آیه 113 سوره نساء، اثبات کننده علم غیب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
خلاصه
شبههای از سوی وهابیت مطرح میشود مبنی بر اینکه اعتقاد به علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء الهی شرک است و اگر کسی بر این اعتقاد باشد کافر است، اما با مراجعه به قرآن میتوان آیاتی را یافت که بیانگر علم غیب برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است که موهبتی الهی در حق ایشان است. یکی از این آیات، آیه شریفه 113 نساء است که به صراحت علم غیب را برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اثبات میکند و برخی از مفسران نیز ذیل این آیه تصریح به علم غیب دارند.
شبهه
يکی از شبهاتی که همواره وهابیت، پیرامون نبی گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و دیگر اولیاء الهی مطرح میکنند، بحث علم غیب داشتن ایشان است، وهابیها به شدت منکر علم غیب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هستند، و معتقدند ایشان نه در زمان حیاتشان و نه بعد از حیات علم غیب به امور ندارند،[1] حتی اعتقاد به اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) علم غیب دارد را از کفریات میدانند.[2]
پاسخ
خداوند در آیه شریفه «أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا.[نساء/113] و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد، و آنچه را نمیدانستی، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است.» پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را خطاب قرار میدهد به اینکه خداوند به آنچه تو علم نداشتی، آگاه ساخته است؛ بسیاری از بزرگان، این آیه شریفه را دلیلی بر اثبات علم غیب نبی گرامی (صلیاللهعلیهوآله) دانستهاند، چرا که علم غیب هم در اعتقاد شیعه، علم و آگاهی بر اموری است که ولی خدا بدان علم ندارد و خداوند در اختیارش قرار میدهد و از مصادیق علم به خفیات عالم است. برخی هم مراد از این فراز آیه شریفه را، علم به حکمت و شریعت، معنا کردهاند که در این صورت نیز این امر منافی با علم داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به غیب نیست.[3] اما با توجه به اینکه وهابیها شبهه علم غیب نداشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را مطرح میکنند و از سویی، برخی از بزرگان و مفسران اهل سنت، این آیه را بیانگر علم غیب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دانسته، دیدگاه ایشان اشاره میگردد:
الف) «مجیرالدین مقدسی» در تفسیر آیه شریفه، مراد از «وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» را احکام و علم غیب بیان کرده است.[4]
ب) «نسفی» نیز در تفسیر این فراز از آیه شریفه تصریح دارد، مراد از تعلیم مواردی که بدان علم نداشتی، تعلیم شرایع دین و امور مخفی است.[5]
ج) «بیضاوی» مراد از تعلیم آنچه علم نداشتی را، امور مخفی دین میداند، که بنا بر تفسیر بیضاوی، شامل علم غیب میشود.[6]
پینوشت:
[1]. بن باز، عبدالعزیز، مجموع الفتاوی، ج1، ص181، تحقیق: الشویعر، محمد بن سعد، بی تا، بی نا.
[2]. همان.
[3]. ر.ک. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص81-79
[4]. مجیرالدین مقدسی، محمد، فتح الرحمن في تفسير القرآن، ج2، ص195، دار النوادر، عربستان، چاپ اول، 1430ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. نسفی، عبدالله، مدارك التنزيل وحقائق التأويل، تحقیق: بدیوی، یوسف علی، دار الكلم الطيب، بيروت، چاپ اول، 1419ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. بيضاوي، عبد الله بن عمر (م 685)، أنوار التنزيل وأسرار التأويل، ج2، ص96، تحقيق: محمد عبد الرحمن المرعشي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اوّل، 1418 هـ. ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
نویسنده: علی اکبر لطفی
افزودن نظر جدید