیقی نیست. بلکه نقل شده که «به دخترانِ خواهران و برادرانش امر میکرد، کسی را که دوست دارد آنان، او را ببینند، شیر دهند.»
در دین اسلام برخی احکام تعذیر دارد و عقوبتش به خاطر مصالحی است که باید اجرا گردد، لذا اجرای حدود الهی در حقیقت نوعی بازدارندگی از انجام مجدد آن توسط شخص خاطی و یا دیگران است؛ بعد از رحلت پیامبر، خلفاء در انجام آن دچار مشکل بودند، چرا که نمیدانستند حکم آن چیست و چگونه برخورد کنند.
ادعای برخی اهل سنت این است که دین اسلام در زمان خلیفه دوم گسترش یافت و دین اسلام تثبیت و ماندگار شد، و این را نوعی فتح و پیروزی بر ای عمر بن خطاب قلمداد میکنند و معتقدند که باید سپاسگزار زحمات این خلیفه بود و این در حالی است که خود عمر بن خطاب چیزی غیر از این را میگوید.
بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و آن همه سفارش از طرف حضرت و آیه در فضیلت اهل بیت، برخی از اصحاب به خاطر چند صباحی حکومت بر جامعه اسلامی در حالیکه لیاقت و شایستگی آن را نداشتند با کودتا و دسیسه خلافت را از محلش منحرف کردند و با اهل بیت پیامبر برخورد بدی کردند در حالیکه میدانستند آزار او آزار رسول خداست.
بعد از رحلت پیامبر، علیرغم میل پروردگار و رسول خدا مبنی بر وصایت و جانشینی حضرت علی (علیهالسلام) بر این منصب مهم، اما برخی از اصحاب پیامبر آن را از محلش دور کردند و علی (علیهالسلام) را با آن همه ویژگیهای منحصر به فرد کنار زدند در حالیکه میدانستند شایستگی آن را ندارند و امیرالمؤمنین در تمام مشکلات آنان را یاری میکرد.
حنابله در فضیلتتراشی برای احمد بن حنبل خوابهای زیادی را ادعا کرده و همواره بیان میداشتند که احمد بن حنبل در خواب فلان شخص آمده و در حالیکه با پرچم سبز بوده و یا از میان حجرالاسود بیرون آمده و یا موارد بسیار دیگر که ابن عساکر و خطیب بغدادی و دیگران از این نمونه خوابها را بسیار در کتاب خود نقل کردهاند.
با توجه به اینکه غلوّ از موارد مورد بحث در میان مذاهب اسلامی بوده و این اتهام به شیعیان در مورد تحسین و بیان فضیلتهای ائمه (علیهم السلام) وارد آمده، ایشان خود از ترفند دیدن خواب برای فضیلتتراشی بزرگان خود استفاده میکنند.
اگر افکار و اعمال احمد بن حنبل موافق افکار و عقاید مجوس و یهود و نصارا باشد، این گریه در جهت موافقت و از دست دادن یک یار توجیه پذیر است. اما اگر احمد بن حنبل عقایدی در جهت خلاف عقاید با ایشان داشته باشد، چنین اقامه عزایی توجیه ناپذیر است.
صدقه مقابری میگوید: نسبت به احمد بن حنبل بدبین بودم و از او خوشم نمیآمد. شبی در خواب دیدم که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دست احمد بن حنبل را گرفته، همچون دو رفیق در کنار هم راه میروند، هنگامی که از خواب بیدار شدم، بغضی که نسبت به او داشتم از بین رفت.
اصحابی که بعد از رحلت پیامبر اسلام کودتا کردند و خلافت را از فردی که در اصل خلیفه رسول خدا بود، غصب کردند، افرادی را که صلاحیت امامت نداشتند و به عدم شایستگی به خلافت اقرار میکردند، جای ایشان نشاندند، اما باز حاضر به کنارهگیری از این مقام نشدند.
اگر کسی تاریخ اسلام را دقیقا مطالعه کند، یقیناً خواهد فهمید که خلیفه و جانشین بعد از پیامبر اکرم حضرت علی (علیهالسلام) است که خداوند به آن دستور داده و پیامبر آن را برگزید. چرا که فقط اوست که میتوانست مردم را هدایت کند، اما برخی کودتاگران مانع از این امر مهم شدند و خود را بالاجبار خلیفه پیامبر نامیدند.