قرآن
وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.
از ویژگیهای برتر قرآن در کنار جامعیت و جهانی بودن، جاودانگی آن است؛ یعنی قرآن به زمانی خاص یا ملت یا گروهی ویژه، اختصاص نداشته و برای همه انسانها در تمام دورهها و ازمان، دارای برنامه و دستورالعمل است. ادبیات قرآن به نحوی است، که توانایی دارد، با تمام اقوام و ملل و زبانها و ملیتها به گفتگو بپردازد. بدین جهت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در خطبةالوداع از آن با عنوان « ثقل اکبر» یاد میکند.
متصوفه علاوه بر اینکه مدعی ولایت شدند و قطب خود را "ولی خدا" معرفی کردند، واژه "انسان کامل" نیز به ادبیات اسلامی وارد کردند و قطب خود را انسان کامل نامیدند. دراویش گنابادی هم درحالی اقطاب خود را ولی خدا و انسان کامل میدانند که نه تنها نورعلی تابنده قادر به صحیح خواندن قرآن نبود حتی جانشین او سید علیرضا جذبی نیز قادر نیست قرآن را صحیح بخواند.
سید علیرضا جذبی قطب فرقهی دراویش گنابادیه، گوی سبقت را در غلط خوانی قرآن از نورعلی تابنده ربوده است. توجیه دراویش در مورد غلط خوانی تابنده این بود که چشم وی ضعیف است و آیه را ندیده است. با اینکه این توجیه با ادعای انسان کامل بودن در تضاد است و از قطب انتظار میرود کلام خدا را از بر باشد(چنانکه در مورد تابنده ادعای قرآن ناطق داشتند!) اما در مورد جذبی ادعای ضعف چشم پذیرفته نیست.
ابن عربی نگاهی متناقض و متضاد با نگاه علمای شیعه به بحث ایمان فرعون دارد. او در کتاب خود به استناد آیهای از قرآن، فرعون را جزء مؤمنان به خدا معرفی میکند و بر این نظر تأکید دارد که خداوند روح فرعون را آنگاه قبض نمود که او ایمان آورده بود. این درحالی است که مفسرین شیعه خلاف این ادعا را قائل هستند و معتقدند که این آیه نشانگر بیایمانی و عدم قبول توبه او در لحظه مرگ است.
بیاطلاعی از آموزههای دینی در آثار و صحبتهای تمامی سرکردههای جریانات نوظهور معنوی به شدت موج میزند. یکی از این جریانات کاذب و نوظهور، فرقه موسوم به حلقه است که در دیدگاهها و نظرات بنیانگذار آن برداشتهای سطحی از ظواهر قرآن، بیاطلاعی از تاریخ و آموزههای ادیان، به خصوص دین اسلام؛ و همچنین عدم برداشت منطقی و علمی از روایات معصومین (علیهمالسلام) به وضوح دیده میشود.
تنازع میان فرهنگ اسلامی و دیگر فرهنگها، دو جریان معتزله و نومعتزله را سر و سامان داد. ایشان با استفاده از عقل غیر مبتنی بر نقل، به رویارویی در مقابل هجمههای دیگر فرهنگها رفته، که سیلی از اعتراضات را در مقابل خود یافتند.
علمای اسلام در مسائل اختلافی به خاطر روشن نبودن حکم اسلام فتوا به تکفیر مخالفین نمیدهند. به همین علت علمای اسلام فرمودهاند، اگر فردی کفرش آشکار بود، یعنی منکر ضروری دین شد، تکفیر میشود، اما در مواردی که میان علمای اسلام اختلاف است، نمیتوان فرد خاطی را تکفیر کرد. این دقیقا مخالف نظر جهادی است.
فتوا دادن شرایطی دارد که رهبران القاعده و داعش این شرایط را ندارند، اما خیلی سریع فتوا میدهند و جهان اسلام را وارد چالشهائی میکنند که بیرون آمدن از آن بسیار سخت است. مفسرین و فقهای اسلام درباره تفسیر آیات بحثهای فراوانی انجام داده و اختلاف زیادی در این زمینه دارند. وقتی در باره فهم آیهای اختلاف باشد نباید به نظر واحد اصرار داشت.
گروههای تکفیری افراد بیاطلاع و غافل، کودکان و پیرمردان بیسواد را کافر قلمداد میکنند و هر کس از مبانی سنگین و اعتقادات مبهم ایشان در اقصی نقاط جهان بیخبر باشد را به جرم همراهی نکردن با آنها به قتل میرسانند. این روش برخلاف اصل عقل فطری و مبانی قرآنی است. در قرآن برای افراد جاهل معذوریت در نظر گرفته میشود.
سنت الهی بر این اساس استوار است که برخلاف عقل سلیم و فطری که از ذات الهی نشات میگیرد، هیچ اتفاقی در دستگاه و قوانین و شریعت اعمال نشود. از این جمله است نگاه آسمانی به عذر و معذور بودن کسیکه جاهل است. این دقیقا بر خلاف اتفاقی است که در جامعه سلفی میافتد و مثلا کودکی را به دلیل کفر پدر به قتل میرسانند.
قرآنی كه در دست ماست در همان زمان رسول خدا، بهدست صحابه در مقابل ديدگان پیامبر بر روی كاغذها گردآوری شده است و ترتيب آيات و سورهها طبق دستور ایشان صورت گرفته است و در اين امر هيچ اختلافی بين مسلمانان نيست و بدينگونه نبوده است كه عدهای بعد از رحلت رسول گرامی اسلام آن را از سينههای مهاجر و انصار جمعآوری کنند.
در قرآن به گروهی از بهترین مخلوقات، در نقطه مقابل آیات قبلش اشاره میشود، «اِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ [بینه/7] كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته مىكنند بهترين آفريدگانند». و سپس پاداش آنها را در چند جمله كوتاه بيان مىنماید. قابل توجه اينكه در مورد مؤمنان سخن از انجام اعمال صالح نيز به ميان آمده كه در حقيقت...
اولا با توجه و دقت در متن آیه، و با توجه به نگرانى مداوم ابوبكر و عدم اطمينان او به سخن پيامبر خدا، منظور از معيت و همراهى خداوند در اين جمله، هرگز نمىتواند معيت خاص و دارای فضیلت باشد؛ بلكه مراد از آن همان معيت عام و جهان شمول الهى است كه همه عالميان آن برخوردار هستند. ثانیا: بر فرض اثبات فضیلت معیت با پیامبر اکرم، مهم حفظ ایمان تا آخر عمر است...