اشکال اساسی تقسیم بندی ارائه شده توسط ابن تیمیه، در امور مورد استغاثه
خلاصه مقاله
ابن تیمیه حرانی از جمله افراد بحث برانگیزی است که بدعتهای فراوانی را در جهان اسلام پدید آورده است. نظریات شاذ و ناصواب او، هرچند موجب پیدایش گروههای تکفیری، همچون وهابیت شد، ولیکن همواره از سوی علمای مذاهب اسلامی، بهعنوان آرایی غیرقابل قبول تلقی شده است؛ بهعنوان نمونه در مسئله استغاثه از اولیاء الهی، ابن تیمیه تقسیم بندی اشتباهی نسبت به اموری که مردم در آن امور استغاثه میکنند، ارائه کرده است. وی امور مورد استغاثه را به دو قسم: «اموری که غیرالله نیز میتوانند آن را انجام بدهند» و «اموری که غیر الله، توانِ انجام آن را ندارند» تقسیم کرده است؛ ولی در واقع، نوع سومی نیز هست که آن را «کرامات اولیاء الهی» مینامند و استغاثه در این امور هیچ منعی ندارد، چون خدا، قدرت انجام آن را به اولیاء خودش داده است.
متن مقاله
در مسئله استغاثه، ابن تیمیه بر این باور است که اموری که انسانها نسبت به آن امور از اولیاء خدا، یاری میطلبند، به دو دسته تقسیم میشوند:
1) اموری که غیرالله نیز توانِ انجام آن امور را دارند: (مایقدر علیه الا الله) یا (ما یقدر علیه البشر)؛ به زعم ابن تیمیه، استغاثه در چنین اموری مشروع است؛ بهدیگر سخن، انسان میتواند در افعالی که غیرالله نیز قادر به انجام آن هستند، استغاثه کند.
2) اموری که غیرالله توانِ انجام آن امور را ندارند: (ما لایقدر علیه الا الله)؛ ابن تیمیه مدعی شده است که چنین اموری را نمیتوان از غیرالله، طلب کرد.[1] ناگفته نماند که بزرگان وهابی نیز به این تقسیم بندی، ملتزم بودهاند.[2]
مهمترین اشکالی که بر تقسیمبندی فوق، وارد میشود این است که در عالم واقع، ما با دسته سومی از امور روبه رو هستیم که از آن امور با نام «کرامات اولیاء» یاد میشود. این امور بدین شکل هستند که همه انسانها قادر به انجام آن نیستند، ولیکن اینطور هم نیست که هیچیک از آحاد بشر نتوانند آن امور را انجام بدهند؛ بلکه خدای متعال، به برخی از اولیاء خود، قدرت انجام آن افعال را تفضل فرموده است. چنانکه از بن باز چنین نقل شده است: «الكرامة أمر خارث للعادة يظهره الله تعالى على يد عبد من عباده الصالحين حيا أو ميتا إكراما له.[3] کرامت، امری است خارق العاده که خدای متعال به جهت اکرام برخی از بندگان صالحش، در ید قدرت آنان (اعم از اینکه زنده باشند یا از دنیا رفته باشند) قرار میدهد.»
اتفاقاً باید گفت: وقتی استغاثه کننده از شخص صالح، مسئلهای همچون شفای مریضش را طلب میکند، در واقع معتقد است که خدای متعال به آن بزرگوار، قدرت شفای بیماران را عطا کرده است، همانطور که در قرآن کریم درباره حضرت عیسی (علیهالسلام) چنین وارد شده است: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ.[آلعمران/49] حضرت عیسی (علیهالسلام) فرمود: من از گِل، برای شما چیزی به شکل پرنده میسازم و در آن میدَمم که به اراده و مشیّت خدا، پرندهای [زنده و قادر به پرواز] میشود، و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود میبخشم، و مردگان را به اِذن خدا زنده میکنم.»
با همه این تفاصیل، مشخص میشود که تقسیمبندی ارائه شده توسط ابن تیمیه و وهابیت در مسئله استغاثه، تقسیمی اشتباه و به دور از واقعیت بوده است و ما در عالم واقع، با کرامات اولیاء الهی روبه رو هستیم که استغاثه کردن در آن کرامات، هیچ محذوریتی ندارد.
پینوشت:
[1]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج1، ص103، مدینه منوره، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، 1416ق.
[2]. چنانکه بن عثیمین وهابی در کتاب فتاوی نور علی الدرب مینویسد:« أن طلب الحوائج من الأولياء الأموات أو الأحياء الذين لا يستطيعون مباشرة قضاء الحاجة شركٌ أكبر مخرجٌ عن الملة..... وطلب منه الإنسان ما يقدر عليه: كإعانته على إخراج عفشه من البيت، أو بتحميله في السيارة أو ما أشبه ذلك، فهذا لا بأس به» فتاوی نور علی الدرب، ج16، ص35، موسسه الشیخ بن عثیمین الخیریه، چاپ اول، 1427هق.
[3]. بن باز، فتاوى مهمة لعموم الأمة، ص33، رياض، دارالعاصمه، چاپ اول، 1413هق.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید