قرآن
ابلیس، دشمن اصلی فرزندان آدم است که در آیات قرآن کریم، خداوند متعال به داستان دشمنیش با حضرت آدم و در ادامه دنیا با نسل و فرزندان حضرت، اشاره کرده است. ابلیس با تکبری که داشت از فرمان خداوند سرباز زد و در مقابل حضرت آدم سجده نکرد. او خود را برتر از حضرت آدم میدانست و عدم اطاعت از فرمان خدا او را از قرب الهی و رضوان الهی اخراج کرد.
قرآن کریم کتاب هدایتگر و انسان سازی است که علاوه بر زیبایی در بیان و اعجاز در نزول، دریایی از معارف است و جامعیت آن سبب شده تا هر آن کس که در دنیا به دنبال سعادتمندیاش باشد، بهره مند گردد؛ کتاب راهگشای مخلوقات برای رسیدن به زندگی نیکو؛ هیچگونه تحریفی در آیات آن راه نداشته و هیچ موجودی نتوانسته همانند آیات آن بیاورد.
از مهمترین نعمت هایی که خدای رحمان به بندگانش عنایت کرده، علم و علم آموزی است. می توان گفت یکی از اهداف بعثت انبیاء الهی، بالا بردن سطح علمی مردم زمانشان بوده است. یکی از راه های رسیدن به بندگی مطلق، خشوع در مقابل خداوند متعال است. از منظر قرآن کریم، یکی از مهمترین ویژگی علما و دانشمندان، خشوع و خداترسی آنان است.
در میان فرقه اهل حق سه دیدگاه را می توان درباره قرآن یافت. برخی دفاتر و کلام بزرگان خود را جایگزین قرآن قرار داده و در کتب و کلام خود اسمی از قرآن ذکر نکرده اند. گروهی نیز به ظاهر، قرآن را قبول دارند اما کلام بزرگان این فرقه را بطن و حقیقت قرآن معرفی کرده اند. گروهی دیگر از این فرقه نیز بر این باورند که قرآن 32 جزء بوده که 30 جزء آن مربوط به شریعت و فروع دین است و 2 جزء آن اصل و حقیقت دین است که همان سرّ مگو می باشد.
مفتیان وهابی با توهین به پیروان اهل بیت (ع) ادعا کرده اند، شیعیان مشرک هستند؛ زیرا آنان اهل بیت (ع) را دخیل در امور هستی می دانند و گردانندگی امور هستی را به وسیله دوازده امام خود می دانند. در پاسخ به این شبهه باید گفت؛ قرآن کریم شفا دادن که یکی از ویژگیها و افعال خاص خدای رحمان است را مشترک با شهد شیرین عسل معرفی میکند؛ همچنین ملائکه را به عنوان مدبران عالم هستی مینامد.
کسى از همه چیز با خبر است که در هر مکان و هر زمانى حاضر و ناظر باشد و او تنها ذات پاک خدا است و غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینى است، طبعاً نمى تواند از همه چیز باخبر باشد، ولى هیچ مانعى ندارد که خداوند قسمتى از علم غیب را که مصلحت مى داند و براى تکمیل رهبرى رهبران الهى لازم است در اختیار آنها بگذارد که آن را علم غیب بالذات نمىگویند، بلکه علم غیب بالعرض و به تعبیر دیگر یادگیرى و تعلّم از داناى غیب است.
از آنجایی که بسیاری از جزئیات احکام عبادات، در قرآن بیان نشده است، نیاز به یک مکمل برای مسلمانان بوده تا در مقام عمل، راهنمای آنها باشد؛ سنت نبوی همان چیزی است که مکمل، مفسر و مبیِّن وحی است.
قرآنیون معتقدند فقط قرآن بر پیامبر (ص) وحی شده است و سنت آن حضرت، منشأ وحیانی ندارد؛ لذا فاقد حجیت است؛ اما از نگاه قرآن کریم، آیات متعددی دال بر وجود وحی دیگر، غیر از وحی قرآنی دارد و از نظر حجیت، مثل وحی قرآنی است و آن همان سنت است.
در فقرات تنخ، واژه نبوت دارای بسط و عمومیت است، به این صورت كه به هر کسی که ادعای ارتباط با خداوند و فرشتگان او داشته باشد، نبی اطلاق می شود، اعم از اینکه در ادعا صادق باشد یا خیر، مدعی نبوت، مرد باشد یا زن. در حالی که در قرآن کریم این بسط مفهومی برای نبوت وجود ندارد.
خداوند قرآن را به گونه ای نازل کرده که نور و هدایت است و بیانگر همه چیز؛ پس دلیل نیاز به تفسیر قرآن چیست؟ قرآن معارفی را كه بشر به آن نيازمند است، در حجم بسيار اندک از الفاظ، ارايه كرده است؛ اين امر سبب شده كه فهم بخشی از آيات، نيازمند دقت بيشتر و تحقيق عميق تری برای پی بردن به مقصود خداوند باشد. بنابراين ضرورت ايجاب می كند که تفسیری برای آیات قرآن وجود داشته باشد.
قرآنیّون سنت عملی پیامبر(ص) را قبول ندارند و میگویند: سنت پیامبر (ص) حجّیّت مطلق زمانی و مکانی ندارد. در مقام پاسخ به این ادعا میگوییم آیاتی که انسان را به صورت عام مورد خطاب قرار داده است، مقید به کسانی نیست که معاصر پیامبر (ص) بودهاند و یا اختصاصی به مردم مکه و مدینه ندارد، بلکه همه مردم تا روز قیامت را شامل میشود.
«قرآنیون» قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که اين کتاب آسمانی (قرآن) تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که روایات زیادی وجود دارد که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده است.
یکی از حقوق فرزندان، تعلیم قرآن به آنهاست. امیرالمومنین علی (ع) در این باره میفرماید: «فرزند را بر پدر حقی است و پدر را بر فرزند حقی، حق پدر بر فرزند آن است که فرزند در هر چیز جز نافرمانی خدای سبحان او را فرمان برد و حق فرزند بر پدر آن است که بر او نام نیکو نهد و نیکو تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.»
محمدعلی طاهری سرکرده فرقه حلقه در فایل صوتی مدعی است کلیاتی بر پیامبر نازل شده و پیامبر این کلیات را بنابر نظر خودشان نوشتند و واژهها از پیامبر است نه کلام الهی! آیا معصومین که معلمین اصلی قرآن و به بیانی قرآن ناطق هستند به این تناقضات پی نبرده بودند و در صدد توضیح و تبیین آن نبودهاند؟