وهابیت
آلبانی از بزرگترین اندیشمندان سلفی معاصر است که حتی برخی به وی شاخه سلفی آلبانی را نسبت داهاند. آلبانی تنها مذهب حق را سلفی گری و وهابیت میداند. این شخص به عقاید اهل سنت نگاه انکار و ابطال دارد. او را در برخی شرایط و یا نا آگاهانه بروز میدهد. در این حالت است که از عمق نگاه وی مطلع میشویم و اندیشهاش را میفهمیم.
شیعیان حدود 15 درصد جمعیت عربستان را شامل میشوند و با اینکه در شهرهای شرقیِ نفت خیز عربستان زندگی میکنند، اما از نظر اقتصادی محرومترین مردم بوده، هیچ جایگاهی در مناصب دولتی ندارند و برخی از آنان شناسنامه نداشته، امنیت جانی نیز ندارند. پلیس به محض اظهار نظر آنان، دستگیرشان کرده و به زندان میاندازد و یا محکوم به اعدام میشوند
با توجه به این که خرافه پرستی متاسفانه در بین افراد کمسواد و بیاطلاع رونق فراوان دارد، وهابیت نیز از آن، نهایت بهره برداری را کرده و در جهت نیات پلید خود اقدام به ساخت داستانهای خیالی در توجیه عملکرد درعدم تخریب گنبد و بارگاه پیامبر(ص) نمودند و ذهنها را به انحراف کشاندند؛ درحالیکه شکاف روی گنبد نبوی از صدر اسلام است.
وهابیت با بیان نظرات افراطی خود در کشور عربستان، تقریبا تمامی بناهای اسلامی و آثار مربوط به دوران صدر اسلام و حتی بعد از آن را نیز از بین بردند و میتوان گفت تنها آثار برجای مانده از آن دوران فقط مسجدالحرام، کعبه و مسجد نبوی (ص) میباشد. ایشان دلیل دست نگه داشتن از این اقدام خرابکارانه خود را نادانی مردم و ترس از فتنه میدانند.
گروههای سلفی نه تنها مسلمانان را تکفیر میکنند، بلکه خودشان را نیز تکفیر میکنند. تنها تفاوت وهابیت با جریانهای سلفی در نحوه تکفیر است. جریانهای سلفی به صورت گرگی خشمگین به مسلمانان حمله کرده و در عیان به قتل و غارت میپردازند، اما وهابیها که خود را خادم الحرمین مینامند، مانند ماری پنهان در صدد تکفیر مسلمانان هستند.
وهابیت با توجه به دشمنی که نسبت به شیعیان دارند آن را در امور مختلف بروز میدهند و از جمله آن اینکه شیعیان مرده پرست هستند و با ساخت بنا بر روی قبور مردگان خود آنها را میپرستند. ایشان دشمنی خود را نسبت به مکان مقدسی همچون مسجدالنبی نیز مخفی نداشته و حکم به تخریب آن را علناً بیان داشته که هماکنون نیز در سایتها موجود میباشد.
یکی از موارد اختلافی بین اهل سنت و شیعیان، ساخت بنا بر فراز قبور است که شیعه آن را در مورد بزرگان خود انجام میدهد و اهلسنت گرچه خود نیز به انجام آن مبادرت ورزیدهاند ولی باز هم با این عمل شیعیان مخالفت میکنند؛ در این میان وهابیت پا را از حد خود فرارتر گذاشته و بناء بر فراز قبر پیامبر را مایه تاسف دانسته و فتوا به تخریب دادند.
تحریف متون ادیان، سابقه تاریخی دارد. با مراجعه به تاریخ درمی یابیم که سردمدار تحریف، یهود است که بعد از دین یهودیت به دین مسیحیت نیز رخنه و پس از آن نیز وارد دین اسلام شد. به اعتراف برخی از علمای اهل سنت، بنی امیه پیش رو تحریف، در دین اسلام بودند که بعد از رحلت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فعالیت خود را آغاز کردند.
وهابیون گمراه برای تضعیف مکتب اهلبیت از هر راهی استفاده میکنند. ترفند سالهای اخیر آنان مبارزه با حکم خمس در شیعه است تا بدینوسیله با مشوش کردن اذهان شیعیان، آنان را از انجام این حکم الهی منصرف سازند. خمس در شیعه به مصرف سادات فقیر و همچنین تقویت مکتب اهلبیت تعلق دارد. یکی از شبهات آنان انحصار حکم خمس به غنایم جنگی است.
منهاج السنه تالیف ابن تیمیه، کتابی است که بر اساس دشمنی با امیرالمؤمنین تالیف شده است. در این کتاب فضائل ایشان انکار شده و همچنین به ایشان تهمتهای فراوانی زده میشود. وهابیون با مقدس دانستن این کتاب و مطالعه آن و پذیرفتن مطالب آن ناخودآگاه به جمع ناصبیان میپیوندند و امام علی و شیعیانشان را باعث ضرر و آسیب به اسلام میپندارند.
آیا وهابیت در تکفیر دیگران از قانون یکسان و واحدی استفاده میکند؟ یا اینکه فقط به تبعیت از بزرگان فکری خود عمل میکنند. برخی احکام و در برخی موضوعات نشان از عدم قانونمندی این احکام نزد وهابیت خبر میدهد؛ بهنظر میرسد که ایشان دارای معیار و ملاک واحدی نیستند. در موضوعی مانند تبرک به وضوح این بیمعیاری خود را نشان داده است.
حاضر و ناظر دانستن پیامبر (ص) و اشراف آن به اعمال مسلمانان و بلکه همه امت، یکی از موارد مورد قبول شیعیان است و ایشان همواره به آن حضرت سلام داده و سعی میکنند اعمال و رفتارشان به نحوی باشد که مورد رضایت رسول اکرم (ص) باشد. اما فرقه وهابیت به این موضوع بسیار حساس بوده و آن را شرک میدانندو شیعیان را تکفیر میکنند.
خداوند برای رساندن پیام خود به بندگان ، از خود مردم رسولانی را قرار داد تا مردم به طریق حقیقت رهنمون شوند و از ضلالت و گمراهی نجات دهند؛ از این رو مقام ایشان را بسیار بلند و رفیع قرار داد. اما بر همگان واضح و مبرهن است که خدا و پیامبران هر کدام جایگاه مخصوص به خود را دارا هستند و کسی نباید ایشان را همسان قرار دهد.
حکومت سعودی به دنبال آموزههای اسلامی نیست. بلکه آنان از دین به مثابه ابزاری برای پیشبرد منافعشان استفاده میکنند. آنان زمانی به بن لادن لقب شیخ جهاد دادند و زمانی او را گمراه و یاغی خطاب کردند. مضاوی رشید در این رابطه به زیبایی میگوید: جهاد در افغانستان از سوی حکومت سعودی، یک استراتژی سیاسی بود نه یک تکلیف دینی.