تبیین محل نزاع مذاهب اسلامی با وهابیت، در مسئله توسل

  • 1400/03/24 - 11:18
وهابیون، توسل را به دو قسم «مشروع و ممنوع» تقسیم کرده‌ و توسل به صالحین و جاه و مقام آن بزرگواران را از انواع ممنوع توسل قلمداد کرده‌اند؛ حال آن‌که مذاهب اسلامی، با استناد به ادله فراوان، قائل به مشروعیت همه اقسام توسل بوده‌اند.

خلاصه مقاله
بسیاری از انسان‌ها نزد خدای متعال، آبروی فراوانی دارند که مسلماً وسیله قرار دادن آنان، در درگاه احدیت، موجب استجابت دعا خواهد شد؛ از همین‌رو در متون اسلامی، توسل به اولیاء الهی، مورد تأکید واقع شده است؛ برهمین اساس، از گذشته تاکنون، پیشوایان مذاهب مختلف، به توسل پایبند بوده‌اند، تا این‌که وهابیت ظهور کرد و با اقتدا به ابن تیمیه، ادعاهای عجیب و غریبی را در بسیاری از مسائل، از جمله در مسئله توسل مطرح کرد. البته لازم است دانسته شود که وهابیون، تمام اقسام توسل را ممنوع نکرده‌ و در برخی از اقسام آن، دیدگاهی هم‌چون دیدگاه مابقی مذاهب اسلامی ارائه کرده‌اند. به‌همین دلیل، ضرورت اقتضاء می‌کند محل نزاع مذاهب اسلامی با وهابیت در مسئله توسل، به‌خوبی تبیین شود تا در هنگام محاجه با وهابیون، دچار اشتباه نشویم.

متن مقاله
توسل به معنی وسیله قرار دادن بوده، و بدین معناست که انسان برای اجابت دعا، یکی از اولیاء الهی را ما بین خود و خداوند متعال، به‌عنوان واسطه قرار دهد. وهابیون، اصل توسل را قبول دارند و آن را به دو نوع مشروع و ممنوع تقسیم کرده‌اند؛ در ادامه به تقسیم بندی که «بن عثیمین» برای توسل ارائه کرده است، اشاره می‌شود:
بن عثیمین در کتاب «فتح ذی الجلال و الاکرام بشرح بلوغ المرام»، تصریح می‌کند: توسل به دو قسمت تقسیم می‌شود:
الف: جایز
مصادیق توسل جایز عبارتند از:
1) توسل به اسماء الهی
2) توسل به صفات خداوند متعال
3) توسل به اعمال صالح
4) توسل به حال بنده‌ای که دعا می‌کند
5) توسل به دعای کسی‌که امید داریم دعایش مستجاب می‌شود.[1]
ب: ممنوع
مصادیق توسل ممنوع نیز عبارتند از:
1) توسل به ذات مخلوقین مطلقاً (چه صالح زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند.)[2]
2) توسل به جاه و مقام صالحین مطلقا (چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند.)[3]
3) توسل به دعای مُردگان[4]
بنابراین مشخص می‌شود که نمی‌توان مدعی شد، وهابیت، همه انواع توسل را نامشروع می‌داند؛ هرچند باید توجه داشت از منظر مفتیان این آیین منحرف، انواعی از توسل که بیشتر بین مسلمانان رایج بوده (یعنی توسل به ذات صالحین و جاه و مقام ایشان)، ممنوع شمرده شده است. البته ناگفته نماند که توسل به ذات صالحین و جاه و مقام آن بزرگواران، مسأله‌ای نیست که وهابیت بتوانند آن‌ها را ممنوع و نامشروع قلمداد کنند، چرا که ادله متعددی (اعم از روایات، سیره و آراء پیشوایان اسلامی) بر جواز همه انواع توسل، دلالت می‌کند؛ به‌عنوان نمونه به دو روایت از روایاتی که دال بر جواز توسل است اشاره می‌شود:
روایت اول: در صحیح بخاری چنین آمده است که عمر بن خطاب در هنگام قحطی و خشکسالی چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا.[5] خدایا! ما در هنگام قحطی به پیامبرمان توسل می‌کردیم و تو ما را سیراب می‌کردی، الان نیز به عموی پیامبرمان به سوی تو توسل می‌جوییم، پس ما را سیراب کن و قحطی را از بین ببر.»
این روایت، به‌خوبی دلالت بر توسل عمر بن خطاب و دیگر مسلمین بر ذات پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و جناب عباس (عموی آن حضرت) می‌کند؛ پس نمی‌توان توسل به ذات را ممنوع تلفی کرد.
البته عده‌ای با استناد به عبارت «انا کنا نتوسل» مدعی شده‌اند که توسل به ذات اولیاء الهی، پس از رحلت آن بزرگواران، ممنوع است، چرا که اگر توسل به اموات جایز می‌بود، عمر باید توسلش به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ادامه می‌داد و دیگر توسل به جناب عباس، نیاز نبود که در پاسخ به چنین مطلبی باید گفت: همان‌طور که محمد زاهد کوثری، عالم حنفی مذهب قرن چهارده هجری اذعان کرده است، تقیید عبارت «انا کنا نتوسل» به عصر حیات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیاز به دلیل قوی دارد، و لذا نمی‌توان آن را صرفاً به ایام زندگانی آن حضرت، مقید کرد.[6]
روایت دوم: ابوسعید خدری (صحابی معروف رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله)) توصیه می‌کند، انسان در هنگامی‌که برای اقامه نماز از خانه خارج می‌شود، این‌گونه دعا کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ السَّائِلِينَ عَلَيْكَ،.... أن تعیذنی من النّار، و أن تغفر ذنوبی إنّه لا یغفر الذّنوب إلّا أنت.[7] خدایا! از تو مسئلت می‌کنم، به‌حق سائلین درگاهت، ... مرا از آتش، نجاتم دهی و گناهانم را ببخشی؛ زیرا گناهان را جز تو کسی نمی‌بخشد.»
عبارت «إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ السَّائِلِينَ عَلَيْكَ» به‌خوبی بر مشروعیت توسل به حق صالحین دلالت دارد؛ البته برخی مدعی شده‌اند که جناب «عطیه»، از راویان این روایت، شخصی ضعیف است که در پاسخ می‌گوییم: ترمذی در کتاب «سُنَن» از جناب عطیه چند روایت نقل کرده است و سند آن روایات را حسن قلمداد کرده است، نه ضعیف؛[8] 
با توجه به مباحث فوق، مشخص می‌شود که وهابیون، توسل را به دو قسم ممنوع و مشروع تقسیم کرده، و توسل به صالحین و هم‌چنین توسل به جاه و مقام آن بزرگواران را ممنوع دانسته‌اند؛ حال آن‌که ادله متعددی بر جواز انواع توسل، خصوصا دو نوع مذکور، دلالت می‌کند.  

پی‌نوشت:

[1]. بن عثیمین، فتح ذی الجلال و الاکرام، ج6، ص 490، المكتبة الإسلامية للنشر والتوزيع،  چاپ اول، 1427ه‌ق.
[2]. همان، ج2، ص456.
[3]. همان.
[4]. بن عثیمین، فتاوی العقیده، ص419، قاهره، موسسه المختار، چاپ اول، 1428ه‌ق.
[5]. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج2، ص27، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ه‌ق.
[6]. کوثری، محمد زاهد، محق التقول فی مساله التوسل، ص13، المکتبه الازهریه للتراث، 2006م. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. ابن ابی شیبه، مصنف ابن ابی شیبه، ج20، ص25، ریاض، مكتبة الرشد، چاپ اول، 1409ه‌ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. ترمذی، سنن ترمذی، ج1، ص601، بیروت، دارالغرب الاسلامی، 1998م.

نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.