مباحث تاریخی
خداوند و پیامبر، امر وصیت را به تمام مسلمانان، تاکید میکنند؛ همچنین عایشه و حفصه و عبدالله بن عمر به خلیفه دوم گوشزد میکنند که به فکر امت پیامبر باشد، و معاویه برای بیعت گرفتن برای یزید گفت: «از این واهمه دارم که امت محمد را برای پس از خود همچون گلهی بدون چوپان واگذارم.» اعتقاد به عدم تعیین جانشین، اهانتی است به رسول خدا که آن حضرت به اندازهی این افراد به فکر امت خویش نبود.
اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم جانشینی را برای خود انتخاب نکرده و شیعه معتقد است که پیامبر اکرم، حضرت علی (علیهالسلام) را در مناسبتهای مختلف به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرده است. جامعهی اسلامی در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر اکرم با چالشها و تهدیدات داخلی و خارجی روبرو بود؛ ابن خلدون، نیز آورده است: «محال است پیامبر اکرم جامعه را بدون رهبر و سرپرست رها کرده باشد و با این کار، عامل درگیری میان مردم و سیاستمداران را فراهم ساخته باشد.»
بین شیعه و سنی این اختلاف وجود دارد که آیا پیامبر اکرم برای بعد از خود جانشینی را انتخاب کرده است یا خیر؟ به اعتقاد اهل سنت، پیامبر این امر را به عهده مردم و شورا گذاشته است، اما این نظر با توجه به آیات و روایاتی که به نوشتن وصیت توصیه شده است و اینکه حضرت نیز از زمان رحلت خود باخبر بودهاند و همگان را آگاه ساخته بودند، منافات دارد.
اهل سنت معتقدند خلافت پس از پیامبر امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و پیامبر، امت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها کرده و مردم خود جانشینی را انتخاب کردند، در صورتیکه این سخن آنان، هم با آیات قرآن که پیامبر اکرم خود مفسّر و مبیّن آن است، در تعارض است و هم با روایات وارده در کتب و متون روایی اهل سنت.
پیامبر در طول 23 سال تبلیغ دین مبین اسلام دائماً به امر جانشین خود تذکر و سفارش میکردند، که اولین آن جریان یوم الانذار و آخرین آن واقعه حجه الوداع بود؛ حال اگر ولایت امیرالمومنین پذیرفته میشد، چه میشد؟ پاسخ پیامبر اکرم این است: «اگر علی را ولیّ و سرپرست خود قرار دهید، او را هدایت شده و هدایت کننده خواهید یافت و همه شما را به راه راست هدایت خواهد کرد.»
در طول تاریخ، پیروان بنیامیه برای امرای خود خصوصاً معاویه تا توانستند فضیلت تراشیدند تا برای او نزد افکار عمومی مسلمانان در برابر امیرالمومنین (علیهالسلام) وجاهتی بسازند، تا باطل بودن وی نزد افکار عمومی بهخوبی روشن نباشد بلکه حتی گمان ببرند که علی (علیهالسلام) باطل و معاویه حق است.
شیعه معتقد است، جانشینی پیامبر انتصابی است، و اهل سنت آن را انتخابی و توسط مردم میدانند، ولی خلیفه دوم توسط شخص ابوبکر انتخاب شد و اجماعی در انتخاب خلیفه دوم شکل نگرفت. در نتیجه خلیفه میتواند به صورت انتصابی به خلافت برسد و با این روش، هیچ مشکلی پیش نمیآید.
غالیان و غلو کنندگان درباره احمد بن حنبل، گاه چنان پای را از گلیم خود فراتر میگذارند که سست بودن اعتقادات و عقایدشان برای همگان به امری سهل و آسان تبدیل میشود و برای درک آن احتیاج به دانستن و إشراف به علوم و براهین و استدلالات عقلی خاص نیست.
برخی از صحابه در كنار بستر بيمار پيامبر، از نوشتن وصيت ایشان جلوگيری کردند، که با این کار چند مخالفت آشكار قرآنی انجام دادند: مخالفت با آيهای که سخنان پیامبر را جز وحی نمیداند؛ مخالفت با آیه تبعیت از رسول خدا؛ مخالفت با آیه بلند نکردن صدا در محضر پیامبر؛ مخالفت با آيه رضایت کامل به داوری پیامبر و نهی از اذیت پیامبر، و با این کار موجبات گمراهی امت اسلام را سبب شدند.
فضیلت تراشان که برای کسب مقام و منزلت بزرگان خود از هیچ کوششی دریغ نکردند در اقدامی تعجب آور از پیامبران مایه گذاشتند و با بیان خواب و رؤیا سعی کردند مقام و منزلتی را دست و پا کنند.
ابنسمون میگوید: از مدینه به قصد بیت المقدس خارج شدم، مقداری تمر صیحانی نیز همراه خود برداشتم. هنگامی که به بیت المقدس رسیدم، دلم هوای رطب کرد. نفسم را سرزنش کرده و گفتم: از کجا برایت رطب تهیه کنم؟ وقت شام به سراغ تمرهایی که با خود آورده بودم رفتم، ناگهان دیدم که تبدیل به رطب شدهاند.
از موارد تاریخی، مخالفتهایی که با پیامبر رخ داده، میتوان اعتراض عمر به پیامبر در صلح حدیبیه را ذکر کرد که خود میگوید: از روزی که اسلام آوردم، تا روز صلح حدیبیه، این چنین در نبوّت پیامبر شک نکردم. ابو وائل میگوید: پیامبر در پاسخ به عمر فرمود: ای مردک اینکه با تو سخن میگوید، پیامبر خداست و خلاف فرمان پروردگار کاری انجام نمیدهد.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بارها و در جریانات مختلف از حضرت علی (علیه السلام) تمجید کرده و وی را ولی و جانشین بعد از خود معرفی کرده است که آخرین بار آن در یک اجتماع بزرگ، حادثه غدیر خم است که همه اهل مذهب آن حادثه عظیم را در کتب خود آوردهاند.
زیارت قبور بزرگان دین، خاصه قبر شریف پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) و امید به بخشش گناهان و قرار گرفتن در مسیر خیر، از اعتقادات شیعیان است و برخی جدیداً با این عمل مخالفت کرده و آن را شرک معرفی میکنند که باعث شده، مسلمانان برخی فرق اسلامی نیز تحت تأثیر واقع شوند ولی قدمای آنان اینطور نبودند.