اختلاف جدی وهابیت با امامان اهل بیت(علیهمالسلام)، در مسئله توسل به ذات اولیاء الهی
خلاصه مقاله
توسل به اولیاء الهی، یکی از امور مرسوم و مشروع میان تمامی مسلمین بوده است. در قرآن کریم، و روایات اسلامی، ادله فراوانی در جهت اثبات مشروعیت چنین توسلی وجود دارد؛ چنانکه از امامان اهل بیت (علیهمالسلام) روایات متعددی مبنی بر جواز توسل به صالحین وارد شده است؛ با این همه، مفتیان وهابیت بر خلاف رویه مسلمین، با توسل به ذات اولیاء الهی به مخالفت پرداخته و این نوع از توسل را ممنوع تلقی کردهاند. مخالفت وهابیون با سیره و روش ائمه اطهار (علیهمالسلام)، خود نشانهای است مناسب، از بطلان روشی که سردمداران وهابیت اختیار کردهاند.
متن مقاله
در بسیاری از آثار وهابیون مشاهده میشود که آنان بهشدت با مسئله توسل به ذات اشخاص صالح مخالف بوده و این نوع از توسل را از مصادیق ممنوعِ توسل قلمداد کردهاند؛ بهعنوان نمونه، بن عثیمین تصریح میکند: «التوسل بذواتهم: فهذا ليس بشرعی؛ بل هو من البدع من وجه، ونوع من الشرك من وجه آخر.[1] توسل به ذات اولیاء الهی، شرعی نیست، بلکه از سویی بدعت و از سویی دیگر، شرک خواهد بود.»
این ادعا در حالی از سوی بن عثیمین و دیگر وهابیون صادر شده است که در سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآله)[2] و سلف صالح،[3] شواهد فراوانی مبنی بر مشروعیت توسل به ذات صالحین وجود دارد. از آنجایی که ائمه اطهار (علیهمالسلام) مصداق بارز سلف صالح هستند، در ادامه، به سه روایت از روایات آن بزرگواران در راستای تاکید بر توسل به ذات صالحین اشاره میشود:
الف) در کتاب شریف «کافی»، روایتی از امام باقر (علیهالسلام) وارد شده است که آن حضرت برای رفع حوائج، توصیه فرمودند: هرگاه حاجتی داشتی، وضو بگیر، دو رکعت نماز بخوان و بعد از نماز چنین دعا کن: «اللَّهُمَ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مُقْتَدِر...اللَّهُمَ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ؛ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ لِي طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ أَنْجِحْ لِي طَلِبَتِي بِمُحَمَّدٍ.[4] خدایا! از تو که سلطان عالمی و بر هر چیزی قادر و مقتدری، مسئلت میکنم ... خدایا! به سوی تو توجه کردم، بهواسطه نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، ای رسول خدا! بهواسطه شما، رو به سوی خدا آوردم؛ خدایا! به خاطر رسولت، حاجتم را روا بفرما» در این روایت، امام باقر (علیهالسلام) توصیه فرمودند که برای روا شدن حاجت، به ذات پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) توسل شود.
اگر توسل به ذات صالحین اشکال دارد، چگونه شکافنده علوم (یعنی حضرت باقر (علیهالسلام))، بدان توصیه فرمودهاند؟ از همین رو مشخص میشود دیدگاه وهابیون راجع به توسل به ذات اولیاء الهی، دیدگاهی اشتباه است.
ب) شیخ طوسی (رحمةاللهعلیه) نیز در «مصباح المتهجد» روایتی از امام صادق (علیهالسلام) بیان میکند که آن حضرت چنین فرمودند: هرگاه از سمت حاکم و پادشاه یا دشمنت احساس خطر کردی، چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگیر و در شب شنبه اینچنین دعا کن: «أَيْ رَبَّاهْ أَيْ سَيِّدَاهْ أَيْ سَنَدَاهْ أَيْ أَمَلَاهْ أَيْ رَجَايَاه ... بِمُحَمَّدٍ يَا اللَّهُ بِعَلِيٍّ يَا اللَّهُ بِفَاطِمَةَ يَا اللَّهُ بِالْحَسَنِ يَا اللَّهُ بِالْحُسَيْنِ ..... وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّه.[5] ای پروردگارم! ای سید من! ای حامی من! ای آمال و آرزوی من! و ای امیدم! ... ای خدا! به واسطه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، ای خدا! به واسطه امیرالمومنین (علیهالسلام)، ای خدا! به واسطه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، ای خدا! بهواسطه امام حسن (علیهالسلام)، ای خدا! به واسطه امام حسین (علیهالسلام)، نفع و بهرهای از حاکم را روزیم کن و مرا از شرور او در امان نگه دار.» در این روایت نیز، امام صادق (علیهالسلام) برای در امان ماندن از ظلم پادشاهان و دشمنان، توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) را توصیه فرمودهاند.
ج) سید بن طاووس نیز در اقبال الاعمال به روایتی از امام صادق (علیهالسلام) اشاره کردهاند، که در آن روایت توصیه شدهایم که برای رفع حوائج، قرآن را بر روی سر قرار میدهیم و چنین میخوانیم: «اللَّهُمَ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ بِكَ يَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَقُولُ بِمُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِعَلِيٍّ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِفَاطِمَةَ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِالْحَسَنِ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِالْحُسَيْنِ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَشْرَ مَرَّاتٍ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِالْحُجَّةِ عَشْرَ مَرَّات.»[6] در این روایت تصریح شده است که 10 مرتبه به هر یک از چهارده معصوم (علیهمالسلام) توسل بجوییم تا بهواسطه چنین توسلی، خدای متعال، حوائج را برآورده بفرماید.
بر همین اساس، توسل به ذات اولیاء الهی از جمله اموری است که ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) بدان توصیه فرمودهاند؛ با این حال، وهابیتی که مدعی انتساب به سلف صالح هستند، هرگز چنین توسلی را مشروع ندانستهاند!! که این، خود گواهی است بر انحراف پیروان وهابیت از مسیر حق.
پینوشت:
[1]. بن عثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج2، ص346، دار الوطن - دار الثريا، چاپ آخر، 1413هق.
[2]. چنانکه در روایت عثمان بن حنیف چنین میخوانیم: شخصی نابینا محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شرفیاب شد و از آن حضرت درخواست کرد تا برای شفایش دعا کند، پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) پس از اصرارهای آن شخص، به ایشان توصیه فرمودند تا وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند؛ پس از اتمام نماز نیز اینگونه دعا کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ لِتُقْضَى لِيَ، اللهم فشفعه فِيّ.» نسائی، سنن الکبری نسائی، ج9، ص244، بیروت، موسسه الرساله، چاپ اول، 1421هق.
در این دعا که توسط رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به شخصِ نابینا تعلیم داده شد، عبارت «اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک» مطرح است که در حقیقت، توسل به ذات نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) محسوب میشود.
[3]. در صحیح بخاری [ج2، ص26] چنین آمده است که عمر بن خطاب در هنگام قحطی و خشکسالی چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا.» (خدایا ما در هنگام قحطی به پیامبرمان توسل میکردیم و تو ما را سیراب میکردی، الان نیز به عموی پیامبرمان به سوی تو توسل میجوییم، پس ما را سیراب کن و قحطی را از بین ببر.) این روایت، بهخوبی دلالت بر توسل عمر بن خطاب و دیگر مسلمین، بر ذات پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) و جناب عباس (عموی آن حضرت) میکند. پس نمیتوان توسل به ذات را ممنوع تلقی کرد.
[4]. کلینی، الکافی، ج3، ص478، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
[5]. شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص424، بیروت، موسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411هق.
[6]. سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ج1، ص187، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1409ق.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید