وهابیت، کدامیک از انواع استغاثه را ممنوع دانستهاند؟
خلاصه
مسئله توحید و یگانگی حضرت باریتعالی، یکی از مهمترین مسائلی است که همه امت اسلامی بدان معتقد هستند؛ از همینرو تمامی مسلمانان، از شرک نسبت به خدای متعال، بهشدت برحذر بوده و بر اجتناب از مصادیق شرک تأکید کردهاند. البته در تبیین مصادیق شرک، وهابیت با پیروی از ابن تیمیه حرانی، دچار نوعی افراط گرایی شده و بسیاری از اموری را که مسلمانان از گذشته تا حال، بدان ملتزم بودهاند را شرک تلقی کردهاند؛ مسئله استغاثه و طلب یاری از اولیاء الهی نیز از جمله اموری است که وهابیون معتقدند بسیاری از مصادیق آن، موجب شرک میشود. شناخت مصادیقی از استغاثه که مفتیان وهابی به شرک بودن آنها اذعان کردهاند، بر محققین حوزه نقد وهابیت، امری لازم و ضروری است؛ از همینرو باید دانسته شود، وهابیون، استغاثه از زندگان را تنها زمانی مشروع میدانند که از اموری باشد که بشر، قدرت انجام آن را داشته باشد؛ همچنین باید توجه داشت سردمداران وهابی، استغاثه از اموات را بهصورت مطلق ممنوع دانستهاند، یعنی چه بشر قدرت انجام آن فعل را داشته باشد، یا نداشته باشد.
طرح مسأله
فرض بفرمایید محققین حوزه نقد وهابیت، قرار است با عدهای وهابی مسلک، مناظرهای علمی راجع به مسئله استغاثه و طلب یاری از اولیاء الهی داشته باشند؛ اگر در این مناظره، خطاب به وهابیون گفته شود که چرا استغاثه را رد میکنید؟ طبیعتاً اعتراض خواهند کرد و مدعی میشوند که همه انواع استغاثه را رد نکردهاند؛ اینجاست که میدان را بهدست میگیرند و طرف مقابل را به بیانصافی، افتراء و یا عدم علم متهم میکنند. از همینرو لازم است بهصورت دقیق و صحیح بدانیم، وهابیت کدامیک از انواع استغاثه را ممنوع دانستهاند؟ با مراجعه به آثار پیشوایان این آیین منحرف، پاسخ این سؤال را در مییابیم و مشاهده میشود که آنان، استغاثه و طلب یاری از صالحین را به دو صورت زیر تقسیم میکنند:
1) استغاثه مشروع:
از منظر وهابیون، استغاثه تنها زمانی مشروع است که از اشخاص زنده، اموری را طلب کنیم که توانِ انجام آنها را داشته باشند.
2) استغاثه ممنوع:
به باور سردمداران وهابیت، استغاثه در موارد زیر ممنوع است:
الف) استغاثه اموری که بشر، توان انجام آن امور را ندارد، از اشخاص زنده؛ یعنی از شخصی زنده، فعلی را طلب کنیم که قدرت انجام آن را نداشته باشد.
ب) استغاثه از اموات به طور مطلق: یاری طلبیدن از اموات در هر امری (چه در ید قدرت بشر باشد، یا نباشد)[2]
در مورد تقسیمبندی فوق، تذکر این نکته ضرورت دارد، فارغ از اینکه اموری همچون «کرامات اولیاء الهی» در این تقسیمبندی ذکر نشدهاند؛ همچنین ادله فراوانی بر جواز انواع استغاثه دلالت میکنند؛ بهعنوان نمونه، حضرت سلیمان (علیهالسلام)، از بزرگان دربارش درخواست کرد تخت بلقیس را تا قبل از ورود بلقیس به محضر آن حضرت، حاضر کنند «قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ.[نمل/38] [سلیمان(علیهالسلام)] گفت: ای سران و اشراف! کدامیک از شما تخت او را پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند، برایم میآورد؟»
طبیعتاً حاضر کردن تخت بلقیس، در مدت کوتاه در محل حکومت حضرت سلیمان (علیهالسلام)، ازجمله اموری است که همه بشر، قدرت انجام آن امور را ندارد؛ با این حال، چرا آن حضرت چنین درخواستی را از بزرگان دربارش انجام داد؟ از همینرو معلوم میشود که نمیتوان استغاثه در اموری که آحاد بشر، قدرت انجام آن امور را ندارند، را ممنوع بهحساب آورد.
همچنین عبارات پیشوایان اسلامی از گذشته تاکنون، مؤید آن است که استغاثه از اولیاء الهی، هیچگونه منعی ندارد؛ چنانکه ابن حاج مالکی، در مورد آداب زیارت قبور مطهر علما و صلحاء چنین مینویسد: «فيأتي إليهم الزائر....ثم يتوسل إلى الله تعالى بهم في قضاء مآربه ومغفرة ذنوبه ويستغيث بهم ويطلب حوائجه منهم.[3] زائری که به سوی آن بزرگواران میآید، ... به آنان، بهجهت قضاء حوائجش و بخشش گناهانش، توسل کند و از ایشان یاری بجوید و درخواست کند که حوائجش را به اجابت برسانند.» در این متن، مشاهده شد که ابن حاج مالکی، استغاثه از اولیاء الهی را بهعنوان یکی از آداب مهم در زیارت آن بزرگواران، بهحساب آورده است.
از مجموع مطالب فوق مشخص میشود، از نظر وهابیون، استغاثه از زندگان، تنها زمانی مشروع است که امر مورد نظر از اموری محسوب شود که بشر، توانِ انجام آن را داشته باشد. همچنین روشن شد، مفتیان وهابی، استغاثه از اموات و همچنین استغاثه از زندگان نسبت به اموری که در ید قدرت بشر نیستند، را ممنوع دانستهاند، حال آنکه ادله متعددی بر مشروعیت انواع استغاثه دلالت میکند.
پینوشت:
[1]. بن عثیمین: «طلب منه الإنسان ما يقدر عليه: كإعانته على إخراج عفشه من البيت، أو بتحميله في السيارة أو ما أشبه ذلك، فهذا لا بأس به» فتاوی نور علی الدرب، ج16، ص35، موسسه الشیخ بن عثیمین الخیریه، چاپ اول، 1427هق.
[2]. بن عثیمین: «أن طلب الحوائج من الأولياء الأموات أو الأحياء الذين لا يستطيعون مباشرة قضاء الحاجة شركٌ أكبر مخرجٌ عن المله» فتاوی نور علی الدرب، ج16، ص35، موسسه الشیخ بن عثیمین الخیریه، چاپ اول، 1427هق.
[3]. ابن حاج، المدخل، ج1، ص258، دار التراث، بیتا.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید