مقابله عبدالفتاح یافعی با وهابیت در مسئله سفر برای زیارت قبور (شدرحال)

  • 1400/03/22 - 10:38
کتاب «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» را ‌می‌توان از جمله آثار مفید در زمینه نقد مبانی وهابیت به‌حساب آورد، چرا که عبدالفتاح یافعی در این اثر، ادله متعددی از قرآن، سنت، آثار سلف امت، و هم‌چنین عبارات علمای مذاهب اربعه، مبنی بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور، بیان کرده است.

خلاصه مقاله
مبارزه وهابیت با مسئله سفر به نیت زیارت قبور مؤمنین، مسئله‌ای قابل کتمان نبوده و از همین‌رو، در بسیاری از آثار عالمان این آیین منحرف، مشاهده می‌شود که شد رحال یا همان سفر برای زیارت قبور صالحین را ممنوع و حرام تلقی کرده‌اند؛ چنین حکمی در حالی از سوی وهابیون صادر شده است که بسیاری از علمای اهل سنت، با استناد به ادله فراوان، قائل به جواز سفر به نیت زیارت قبور بوده‌اند، تا جایی‌که برخی از آنان، آثاری نیز در این‌باره به رشته تحریر درآورده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، عبدالفتاح یافعی، از علمای شافعی مذهب یمن، کتابی تحت عنوان «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» را تألیف کرده است.

متن مقاله
وهابیت، با شد رحال و سفر به نیت زیارت قبور مؤمنین، به‌شدت مخالف بوده و حکم به حرمت آن کرده است، چنان‌که بن باز می‌نویسد: «والزيارة الشرعية تجوز لكن من دون سفر، من دون شد الرحل إذا كان في البلد نفسه زاره في البلد، أما أن يشد الرحل يسافر لأجل زيارة القبر، هذا لا يجوز.[1] زیارت شرعیه، جایز است البته بدون سفر کردن؛ اما این‌که کسی بخواهد به جهت زیارت قبور، سفر بکند، جایز نیست.» از همین‌رو یافعی برای رد کردن آراء وهابیت در مورد شدرحال به نیت زیارت قبور، کتابی با عنوان «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» تالیف کرد و در قالب 4 مبحث مهم، حکم حرمت شدرحال را مورد خدشه و مناقشه قرار داده است. آن 4 مبحث مهم عبارتند از:

1) در مبحث اول، مولف محل نزاع را تقریر می‌کند، و تصریح کرده است که در حکم شدحال به نیت زیارت قبور، نزاعی بین علمای اسلامی و وهابیت وجود دارد. بدین‌صورت که وهابیت با اقتدا به ابن تیمیه، چنین سفری را حرام اعلام کرده‌اند، ولیکن در مقابل، مذاهب اسلامی معتقد به جواز آن هستند.

2) یافعی درمبحث دوم، به کلام 10 نفر از افرادی که گفته می‌شود آنان مخالف شدرحال بوده‌اند، اشاره کرده است و تصریح می‌کند که این عبارات یا اساساً در آثار ایشان دیده نشده است، و یا بر ممنوعیت شدرحال به نیت زیارت قبور دلالت نمی‌کند.

3) آراء علمای مذاهب اربعه، مبنی بر مشروعیت سفر برای زیارت قبور، سومین مبحثی است که یافعی متعرض آن شده است. در ادامه، به‌عنوان نمونه، از هر مذهب به یک نفر اشاره می‌شود:
الف) مذهب حنفی: در «حاشیه ابن عابدین»، پس از بیان مباحثی پیرامون زیارت قبور مطهر شهدای احد، ابن عابدین سؤال از استحباب پیمودن راه برای زیارت ایشان را به میان می‌آورد.[2] که طرح کردن چنین پرسشی، نشان از این دارد که شدرحال برای زیارت قبور شهدا، مشروع است؛ چرا که اگر نامشروع بود، نباید بحث در مورد استحباب آن می‌شد.
ب) مذهب مالکی: حطاب رعینی مالکی مذهب، در 2 موضع از کتاب «المواهب الجلیل فی شرح مختصر الخلیل»، تصریح کرده است: حاجی پس از انجام اعمال حج و عمره، به قصد زیارت مقبره مطهر نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مدینه برود.[3]
ج) مذهب شافعی: نووی نیز در کتاب «الاذکار» می‌نویسد: پس از انجام حج، سزاوار است که انسان به زیارت قبر مطهر پیامبر اکرم برود، حالا چه مدینه در مسیر مراجعت به سوی وطنش باشد و یا نباشد.[4]
د) مذهب حنبلی: در «شرح الکبیر» مقدسی تصریح می‌شود: مستحب است انسان پس از انجام حج، به زیارت قبر مطهر پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برود.[5]
البته این نکته نیز باید اشاره شود که وقتی علماء، سخن از استحباب زیارت قبر مطهر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از انجام حج به میان می‌آورند، با توجه به این‌که زیارت آن حضرت، متوقف به سفر از مکه به مدینه است، لذا مشخص می‌شود که ایشان قائل به مشروعیت سفر به نیت زیارت بارگاه نورانی پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده‌اند.

4) مبحث چهارم را شاید بتوان مهم‌ترین بحث یافعی در کتاب تلقی کرد؛ چرا که وی در این مبحث، به 7 دلیل از ادله جمهور علمای اسلامی، راجع به مشروعیت سفر برای زیارت قبور اشاره می‌کند. آن 7 دلیل عبارتند از:
الف) اجماع: تمام علمای اسلامی، زیارت قبر مطهر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را جایز و مستحب دانسته‌اند؛ هم‌چنین آنان بین حکم زیارت آن بارگاه نورانی و سفر به نیت زیارت آن حضرت، فرقی نگذاشته‌اند. ابن تیمیه، اولین کسی بوده که این اجماع را برهم زده و به حرمت شدرحال، حکم کرده است.
ب) آیات قرآن: به‌عنوان نمونه، خدای متعال می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.[نساء/64] و اگر آنان هنگامی‌که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.» شوکانی ذیل این آیه می‌نویسد: با توجه به زنده بودن حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درعالَم قبر، می‌توان پس از رحلت ایشان، به مرقد مطهرش مشرف شد و از آن حضرت درخواست کرد که برای ما نزد خدای متعال طلب مغفرت کند.[6]
ج) روایات دال بر مشروعیت زیارت همه قبور: روایاتی نظیر «فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّهَا تُذَكِّرُ الْمَوْتَ.[7] قبور را زیارت کنید، چرا که این زیارت، باعث یادآوری مرگ می‌شود.»
د) روایاتی که دلالت بر مشروعیت زیارت قبر مطهر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌کند: مثل روایت حاطب که در آن، چنین وارد شده است: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «مَنْ زَارَنِي بَعْدَ مَوْتِي فَكَأَنَّمَا زَارَنِي فِي حَيَاتِي.[8] کسی‌که مرا بعد از وفاتم زیارت کند، همانند آن است که مرا در حال حیاتم زیارت کرده است.»
ناگفته نماند، مولف در این بخش، 15 روایت نقل می‌کند و در مورد سند این روایات چنین می‌نویسد: هرچند برخی از این روایات، سلسله سند مناسبی ندارند، ولیکن با توجه به این‌که بیش از 10 روایت دیگر در این مسئله وارد شده است، می‌توان حتی ادعای تواتر در مسئله کرد.
هـ) آثار ماثوره از سلف: در این بخش نیز مولف به 8 نمونه از اقوال و افعال صحابه و تابعین که بر مشروعیت شدرحال دلالت می‌کند، اشاره کرده است؛ به‌عنوان نمونه در تاریخ دمشق ابن عساکر این‌گونه وارد شده است: بلال، مؤذن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ایام خلافت عمر بن‌خطاب، در شهر شام اقامت داشت. شبى در خواب، پيامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ديد كه به وى فرمود: اى بلال! این چه ظلمى است که در حق من روا داشته‌اى؟ آيا وقت آن نرسيده است كه مرا زيارت كنى؟ از خواب بيدار شد. ناراحتى و ترس، سراسر وجودش را فرا گرفته بود. با سرعت، وسایل سفر را بست و بر مركبش سوار شد و به طرف مدينه حركت کرد. وقتى به شهر مدينه رسيد، كنار قبر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد. در حالی‌كه گريه می‌كرد، صورت خود را بر قبر حضرت ماليد.[9]  شوکانی در نیل الاوطار، سند این روایت را، سندی نیکو تلقی کرده است.[10]
و) کلام علمای اسلامی نشان‌دهنده آن است که پیروان مذاهب اسلامی، در دوره‌های مختلف، به شدرحال ملتزم بوده‌اند؛ چنانکه شوکانی در «نیل الاوطار» می‌نویسد: در طول تاریخ، سیره مسلمین (با هر مذهبی که داشتند) این بوده است که وقتی برای حج به مکه مشرف می‌شدند، برای زیارت پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز به مدینه می‌رفتند.[11]
ز) وقتی سفر به نیت زیارت مسجدالنبی را همگان مشروع می‌دانند، هر آیینه، سفر به نیت قبرمطهر آن حضرت نیز باید مشروع باشد؛ چرا که آن مسجد مبارک، به سبب دفن پیکر مطهر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فضیلت آن‌چنانی پیدا کرده است.
با توجه به تمامی مطالب فوق، مشخص می‌شود که عبدالفتاح یافعی، با عنایت به 7 دلیل فوق، درصدد اثبات مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور مؤمنین است. بر همین اساس، می‌توان چنین سفری را مشروع قلمداد کرد.

پی‌نوشت:

[1]. بن باز، فتاوى نور على الدرب، ج2، ص342، بی‌جا، بی‌تا.
[2]. استفيد منه ندب الزيارة وإن بعد محلها. وهل تندب الرحلة لها كما اعتيد من الرحلة إلى زيارة خليل الرحمن وأهله وأولاده، وزيارة السيد البدوي وغيره من الأكابر الكرام؟» رد المحتار على الدر المختار، ج2، ص242.
[3]. الف: «وقولنا إن عليه الحج بعد العمرة والقصد إلى قبر النبي هو الأفضل فإن ترك مع ذلك العمرة أو القصد حط له من الأجرة بقدر ما يرى انتهى.» مواهب الجلیل فی شرح مختصر خلیل، ج2، ص556. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
ب: «وقال العبدي من المالكية في شرح الرسالة: وأما النذر للمشي إلى المسجد الحرام والمشي إلى مكة فله أصل في الشرع، وهو الحج والعمرة إلى المدينة لزيارة قبر النبي أفضل من الكعبة ومن بيت المقدس، وليس عنده حج، ولا عمرة، فإذا نذر المشي إلى هذه الثلاثة لزمه، فالكعبة متفق عليها ويختلف أصحابنا في المسجدين الآخرين، انتهى. من خلاصة الوفا» مواهب الجلیل فی شرح مختصر خلیل، ج3، ص344. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «اعلم أنه ينبغي لكل من حج أن يتوجه إلى زيارة رسول الله، سواء كان ذلك طريقه أو لم يكن، فإن زيارته من أهم القربات وأربح المساعي وأفضل الطلبات» الاذکار، ص204. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «فإذا فرغ من الحج استحب زيارة قبر النبي وقبر صاحبيه» شرح الکبیرعلی متن المقنع، ج3، ص494.
[6]. «وَوَجْهُ الِاسْتِدْلَالِ بِهَا أَنَّهُ حَيٌّ فِي قَبْرِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ كَمَا فِي حَدِيثِ «الْأَنْبِيَاءُ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ» وَقَدْ صَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ وَأَلَّفَ فِي ذَلِكَ جُزْءًا» نیل الاوطار، ج5، ص113. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج2، ص671.
[8]. دارقطنی، سنن دارقطنی، ج3، ص333.
[9]. تاریخ دمشق، ج7، ص137.
[10]. «وَقَدْ رُوِيَتْ زِيَارَتُهُ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ الصَّحَابَةِ مِنْهُمْ بِلَالٌ عِنْدَ ابْنِ عَسَاكِرَ بِسَنَدٍ جَيِّدٍ» نیل الاوطار، ج5، ص114.
[11]. «لَمْ يَزَلْ دَأْبُ الْمُسْلِمِينَ الْقَاصِدِينَ لِلْحَجِّ فِي جَمِيعِ الْأَزْمَانِ عَلَى تَبَايُنِ الدِّيَارِ وَاخْتِلَافِ الْمَذَاهِبِ الْوُصُولَ إلَى الْمَدِينَةِ الْمُشَرَّفَةِ لِقَصْدِ زِيَارَتِهِ، وَيَعُدُّونَ ذَلِكَ مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ وَلَمْ يُنْقَلْ أَنَّ أَحَدًا أَنْكَرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فَكَانَ إجْمَاعًا.» نیل الاوطار، ج5، ص115. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.