بن عثیمین
بن عثیمین از مفتیان بزرگ وهابی صفت «خستگی» را به خداوند نسبت می دهد و آن را یک نوع از خستگی معرفی می کند که چیزی از نقص در آن وجود ندارد. او برای اینکه ظاهرگرایی را کنار نگذارد، برای خستگی معنایی متصور می شود که نقص نباشد، درحالیکه خستگی کمبود و نقص است.
زیباسازی معابر و اماکن عمومی، حتی منازل، امری طبیعی است که هر ذائقه و طبعی میپذیرد و چه جلوههایی زیباتر از نامهای مقدس همچون نام الله و یا نام رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) که علاوه بر زیبایی خاص خودش، تبلیغ اسلام نیز هست، افزون بر اینکه نوعی تبرکجویی به اسماء نیز بهشمار میرود.
یکی از امور مشروعی که سیره مسلمانان بوده و از صدر اسلام تاکنون بدان پایبند بودهاند مساله توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء الهی است؛ همواره مشاهده میشود که مردم در کنار قبر پیامبر و یا اهلبیت ایشان جمع شده و به این ذوات مقدسه متوسل میشوند و با واسطه قرار دادن ایشان حاجاتشان را از خداوند مطالبه میکنند.
وهابیون اختلافات جدی فراوانی با امامان اهل بیت (علیهمالسلام) دارند؛ به عنوان نمونه، وهابیت، توسل به ذات اولیاء الهی را ممنوع دانستهاند، ولیکن ائمه اطهار (علیهمالسلام) فراوان توصیه به چنین توسلی فرمودهاند؛ همین امر گواه مناسبی است که نشان میدهد وهابیون از مسیر اصیل اسلام ناب خارج شده و به انحراف رفتهاند.
وهابیت تکفیری، استغاثه و توسل به رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) را شرک و بدعت میدانند؛ در حالیکه بسیاری از علمای اهل سنت، همچون سفارینی حنبلی، قائل به استغاثه و توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود و از نگاه وهابیت، باید سفارینی حنبلی دچار شرک ربوبی و الوهی باشد، چنانچه بن عثیمین میگوید.
بن عثیمین معتقد است که واژه «استوی» در آیه 5 سوره طه، به معنی استقرار خداوند بر روی عرش است؛ وی میافزاید که اگر این واژه را به معنی «استیلاء» بگیریم، دچار تحریف آیه شدهایم؛ حال آنکه به تصریح لغت شناسان و بسیاری از عالمان مذاهب اسلامی، این واژه به معنی «استیلاء» است، و خداوند از صفات جسمانی منزه است.
وهابیت با استناد به آیاتی نظیر «بل یداه مبسوطتان» مدعی شدهاند که خداوند متعال، دارای دو دست است؛ حال آنکه این آیه توسط بسیاری از مفسرین شیعه و سنی، تاویل برده شده است. همچنین ادله عقلی مورد تاکید عالمان اسلامی دلالت میکنند که پروردگار متعال از صفات جسمانی، منزه هستند؛ بنابراین بهترین معنا برای واژه «ید» قدرت است.
یکی از نشانههای خداوند اختلاف زبانهاست و از نعمات الهی، آشنایی به زبانهای مختلف است، اما مفتی وهابی میگوید: عادت به سخن گفتن به زبان غیر عربی، امری غیر شرعی است، چون باعث محبت پیدا کردن به صاحبان کافر آن زبان میگردد.
مساله لعن و نفرین از آموزههایی است که برگرفته از ظاهر آیات قرآن کریم است؛ این در حالی است که وهابیون همچون بنعثیمین در دفاع از شیطان، در تقابل با کسانیکه لعن شیطان میکنند، ایستاده و قائل است که به لعن شیطان از سوی خداوند امری نشده است.
بن عثیمین از مفتیان وهابی، در آثارش تصریح کرده، حتی پیامبر نیز تصرفی در عالَم ندارند؛ این ادعا در حالی از سوی او و همفکرانش مطرح شده است که آیات کریمه قرآن، روایات اسلامی و عبارات بسیاری از علمای فریقین، دلیل مناسبی بر امکان تصرف اشخاص صالح در کون و مکان بهحساب میآید؛ از اینرو طلب یاری از اولیاء الهی، هیچ استبعادی ندارد.
سردمداران وهابی معتقدند که یاری طلبیدن از زندگان، صرفا هنگامی مشروع است که آنان توانِ انجام امور درخواستی را داشته باشند و استغاثه از اموات و یا در اموری که از توان بشر خارج است را ممنوع میدانند؛ در حالیکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت انواع استغاثه از اولیاء الهی دلالت میکند.
وهابیون، توسل را به دو قسم «مشروع و ممنوع» تقسیم کرده و توسل به صالحین و جاه و مقام آن بزرگواران را از انواع ممنوع توسل قلمداد کردهاند؛ حال آنکه مذاهب اسلامی، با استناد به ادله فراوان، قائل به مشروعیت همه اقسام توسل بودهاند.
بن عثیمین مدعی شده است که تأویل صفات خبریه، تحریف آیات و روایات محسوب میشود؛ ازهمینرو با توجه به اینکه تاویل کنندگان برای تاویل خود، دلایل متقن و محکمی داشتهاند و تغییری در معنای صفات خبریه ایجاد نمیکنند، نمیتوان تاویل را تحریف قرآن و سنت بهحساب آورد.
وهابیت خود را موحدون میدانند، ولی عقایدشان در باب توحید به گونهای است که آنها را به وادی تشبیه و تجسیم وارد کرده است.