دلیل اصلی مخالفت وهابیون با خمس
وهابیون گمراه برای تضعیف مکتب اهلبیت از هر راهی استفاده میکنند. ترفند سالهای اخیر آنان مبارزه با حکم خمس در شیعه است تا بدینوسیله با مشوش کردن اذهان شیعیان، آنان را از انجام این حکم الهی منصرف سازند. خمس در شیعه به مصرف سادات فقیر و همچنین تقویت مکتب اهلبیت تعلق دارد. یکی از شبهات آنان انحصار حکم خمس به غنایم جنگی است.
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ وهابیون گمراه، به صورت تمام قد در مقابل مکتب اهلبیت ایستادهاند و گویا در جهان به غیر از پیروان اهلبیت دشمنی برای خود سراغ ندارند. آنان با هر حیلهای سعی در تضعیف شیعیان مینمایند. یکی از جنبههای قدرت و قوت شیعه مسئله خمس است، که بهعنوان یک پشتیبان قوی برای پیشبرد مکتب شیعه مطرح است. دشمنی با حکم خمس و حقوق فرزندان پیغمبر پیشینه دیرینهای دارد و به زمان بعد از شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برمیگردد. در زمان خلفا چون خمس مختص اهلبیت بود و دیگران سهمی نداشتند به بهانههای واهی با آن مخالفت شد.
حلبی مینویسد: «کتب لها بفدک، ودخل علیه عمر رضی الله تعالی عنه فقال ما هذا؟ فقال کتاب کتبته فاطمه بمیراثها من ابیها. فقال مماذا تنفق علی المسلمین وقد حار بتک العرب کما تری. ثم احذ عمر الکتاب فشقه.[1] ابوبکر نامه فدک را برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوشت. سپس عمر وارد شد و پرسید: این چیست؟! ابوبکر گفت: نامه ارث حضرت فاطمه از پدرش است. عمر گفت: با کدام اموال میخواهی به جنگی که علیه تو به پا خواسته است مقابله کنی؟! سپس عمر نامه را گرفت و پاره کرد.»
در زمانه کنونی نیز خمس در راه حمایت از فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) و همچنین مکتب اهلبیت مصرف دارد، بههمین خاطر وهابیت سعی میکند، شیعیان را نسبت به این حکم الهی بدبین نماید تا علمای شیعه برای گسترش مکتب، پشتوانه مالی خود را از دست بدهند. آنان اینگونه القا میکنند که خمس حکمی است ساخته و پرداخته روحانیت شیعه، برای سوء استفاده از شیعیان؛ لذا شبهه حصر مسئله خمس در غنایم جنگی را مطرح مینمایند.[2]
روایتی از رسول اکرم در منابع فراوانی از کتب اهلسنت وارد شده که بیانگر مطرح بودن این مسئله در زمینه خمس اموال است. این روایت در بیش از 60 منبع اهل تسنن وارد شده، اما هر کدام از زمامداران اهلسنت با سلیقه خود نسبت به این حکم الهی رفتار نمودهاند؛ بهطوریکه عمر، عثمان و معاويه منع کردهاند. اما عمر بن عبدالعزيز خمس را به اهلبيت داد. يزيد بن عبدالملک منع کرد، سفاح داد، منصور منع کرد، مهدی عباسی داد ، موسی بن مهدی منع کرد، مأمون به اهلبيت برگرداند، سپس متوکل منع کرد.
وَكَتَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ كُلالٍ وَإِلَى نُعَيْمِ بْنِ عَبْدِ كُلالٍ وَإِلَى النُّعْمَانِ وَمَعَافِرٍ وَهَمْدَانَ: أَمَّا بَعْدُ ذَلِكُمْ فَإِنِّي أَحْمَدُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ قَدْ وَقَعَ بِنَا رَسُولُكُمْ مَقْفَلَنَا مِنْ أَرْضِ الرُّومِ فَبَلَّغَ مَا أَرْسَلْتُمْ وَخَبَّرَ عَمَّا قِبَلَكُمْ وَأَنْبَأَنَا بِإِسْلامِكُمْ وَقَتْلِكُمُ الْمُشْرِكِينَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قَدْ هَدَاكُمْ بِهُدَاهُ إِنْ أَصْلَحْتُمْ وَأَطَعْتُمُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَأَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَأَعْطَيْتُمْ مِنَ الْمَغْنَمِ خُمُسَ اللَّهِ وَخُمُسَ نَبِيِّهِ وَصَفِيَّهُ.[3] پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جمعی از بزرگان مانند حارث و نعیم و نعمان و معفر و همدان نامه نوشت که: من حمد خداوندی که به غیر از او خدایی نیست را بهجا میآورم، و اما بعد بهدرستیکه پیامآور شما از سرزمین روم به سمت ما آمد، و رساند آنچه ارسال کرده بودید و از جانب شما خبر آورد و گزارش داد از اسلام شما و قتالتان با مشرکین؛ بهدرستیکه خداوند شما را هدایت میکند به هدایت خویش، اگر به صلاح باشید و خدا را اطاعت کنید و نماز را اقامه کنید و زکات را بپردازید و از محل سودهایتان خمسی را برای خدا و رسول و جانشینش اعطا کنید.»
این روایت اشاره دارد به نامهای که پیامبر خطاب به چندین تن از اصحاب خود مینویسد و از آنان زکات و خمس را مطالبه میکند و این در حالیست که آنان در حال جنگ با دشمنان نبودهاند و در سرزمینهای تحت تصرف مسلمین زندگی میکردهاند. لذا با این روایت این مسئله روشن میشود، که خمس فقط به غنیمت جنگی تعلق ندارد.
پینوشت:
[1]. السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون، اسم المؤلف: علی بن برهان الدین الحلبی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت – 1400، ج 3، ص 488
[2]. چرا فقیهان شیعه خمس را در غیر غنائم جنگی واجب میدانند؟
[3]. طبقات الکبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیه،بیروت، ج1، ص356-
سبل الهدى والرشد، الصالحی الشامی، ج 6 ، ص 323
تاريخ الطبری، الطبری أبو جعفر، ج 1 ، ص 3-
إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تقی الدين المقريزی، ج 2 صفحه : 89-
السيرة الحلبية،أبو الفرج الحلبي الشافعي، دار الكتب العلمية، ج1، ص 2
أسد الغابة، ابن الأثير، اسماعیلیان، ج1، ص1
البداية والنهاية، ابن كثير، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 5 ، ص 88
افزودن نظر جدید