وهابیت و عدم اشراف بر وقایع صدر اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همیشه بین دو گروهی که با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، صحیح و متداول این است که اول نسبت به عقاید طرف مقابل اطلاعات کاملی را بهدست بیاورند و با توجه به آن، اگر اشتباه و یا خطایی را میبینند، متذکر شوند. البته اینها همه در صورتی است که شخص بخواهد بدون عناد و دشمنی مطالبی را در جهت ارشاد به طرف مقابل خود بیان نماید. نکته قابل ذکر نیز اینکه این مطلب در صورتی است که اشخاص بخواهند از روی حق و حقیقت، موضوعی را بین خود مطرح کرده و در نهایت عقل سلیم را بهعنوان حاکم و داور قرار دهند.
یکی از مواردی که وهابیت نسبت به شیعیان، بهعنوان اعتراض بیان میکنند، مبحث بناء قبور و ساخت ضریح بر روی آن است. این موضوع در مورد اشخاص و شخصیتهای مختلف مورد بحث است، که البته شیعیان نیز در همه موارد اقدام به ساخت ضریح بر روی مزارها نمیکنند و به سادگی میتوان قبرستانهای مؤمنین و شیعیان را در اقصی نقاط کشورهای اسلامی مورد بازدید قرار داد. وهابیت متأسفانه بدون شناخت از عقاید شیعیان و همچنین ندانستن تاریخ صدر اسلام، اتهاماتی را نسبت به شیعیان روا میدارند و نظرات تند و اسفباری را که منجر به هتک حرمت حتی شخص نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز میشود را روا میدارند.
ایشان خواستار تخریب مسجد النبی شده و در عبارات زشت و ناپسندی این مسجد مقدس را که انجام اعمال در آن با ثوابهای فراوان برابری میکند[1] را کم ارزشتر از مسجد ضرار دانستند: «تخریب مسجد ضرار از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلیلی است بر این مطلب که مساجدی که در آن، قبر وجود دارد، فاسدتر از مسجد ضرار هستند ...»[2]
حال خوب است در اینجا به مناسبت، شرح حالی از مسجد ضرار را نیز یادآور شویم: «ضرار به معنی ضرر رساندن؛ دو بار در قرآن آمده است. پیامبر اکرم حدود 4 یا 5 روزی که در روستای قبا ساکن بودند، در منزل کلثوم بن هدم سکونت داشتند که به پیشنهاد عمار و تقاضای مردم، مسجد قبا در آن مکان ساخته شد. ایشان از پیامبر درخواست کردند تا برای تبرک در آن مسجد نماز بخواند و پیامبر نیز چنین کرد، مسجد قبا در قبیلۀ بنیعمروبن عَوف ساخته شد و بانیان مسجد ضرار از قبیلهی بنیغَنمبن عَوف بودند، که به آنان حسادت میورزیدند، تصمیم گرفتند مسجدی بنا کنند تا در آن به امامت ابوعامر (که در آن هنگام در شام بود) نماز بخوانند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهخاطر شرکت در غزوه تبوک آن را به تاخیر انداختند تا اینکه در هنگام برگشت، و در نزدیکیهای مدینه وحی بر پیامبر نازل گشت: «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ ۚ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ.[توبه/107] و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و [نيز] كمينگاهى است براى كسىكه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند ياد مىكنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم. و[لى] خدا گواهى مىدهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.» و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز قبل از رسیدن به مدینه دستور تخریب آن را صادر کرد.[3]
بنابراین علت تخریب و إفساد آن محل بهخاطر کانونی بود که منافقان قصد ایجاد آن را داشتند و نه دفن میّت! بنابراین در اینجا جهل به مسائل و تاریخ صدر اسلام از جانب وهابیت کاملاً مشهود بوده و ماهیت ضد اسلامی ایشان بر همگان روشن و آشکار است.
پینوشت:
[1]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، دار الکتب الإسلامیة ، ج 3، ص 250،
[2]. ابن قیّم جوزیه، إغاثه اللهفان من مصائد الشیطان، دار المعرفه بیروت، ج1، ص210
[3]. آیةالله ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، جلد 8، ص 134
افزودن نظر جدید