سلفیت و وهابیت
تبرک به آثار اولیاء الهی، امری ثابت شده بین مسلمانان است که نمیتوان منکر آن شد؛ چون همه مذاهب اسلامی این مساله را پذیرفتهاند و به جواز آن اقرار دارند؛ در این بین، وهابیت که گروهی افراطی و مخالف اسلام ناب است، با این مساله مخالفت دارد و در صدد تلقین این فکر باطل در جامعه و همراه کردن مذاهب اسلامی با خود است.
تبرک به قبور اولیاء الهی، امری ثابت شده بین مسلمانان است که نمیتوان منکر آن شد؛ چون همه مذاهب اسلامی این مساله را پذیرفتهاند و به جواز آن اقرار دارند؛ در این بین، وهابیت که گروهی افراطی و مخالف اسلام ناب است، با این مساله مخالفت دارد و در صدد تلقین این فکر باطل در جامعه و همراه کردن مذاهب اسلامی با خود هستند.
در دوران معاصر کلمه سلفیه بیش از پیش مورد استفاده قرار میگیرد. گروههایی همچون اخوان المسلمین، وهابیت و ... با عنوان سلفیه خوانده میشوند، حتی تروریستهای تکفیری و جهادی به عنوان سلفیه موسوم هستند.
وهابیت خبیث با توجه به عظمت حماسه حسینی، همواره در صدد تخریب و ایجاد شبهه در مکتب عاشورای سیدالشهداء (علیهالسلام) بوده است؛ در حالیکه به دلیل دوری جریان وهابیت از آیات قرآن کریم، غافل از آن هستند که نمیتوانند نور خدا را خاموش کنند.
وهابیت به شیعه در جمع بین نماز، با استناد به کلام امیرالمؤمنین ایراد میگیرد، در حالیکه کلام امیرالمؤمنین، به تبیین اوقات فضیلت نمازهای یومیه میپردازد، و تأکید بر امری مستحب و یکی از سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دارد و دلالت بر وجوب و الزام و حتمیت ندارد؛ پیامبر و اهل بیت جمع خواندن را اجازه دادهاند.
یکی از دستاوردهای ظاهری خلفا با کنار زدن امیرالمؤمنین از خلافت، رسیدن به خلافت و مدتها حکومت بر مردم بود. «حب ریاست یا جاهطلبی»، از امیال دیگر در انسان شدیدتر و ضرر آن بیشتر است، و آخرین چیزی است که از دل انسان خارج میشود؛ ریاستطلبان برای رسیدن به ریاست، حاضرند از دنیا و مال و دین خود بگذرند.
وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.
از ابتدای پیدایش فرقه سلفیه تاکنون دانشوران اهل سنت، نقدهای زیادی بر آن نوشتهاند؛ آشنایی با این نقدها از آن روی ضرورت دارد که این فرقه خود را پشت سپر تسنن پنهان کرده و همواره از زبان آنان سخن میگوید و داعیۀ حمایت از آنان را دارد و بیشترین شمار طرفداران آنان، افراد ناآگاه سنی هستند. دانشمندان سنی همواره با افراط این فرقه مواجهند.
پذیرش مسئولیت در حکومتهای ستمگر، همیشه با رویکرد میل به ظالمین نیست؛ روایات متعددی دلالت بر جواز مسئولیت از طرف سلطان ستمگر میکند؛ همچنین همیشه حضور در یک حکومت، به معنای تأیید آن حکومت و حاکم نیست؛ بنابراین به راحتی حضور سلمان و عمار در حکومت خلفا قابل توجیه است.
امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، که وظيفه خود میدانستند، همچنین دفاع از مظلوم، و اسلام، در زمان خلفا مشورت داده و همکاری میکردند؛ این همکاریها نشان از تأیید خلفا نیست؛ بلکه ایشان به وظیفه خود در قبال اسلام و مسلمانان عمل میکردند.
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری با اهل سنت مخالفت میکنند این است که وهابیت تکفیری میگویند خداوند متعال در بالای عرش و در آسمان است، ولی اهل سنت اعتقاد دارند خداوند متعال بدون جهت و مکان است و لازمه اینکه خداوند در آسمان و بالای عرش باشد این است که خداوند جسم باشد و محتاج به عرش باشد.
بدعت مسالهای متناقض در پیروان مکتب خلفا است که گاهی آن را تا 5 مورد نیز حتی تقسیمبندی کردهاند؛ بدعت همواره ابزاری برای سرکوب کردن مخالفان در مذهب اهل سنت بوده است و امروز تمام قد در اختیار سلفیت و فرزند ناخلفش یعنی وهابیت قرار گرفته که با استفاده از آن، حکم به قتل و کشتار مسلمانان میدهند.
وهابیت تکفییری بدعتی را در دین ایجاد کردند و میگویند مشرکین در ربوبیت موحد بودند، در حالیکه آیات زیادی تصریح دارد که مشرکین در ربوبیت مشرک بودند؛ از طرف دیگر آنها میگویند توحید اسماء و صفات داخل در توحید ربوبی است و مشرکین دارای توحید اسماء و صفات نبودند؛ لذا این تناقضی است که آنها دچار شدند.
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن میکنند، در حالیکه خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله میآورد وتبعیت از من دون الله را شرک میداند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین میداند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.