انتخاب خلفا، خلاف اعتقاد اهل سنت

  • 1397/05/20 - 11:11
شیعه معتقد است، جانشینی پیامبر انتصابی است، و اهل سنت آن را انتخابی و توسط مردم می‌دانند، ولی خلیفه دوم توسط شخص ابوبکر انتخاب شد و اجماعی در انتخاب خلیفه دوم شکل نگرفت. در نتیجه خلیفه می‌تواند به صورت انتصابی به خلافت برسد و با این روش، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

خلاصه مقاله
شیعه معتقد است، جانشینی پیامبر اکرم انتصابی است، و اهل سنت آن را انتخابی و توسط مردم و اجماع می‌دانند، ولی در تعیین خلفای بعدی می‌بینیم ابوبکر خود خلیفه بعد خود را انتخاب کرد و گفته شده: زمانی که وفات ابوبکر فرا رسید، او عثمان را فرا خواند تا برای او وصیت بنویسد، -وقتی عثمان حاضر شد- در همین حال و پیش از آن‌که نامی از عمر ببرد، بی‌هوش شد و عثمان نام عمر بن خطاب را به عنوان خلیفه پس از وی نوشت. چون ابوبکر به هوش آمد از عثمان پرسید: نام چه کسی را نوشتی؟ عثمان گفت: از حالی‌که به تو دست داد ترسیدم و چون از خواست تو آگاه بودم، نام عمر بن خطاب را نوشتم. ابوبکر گفت خدا تو را رحمت کند، حتی اگر اسم خودت را نیز برای این کار می‌نوشتی، شایستگی آن را داشتی. در نتیجه خلیفه می‌تواند به صورت انتصابی به خلافت برسد و با این روش، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

متن مقاله
به اعتقاد شیعه امامیه، خلافت و جانشینی پیامبر اکرم انتصابی است، یعنی از طرف خداوند منصوب می‌شود و توسط پیامبر به مردم ابلاغ می‌گردد و از نگاه اهل سنت این خلافت انتخابی است، لذا اهل سنت و جماعت بر این باور هستند و بر این عقیده اصرار و پافشاری می‌کنند، در حالی‌که ظاهراً بی‌اطلاع از روایت و احادیث اعتقادی خود هستند، چرا که در کتبشان احادیثی وجود دارد، که نظر شیعیان را تأیید می‌کند و نظر باطل ایشان به اثبات می‌رسد.
مثلاً در جریان قبل از رحلت پیامبر، حضرت دستور داد تا چیزی را بیاورند و وصیتی را بنویسند تا امتش گمراه نشوند که با مخالفت برخی از اصحاب، این وصیت نوشته نشد و جسارت‌هایی هم به پیامبر شد که در این نوشتار مختصر جایی برای تبیین و توضیح آن نیست، چرا که غاصبین خلافت، از قبل خلیفه را در میان خود مشخص کرده بودند و در سقیفه بنی ساعده خلافت را به صورت تعارف به یکدیگر پاس داده و حواله می‌کردند تا اگر موج اعتراضات اطرافیان صورت گیرد را آرام و خاموش کنند.
مهم‌تر از این واقعه در دوران بعدی بود که خلافت به صورت انتصابی صورت پذیرفت و نظر خودشان اعمال گردید، از جمله می‌توان به این حدیث و امثال این حدیث استناد و استشهاد کرد که: «لمّا حضرت ابابکر الصدیق الوفاه دعا عثمان بن عفان فأملی علیه عهده، ثمّ اغمی علی ابی‌بکر قبل أن یملی احداً فکتب عثمان عمر بن خطاب، فأفاق ابوبکر فقال لعثمان کتبت احداً؟ فقال ظننتک لما بک و خشیت الفرقه فکتبت عمر بن خطاب. فقال یرحمک الله أما لو کتبت نفسک لکنت لها اهلاً.[1] زمانی که وفات ابوبکر فرا رسید، او عثمان را فرا خواند تا برای او وصیت بنویسد، -وقتی عثمان حاضر شد- در همین حال و پیش از آن‌که نامی از عمر ببرد، بی‌هوش شد و عثمان نام عمر بن خطاب را به عنوان خلیفه پس از وی نوشت. چون ابوبکر به هوش آمد از عثمان پرسید: نام چه کسی را نوشتی؟ عثمان گفت: از حالی‌که به تو دست داد ترسیدم و چون از خواست تو آگاه بودم، نام عمر بن خطاب را نوشتم. ابوبکر گفت خدا تو را رحمت کند، حتی اگر اسم خودت را نیز برای این کار می‌نوشتی، شایستگی آن را داشتی.»
و جالب‌تر این‌که در ادامه، همین ماجرا در منابع دیگر اهل سنت آمده است که: «حدثنی عثمان بن یحیی... عن اسماعیل بن قیس قال رایت عمر بن خطاب و هو یجلس و الناس معه و بیده جریده و هو یقول ایها الناس اسمعوا و اصیعوا قول رسول الله انه یقول انّی لم آلکم نصحتً قال و معه مولی لابی‌بکر یقال له شدید معه الصحیفه التی فیها استخلاف عمر[2] ... اسماعیل بن قیس گوید عمر بن خطاب را دیدم که نوشته‌ای در دست داشت و گروهی نیز گرد او را گرفته بودند. عمر می‌گفت: ای مردم بشنوید و از وصیت جانشین پیامبر -ابوبکر- اطاعت کنید که گفته من هیچ خیری را از شما فروگذار نمی‌کنم. راوی گوید: غلام ابوبکر که -شدید- نام داشت نیز همراه عمر بود و نوشته‌ای در دست داشت که در آن جانشینی عمر بن خطاب را وصیت کرده بود.»
در نتیجه این‌که اهل سنت خلافت پیامبر را اجماعی می‌دانند، و می‌گویند خلیفه باید توسط مردم انتخاب شود، صحیح نیست، بلکه طبق این احادیث که در منابع اهل سنت وجود دارد، خلافت به صورت انتصابی و با ترفند خاصی صورت گرفت، یعنی به این نکته پی‌ می‌بریم که فقط خلافت شخص پیامبر انتصابی نبود، و خلفای بعدی با انتصاب خلیفه صورت می‌گرفت و هیچ مشکلی پیش نمی‌آمد.

پی‌نوشت:

[1]. کنزالعمال، متقی هندی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص270.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج39 ص186.
تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص85.
[2]. تاریخ طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص353.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.