سلفیت و وهابیت
علمای بزرگ اهلسنت به ناسزاگوییها و توهینهایی که وهابیون به بزرگان دین داشتهاند، اعتراف کردهاند؛ به عنوان مثال، احمد زینی دحلان، از علمای بزرگ اهلسنت، پرده از توهین وهابیت و کمتر نشان دادن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از عصا، اشاره کرده است.
عبدالرحمن دمشقیه، با ادعای اینکه سلف امت پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به ایشان توسل نکردهاند، مدعی ممنوعیت توسل به صالحین پس از رحلتشان شده است؛ حال آنکه روایاتی مبنی بر توسل سلف امت، به پیامبر پس از وفات آن حضرت وجود دارد؛ همچنین ترک فعل، دلیلی بر حرمت نیست و صرفاً بر عدم وجوب آن فعل دلالت دارد.
مسلمانان در کنار قبور اولیاء رفته و دعا میکنند، تنها به جهت عظمت و شرافتی که صاحب قبر نزد خداوند دارد و این را از بندگی در راه خدا کسب کرده است، و تنها میخواهند وی را واسطه خود و خداوند قرار دهند و هیچگاه قصد عبودیت و بندگی صاحب قبر را ندارند که امری جایز و مشروع بوده و مورد تایید بزرگان اسلام قرار گرفته است.
وهابیها خود را مدافع رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) و خانوده ایشان میدانند و مدام به شیعیان تهمت میزنند که شما به همسران پیامبر اهانت میکنید؛ اما وقتی به نوشتههای خودشان مراجعه میشود، بدترین حرفها را به همسران پیامبر نسبت میدهند و مدعی دفاع از ایشان هم هستند!!!
ابنتیمیه امور مورد استغاثه را به دو قسم: «اموری که غیرالله نیز میتوانند آن را انجام بدهند» و «اموری که غیر الله، توانِ انجام آن را ندارند» تقسیم کرده است؛ ولی در واقع، نوع سومی نیز هست که آن را «کرامات اولیاء الهی» مینامند و استغاثه در این امور هیچ منعی ندارد، چون خدا، قدرت انجام آن را به اولیاء خودش داده است.
کتاب «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» را میتوان از جمله آثار مفید در زمینه نقد مبانی وهابیت بهحساب آورد، چرا که عبدالفتاح یافعی در این اثر، ادله متعددی از قرآن، سنت، آثار سلف امت، و همچنین عبارات علمای مذاهب اربعه، مبنی بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور، بیان کرده است.
از بن باز وهابی سؤال شد ذکرهایی مانند «لا اله الا الله» «الله اکبر» که در تشییع جنازه گفته میشود، مشروع است؟ پاسخ گفت: هیچ اصل و اساسی نداشته و در عادت گذشتگان هم نبوده؛ در حالیکه در مسند احمد آمده پیامبر در تشییع جنازهها، چهار یا پنج مرتبه این اذکار را مورد استفاده قرار میداد.
به جرات میتوان کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین و المانعین» جناب یافعی را از بهترین آثار دال بر مشروعیت تبرک به صالحین بهحساب آورد. ایشان از خوف انتشار آراء اشتباه وهابیت در امت اسلامی، خود را مکلف دید اثری تألیف کند و ادعاهای بزرگان وهابی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
ابنعبدالوهاب پایهگذار فرقه گمراه وهابیت، کسی است که بذر تفرقه و تکفیر را در جامعهی اسلامی کاشت؛ او با فتواهای تکفیریاش مسلمانان بیگناه بسیاری را به کشتن داد، اثرات سوء اندیشه افراطی وی، در بین گروههای زاییده از اندیشهاش همچون داعش و القاعده و ... دیده میشود؛ وی اصلا جایگاه علمی بین علمای هم عصرش نداشت.
توسل به پیامبر، از اموری است که از صدر اسلام تاکنون بین مسلمانان بوده، تا قبل از قرن هفتم و ظهور ابن تیمیه، کسی منکر آن نبود، ولی وی با اندیشه افراطی خود مانع آن شد و وهابیها با تاثیرپذیری از فکر غلط وی، توسل را منافی با توحید دانستند، تا جاییکه معتقدند ایمان مسلمان با توسل از بین میرود، حتی بدتر از ابولهب و ابوجهل میشود.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امری مسلم نزد مسلمانان است و تا قبل از وهابیت همه آن را پذیرفته بودند، اما با پیدایش فرقه گمراه وهابیت، این مساله از امور منافی با اسلام قلمداد شد، تا جایی که معتقد به آن را کافر و مشرک دانستند؛ با این وجود بزرگان سلفیه که وهابیت جیرهخواران سفره ایشان هستند، علم غیب را برای انسانهای عادی پذیرفته بودند.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء، امری ثابت در بین مسلمانان است؛ اما به خلاف اعتقاد مسلمانان، وهابیت معتقد است این امر برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ثابت نیست و حتی مسلمانان نباید بدان معتقد باشند، از اینرو اگر چنین اعتقادی داشته باشند، کافر و مشرک میشوند؛ در حالیکه این دیدگاهشان مخالف آیات قرآن است.
هیچ عالم حدیثی معصوم نبوده و هر آنچه را که از روایات در کتابش نقل میکند باید بررسی سندی شود، و این فرقی بین علمای شیعه و اهل سنت ندارد، از این رو نباید در مورد کتابهای روایی، غلو کرد و مدعی شد که بعد از قرآن تنها این کتاب صحیح است و بقیه مشکل دارند.
صالح بن فوزان فتوا میدهد: سجده بر تربت اولیاء، اگر به قصد تبرّک به تربت و تقرّب به اولیاء باشد، شرک اکبر است، و اگر مقصود تقرّب به خدا باشد، با اعتقاد به اینکه این تربتها فضیلت دارد، بدعت است؛ درحالیکه ابن قیم اینگونه بدعت خواندن همه چیز را نشانه جهل میخواند.