سلفیت و وهابیت
وهابیت تکفیری به تبع محمد بن عبدالوهاب میگویند مسلمانان همچون مشرکین، شرک در عبادت دارند و چنانچه مشرکین بتها را میپرستند، مسلمانان هم غیر خداوند متعال را عبادت میکنند؛ در حالیکه با مراجعه به آیات قرآن مشاهده میشود که بت پرستان معبود متعدد داشتند و برای خداوند فرزند و هم کفو قائل بودند.
یکی از تقسیمات بدعی و شرکی که وهابیت تکفیری انجام دادند این است که آنها امور را به «آنچه غیر خدا هم به آن قادر است» و «آنچه غیر خدا به آن قادر نیست» تقسیم کردند؛ در حالیکه با مراجعه به آیات قرآن مشاهده میشود که هیچ امری را بدون اذن خدا، کسی قادر نیست و اگر عبدی بر آن قادر است به اذن الله قادر است.
از منظر وهابیون، نذر و ذبحی که به نیابت از اولیاء الهی صورت میگیرد از مصادیق اعمال لغیرالله بوده و موجب شرک میشود؛ حال آنکه به تصریح کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه)، مسلمانان ذبح و یا نذر را صرفا به نیت تقرب به خدای متعال انجام میدهند و تنها ثواب آن را به اولیاء الهی تقدیم میکنند، بدین جهت نمیتوان آن را از موجبات شرک به حساب آورد.
داود بن سلیمان نقشبندی، از جمله عالمان سنی مذهبی است که بر خلاف ابن تیمیه و وهابیون، توسل به ذات صالحین را مشروع میداند؛ او برای اثبات مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی، به ادله فراوانی استناد میکند که همین امر موجب اتقان هرچه بیشتر ادعایش میشود.
ابن تیمیه حرانی، حنبلی متشددی است که سلفیان تکفیری بیشترین اعتنا را نسبت به فتواهای وی دارند و اقدامات خود را در سایه فتواهای او انجام میدهند، این در حالی است که خود ابن تیمیه در بین علمای همعصرش جایگاه چندانی نداشت.
یکی از بدعتهایی که وهابیت تکفیری ایجاد کرده است و خلاف آیات و روایات انجام دادند این است که آنها مشرکین را در شرک ربوبی تطهیر کردند و قائل هستند مشرکین در ربوبیت، موحد هستند، ولی در عبودیت مشرک بودند؛ در حالیکه توحید ربوبی و الوهی (عبادی) جدای از هم نیست.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) هدایت کننده بشریت به سوی بندگی خدا است و از هر نوع پلیدی و گمراهی مبرا است و این نه در دوران بعثت، بلکه قبل از بعثت نیز در حق ایشان اثبات شده است و فریقین بر آن اتفاق نظر دارند.
وهابیت تکفیری در تعریف عبادت، نیت ربوبیت و الوهیت (عبادیت) را شرط میدانند، لذا سجده برای غیر خداوند متعال را شرک میدانند در حالیکه در تعریف عبادت، نیت ربوبیت و الوهیت دخیل است و هر سجدهای شرک نیست، چنانچه ملائکه بر حضرت آدم (علیهالسلام) و پدر و مادر و برادران حضرت یوسف (علیهالسلام) بر او سجده کردند.
تبرک به قبور اولیاء الهی، امری مشروع است که مورد تایید بزرگان فریقین است، اما در مورد قبر امام حسین (علیهالسلام) در منابع تاکید ویژهای شده است و بسیار مشاهده شده است که افراد زیادی با تبرک جویی از تربت پاک ایشان شفا یافتهاند.
وهابیون هرگونه خضوع و خشوعی در برابر مخلوقات را از مصادیق عبادت غیرالله و شرک به خدا دانستهاند؛ حال آنکه به تصریح مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) تحقق عبادت، وابسته به نیات افراد است و تا زمانی که انسان در نیت افعالی که انجام میدهد، قصد عبادت نداشته باشد، مرتکب عبادت غیرالله نشده است.
باورهای شیعیان، افزون بر اثبات از کلمات اهلبیت (علیهمالسلام) از کتب بزرگان وهابیت نیز قابل اثبات است؛ به عنوان مثال مساله توسل، از جمله مسائلی است که وهابیت بر عدم جواز آن پافشاری میکند و این در حالی است که ابنتیمیه بر مشروعیت آن تصریح کرده است.
شیخ جعفر کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در بخشی از نامه ای که خطاب به عبدالعزیز بن سعود نوشته است، مراد از «کفر» که در لسان ادله شرعی، درباره برخی از معاصی به کار رفته است، را کفر صغیر دانسته که از دایره دین خارج نمیکند.
مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در فصل دوم نامهاش به عبدالعزیز بن سعود، با استناد به مثالهایی از آیات قرآن، تصریح میکند که ظاهر برخی از آیات و روایات با یکدیگر اختلاف دارد؛ لذا نمیتوان صرفا به ظاهرگرایی روی آورد. در فصل سوم نیز بیان میکند هنگام بروز اختلافات باید به سلف صالح و اجماع امت اسلامی رجوع کرد.
شیخ جعفرکاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در نامه مهمی که برای عبدالعزیز بن سعود نگاشت، به مطالب مهمی متذکر میشود؛ در فصل اول این نامه، آمده نیت انسان در حکم اقوال و افعالش دخیل است. بنابراین اگر انسان، در قول و یا فعلش، قائل به الوهیت و ربوبیت غیرالله باشد، دچار شرک و عصیان شده است، ولی اگر چنین اعتقادی در کار نباشد، اشکالی بر قول و یا فعل انسان بار نمیشود.