سلفیت و وهابیت
وهابیت بر این باور است که نام پدر امام زمان (علیهالسلام)، عبدالله است؛ این در حالی است که احمد بن حنبل و دیگر علمای اهلسنت، در کتب روایی خود، از این کلام حرفی به میان نیاوردهاند.
با وجود احادیث فراوان در کتب فریقین در سفارش به تعلیم علم، گروهی از افراطیان وهابی انگار اینگونه احادیث را نخوانده و یا نشنیدهاند؛ لذا فتاوایی صادر کردهاند که جلوی یادگیری علم را برای زنان و دختران را گرفته و استثناء قائل شدهاند.
تبرکجویی به قبور صالحین، از جمله اموری است که پیشوایان دینی به آن ملتزم بوده و بر مشروعیت آن تاکید کردهاند؛ با این همه، بزرگان وهابی در این مسأله نیز، رویه دیگری را پی گرفته و تبرکجویی به قبور اولیاء الهی و بوسیدن آن قبور مطهر را حرام و موجب کفر دانستهاند.
مساله لعن و نفرین از آموزههایی است که برگرفته از ظاهر آیات قرآن کریم است؛ این در حالی است که وهابیون همچون بنعثیمین در دفاع از شیطان، در تقابل با کسانیکه لعن شیطان میکنند، ایستاده و قائل است که به لعن شیطان از سوی خداوند امری نشده است.
مفتیان وهابی فتوا دادهاند: بازی فوتبال در زمان رسول خدا، خلفاء، صحابه، و پادشاهان اسلامی نبوده؛ در زمرهی توطئه غربیها برای دوری جوانان مسلمان از نماز و همچنین لهو و لعب به شمار رفته و حاکمان باید از این کار جلوگیری کرده و به جای آن، آموزش نظامی به جوانان بیاموزند؛ این نوع کارها از افعال سفیهان و جاهلان است و ما را شبیه دشمنان خدا میسازد.
با توجه به اینکه طلب شفاعت از اموات، از امور رایج بین مسلمانان (اعم از سَلَف و خَلَف) بوده است و علمای اسلامی هم بدان تاکید کردهاند، و با عنایت به اینکه طلب کنندگان شفاعت از اموات، اعتقادی به الوهیت و ربوبیت آنان ندارند؛ نمیتوان طلب شفاعت از اموات را به بت پرستی مشرکین تشبیه کرد.
مفتیان وهابی حکم کارهایی که در نیروهای نظامی انجام میشود از قبیل: موسیقی و مارش نظامی، سلام نظامی، احترام به پرچم کشور و ... را محکوم و ممنوع کردهاند، و میگویند: پوشیدن هرگونه لباس که مشابهت به لباس غیر مسلمان داشته باشد، بدعت و حرام است. آموزش نیروهای نظامی و پوشاندن آنان به شکل فرنگیها، به سبب شباهت به دشمنان خدا حرام است.
از فتاوای شگفتانگیز مفتیان وهابی این موارد است: گفتن «صدق الله العظیم» بعد از اتمام قرائت قرآن بدعت و حرام است؛ نصب تابلو که در آن آیات قرآن نوشته شده، بر روی دیوار بدعت و حرام است؛ شستن دست و صورت با صابون، در هنگام وضو گرفتن بدعت و حرام است؛ برگزاری سالگرد ازدواج، جشن تولد نوزادان و ... بدعت و حرام است.
انبیاء و اوصیاء الهی، دارای ولایت تکوینی هستند؛ ولی برخی از اهل تسنن با شبهات واهی درصدد انکار این مقام هستند، ولی شبیه به این ولایت را، برای دجال ثابت کردهاند؛ آیا حجج الهی (علیهمالسلام) کمتر از دجال هستند؟!
خداوند همه انسانها را مساوی خلق کرده و هیچ انسانی بر غیر برتری ندارد و تنها معیار، برتری تقوا و دوری از گناه است؛ از اینرو هرچه انسان تقوای بیشتری داشته باشد، محبوبیتش نزد خداوند بیشتر خواهد بود، و این چیزی است که ابن تیمیه حرانی از آن غافل بوده و بنا بر تعصبات کورکورانه و جاهلانه، بحث برتری عرب بر عجم را مطرح میکند.
وهابیون، با طلب شفاعت از اموات به شدت مخالف بوده و آن را ممنوع تلقی کردهاند. آنان برای اثبات این مدعای خود به ادلهای ازجمله انقطاع اعمال بعد از مرگ و عدم سماع موتی استناد جستهاند حال آنکه با توجه به متون اسلامی، اعمال انسان، پس از مرگ، منقطع نمیشود، همچنین اموات نیز صدای زندگان را میشنوند.
یکی از مناقب مسلم و قطعی امیرمومنان (علیهالسلام)، تقسیم کردن بهشت و جهنم است و بر خلاف زعم برخی از وهابیان، این منقبت، مخالف با قرآن نیست؛ بلکه موافق با قرآن است. خداوند متعال میفرماید: شما دو نفر، هر کافر سرسخت و معاندی را در دوزخ اندازید؛ با وجود این آیه و آیات فراوان دیگر، هیچ محذوری در پذیرفتن منقبت امیرالمؤمنین باقی نمیماند.
از امور شایع بین مسلمانان، تبرک به قبر و آثار اولیاء است که از صدر اسلام شایع بوده و کسی با آن مخالفت نداشت، تا اینکه ابن تیمیه حرانی با فهم غلط از دین، این امر را شرک دانست و شاگردانش نیز اندیشه وی را ترویج دادند، تا اینکه با روی کار آمدن فرقه گمراه وهابیت بدترین برخوردها را با تبرکجویان داشتند، در حالیکه بعد از مرگ وی، مریدانش به آب غسل و کفنش تبرک میجستند و آب غسلش را از باب تبرک به خانههایشان بردند.
وهابیون، توسل را به دو قسم «مشروع و ممنوع» تقسیم کرده و توسل به صالحین و جاه و مقام آن بزرگواران را از انواع ممنوع توسل قلمداد کردهاند؛ حال آنکه مذاهب اسلامی، با استناد به ادله فراوان، قائل به مشروعیت همه اقسام توسل بودهاند.