برخی از فضایل امام حسین (علیهالسلام) در منابع اهلسنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قیام عاشورا الگویی است الهام بخش که حقخواهان را در برابر کفر و ظلم رهبری میکند؛ قیامی که فراتر از زمان و مکان، همه ساله در ایام محرم در اعماق جان حسینیان و آزادگان جهان تجلّی یافته و مایهی جاودانگی دین و مکتب میگردد. در این باره از باب یادآوری به برخی از فضایل آن حضرت در منابع اهلسنت اشاره میکنیم:
الف) حسین (علیه السّلام) از من است و منم از حسین (علیهالسّلام)؛ در سخنی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) معنایی بلند و کنایی از امام حسین (علیهالسّلام) بیان شده که از همان سالهای کودکی آن حضرت به این نکتهی بزرگ اشاره دارد. یعلی بن مره گوید: «با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در پی دعوتی، به میهمانی رفتیم که دیدیم حسین (علیهالسّلام) در کوچه، بازی میکند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیشتر از میهمانان رفت و دستانش را باز کرد و حسین (علیهالسّلام) این سو و آن سو میگریخت و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را میخنداند تا وی را گرفت و یک دست، زیر چانه او و دست دیگر به پشت سر او گذارد و لبهای او را غرق بوسه کرد و فرمود: «حسین، از من است و من از حسینم. خدا، دوستدار حسین را دوست میدارد!.»[1] در این روایت چند نکته جای تأمل دارد: 1. انجام این رفتار در کوچه و در برابر دیدگان صحابه انجام گرفته تا حاوی درسهای تربیتی متعددی برای آنان باشد؛ 2. به دست آوردن امام حسین (علیهالسّلام) با تلاش فراوان تا به این نکته توجه کنند که حسین (علیه السّلام) و محبت او را باید کسب کرد؛ 3. غرق بوسه نمودن امام حسین (علیهالسّلام) خصوصاً بر لبهای مبارک آن حضرت (دقیقاً همانجایی که توسط ابن زیاد و یزید بن معاویه با چوب خیزران مورد اهانت قرار خواهد گرفت).
ب) حسنین (علیهماالسّلام) با بهترین نسب؛ در چند کتاب از کتابهای اهلسنت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایت کردهاند که حضرت فرمود: «آیا شما را راهنمایی نکنم به بهترین مردم از نظر پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، عمو و عمه، دایی و خاله؟ گفتند: آری یا رسول الله! حضرت فرمود: آن دو حسن و حسین (علیهماالسّلام) هستند که پدربزرگ آنها رسول خدا و مادربزرگ آنها خدیجه، سرور زنان جهانیان است. پدرشان علی بن ابی طالب برادر رسول خدا و مادرشان فاطمه دختر رسول خدا، سرور زنان جهان است. عمویشان، جعفر طیّار، عمهی آنها امهانی دختر ابوطالب؛ دایی آنها قاسم، فرزند رسول خدا، خالهی آنها زینب دختر رسول خداست؛ سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دست به دعا برداشت، چنان که سفیدی زیر بغل حضرت نمایان شد و عرضه داشت: خدا تو میدانی که همهی اینان در بهشت هستند؛ دوست بدار هر آن که این دو را دوست بدارد و دشمن بدار هر آن که این دو را دشمن بدارد.»[2] آیا جای این پرسش نیست چگونه امتی که این سخن را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده بودند، توانستند سر آن عزیز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را از تن جدا کرده و دقیقاً به همین جمله استناد کرده و بگویند «سر بهترین مردم از حیث نسب را از تن جدا کردیم و برای انجام این کار درخواست پاداشی از طلا و نقره داریم.»[3]
ج) حسنین (علیهماالسّلام) دو محبوب دل پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؛ علاوه بر جایگاه برتر امام حسین (علیهالسّلام) از حیث حسب و نسب، از مهمترین آیات قرآن کریم، آیه تطهیر است که دربارهی اهلبیت (علیهمالسّلام) نازل گردیده، با این اشاره به این روایت توجه کنید. انس بن مالک گوید: «از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند: کدام یک از اهلبیت خود را بیشتر دوست میداری؟ حضرت فرمود: حسن و حسین (علیهماالسّلام) را.»[4] در روایتی دیگر از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل کردهاند: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «هر کس حسن و حسین مرا دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست داشته و هر که آن دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.»[5] در روایت دیگری که «ترمذی» و «احمد بن حنبل» از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایت کردهاند، چنین آمده است: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دست حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) را گرفت و فرمود: هر که مرا و این دو و پدر و مادرشان را دوست بدارد، در قیامت در کنار من خواهد بود.»[6] در روایت جالب دیگری که بسیاری از بزرگان اهلسنت روایت کردهاند، فرازی که ما در زیارت عاشورای اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) بارها و بارها خواندهایم را روایت کردهاند: «ابوهریره و دیگران روایت کردهاند: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نگاهی به علی (علیهالسّلام)، فاطمه (علیهاالسّلام)، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیه السّلام) افکند و فرمود: من با آنان که با شما دوستاند، دوست و با آنان که با شما دشمناند دشمن هستم.»[7]
د) حسنین (علیهماالسّلام) سرور جوانان بهشت؛ از فضایل منحصر به فرد امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) که در کتابهای معتبر اهلسنت و مورد قبول وهابیت روایت شده، سروری جوانان بهشت است که در روایتی متواتر از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده: «روای گوید پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: حسن و حسین (علیهماالسّلام) آقای جوانان اهل بهشت هستند.»[8] دقیقاً به دلیل اهمیت و جایگاه بالای این حدیث بوده است که جاعلان حدیث به جعل حدیثی به همین منظور دربارهٔ ابوبکر و عمر رو آوردهاند. [9]
ه) دشمنی با حسنین (علیهماالسّلام) دشمنی با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)؛ متون اهلسنت در روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اینگونه نقل کردهاند: ابوهریره گوید: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حالی که حسن و حسین (علیهماالسّلام) را بر دوش خود گذارده بود و هر دوی آنها را میبوسید، به سوی ما میآمد که شخصی عرضه داشت: آن دو را دوست داری؟ حضرت فرمود: هر که آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آن دو دشمنی ورزد با من بغض و دشمنی ورزیده است.»[10] روایت زیبایی شبیه این روایت در منابع شیعی آمده که توجه به آن بسیار بجاست: «اسماعیل بن یزید گوید: امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: مردی در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گناهکار بود و مدتی متواری بود و جرئت نداشت از خانه بیرون آید و برای نجات خود دنبال وسیلهای میگشت تا اینکه روزی در راه خلوتی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) را دید. دوید و ایشان را برداشت و بر دوش خود نشاند و به محضر مبارک حضرت رسید و عرض کرد: ای رسول خدا من به خدا و این دو فرزندانت پناه آوردهام! حضرت چنان خندید که دست مبارک خود را بر دهان نهاد. سپس فرمود: برو تو آزاد شدی. سپس رو به امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) کرد و فرمود: من شفاعت شما دربارهٔ این مرد را پذیرفتم. در آن حال خدواند این آیه شریفه را نازل فرمود: «و لو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرّسول لوجدوا الله توّابا رحیما [نساء/64] و اگر آنان که به خود ستم کردند نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.»[11]
پینوشت:
[1]. سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت، ج 1، ص 51. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. نور القبس، أبو المحاسن یوسف بن أحمد بن محمود الیغموری، دار النشر، ج 1، ص 93.
[3]. المعجم الکبیر، طبرانی، مکتبة الزهراء، موصل، ج 3، ص 117. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. سنن الترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 657.
[5]. مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 2، ص 288..
[6]. الجامع الصحیح سنن الترمذی، دار إحیاء تراث العربی، بیروت، ج 5، ص 641.
[7]. مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 2، ص 442.
[8]. سنن ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 44.
[9]. مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 1، ص 80.
[10]. مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 2، ص 440.
[11]. شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، مؤسسه نشر الاسلامی، قم، ج 3، ص 117. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید