اهمیت فراگیری قرآن در اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نعمتهای خدای سبحان، فرزندان پاک و معصوم هستند که خداوند به بشر عنایت کرده است. کودکان زمینه تربیتی بالایی دارند و هر آنچه را که به آنها آموزش دهیم فرا میگیرند.
یکی از راههای سپاسگزاری و شکرگزاری از خداوند برای این نعمتهای ارزشمند، تربیت درست ایشان است. یکی از توصیههای اهل بیت (علیهمالسلام) در مورد تربیت فرزندان، «آموزش قرآن کریم» به آنها است. تشویق والدین بر آموزش و یادگیری کودکان نسبت به مسایل دینی و قرآن میتواند تأثیر شگرفی بر زندگی فردی و اجتماعی آنها داشته باشد.
تلاوت قرآن در خانه، حتی بر سایر افراد خانواده نیز اثر دارد. پدر و مادری که خواندن قرآن، جزء برنامه زندگی آنان است، فرزندانشان نیز به فراگیری و خواندن قرآن علاقهمند میشوند و این خود یکی از راههای تعلیم قرآن به فرزندان است؛ زیرا کودک و نوجوان به طور عمده تحت تأثیر سخنان والدین، معلمان و دوستان است و این تأثیرپذیری در زمان کودکی بیشتر از طرف پدر و مادر است.
برخی از صاحب نظران و اساتید علوم قرآنی، با حفظ قرآن در کودکی مخالف هستند و فشارهایی که در این دوره به کودک وارد میشود را مضر دانسته و عدهای دیگر نیز سنین کودکی را برای آغاز کار حفظ قرآن کریم بسیار مناسب میدانند.
روایات ائمه اطهار (علیهمالسلام) تعلیم فرزندان در هفت سال دوم زندگی را مناسبتر دانسته است. از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که فرمودهاند: «فرزند هفت سال سَروَر، هفت سال بنده و هفت سال یاور است.»[1] این روایت نشان میدهد که شیوه آموزش قرآن در هفت سال اول با هفت سال دوم باید متفاوت باشد.
تاج پادشاهی، پاداش اخروی یاد دادن قرآن به فرزندان:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «هیچ مردی فرزند خود را قرآن نیاموزد، مگر اینکه خداوند به پدر و مادر کودک، در روز قیامت تاج پادشاهی عطا کند و دو لباس بهشتی به آنان بپوشاند که هرگز مردم مانند آن را ندیده باشند.»[2]
معاذ گوید از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: «هیچ مردی، فرزند خود را قرآن نیاموزد، مگر اینکه خداوند پدر و مادر کودک را در روز قیامت تاج پادشاهی عطا کند و دو لباس بهشتی به آنان بپوشاند که هرگز مردم مانند آن را ندیده باشند.»[3]
عایشه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که فرمود: «هر که فرزند خود را قرآن بیاموزد، خداوند روز قیامت حلقه افتخاری به گردن او آویزد که باعث حیرت اوّلین و آخرین شود.»[4]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «هر کس به فرزند خود قرآن تعلیم دهد...، (همان قرآن) نامه عملش را (در روز قیامت) سنگین کند و او را از پل صراط، همانند برق جهنده عبور دهد و هیچ گاه از او جدا نگردد تا از طرف خداوند بهترین چیزی که آرزو میکرد، بر او نازل شود.»[5]
حق فرزندان بر والدین:
یکی از حقوق فرزندان، تعلیم قرآن به آنهاست؛ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در اینباره میفرماید: «فرزند را بر پدر حقی است و پدر را بر فرزند حقی؛ حق پدر بر فرزند آن است که فرزند در هر چیز جز نافرمانی خدای سبحان او را فرمان برد و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکو تربیت کند و قرآنش تعلیم دهد.»[6]
تعلیم قرآن میتواند توسط پدر به طور مستقیم صورت گیرد و یا اینکه برای فرزندش معلم قرآن بگیرد که در این رابطه اکثر مسلمین غافل بوده و تعداد کمی از پدران به این حق، عمل میکنند. در روایتی است که: «اگر معلمی به کودکی بسم الله الرحمن الرحیم یاد دهد، خداوند آن کودک و آن معلم و پدر و مادر کودک را از دوزخ نجات میدهد.»[7]
پدر و مادری که در خانه با صدای بلند «قرآن» میخوانند، اثر تربیتی در روح و جان فرزندانشان میگذارد و آنان را به «قرآن» علاقمند میکنند. در روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که میفرماید: «فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: محبت پیامبرتان، محبت اهل بیت (علیهمالسلام) و قرآن.»[8]
اهل بیت (علیهمالسلام) پدران و مادران را برای انجام این امر مهم، تشویق کرده، اجر و پاداش معنوی خداوند را در قبال این عمل، یادآور شدهاند. امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمودند: «خدواند به پدر و مادر پاداش فراوانی عنایت میکند. آنان با شگفتی سؤال میکنند: پروردگارا! این همه تفضل درباره ما در قبال چیست؟ اعمال ما شایسته چنین پاداشی نبوده است. در جواب آنها گفته میشود: این عنایت و نعمت، پاداش شماست که به فرزند خود کتاب خدا، قرآن را آموختید و او را در آیین اسلام بصیر و بینا تربیت کردید.»[9]
اهمیت یاد دادن قرآن و احکام اسلامی به فرزندان تا اندازهای است که حضرت علی (علیهالسلام) در وصیت خود به امام حسن (علیهالسلام) در کتاب شریف نهج البلاغه میفرمایند: «چنین دیدم که قبل از هر چیز، کتاب خداوند و تفسیر و تأویل آن و شرایع و احکام اسلام و حلال و حرام آن را به تو آموزش بدهم و جز این، به چیزی نپردازم.»[10]
پینوشت:
[1]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص222.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج4، ص825.
[3]. همان.
[4]. ابن أبی الدنیا، عبد الله محمد بن عبید بغدادی، کتاب العیال، ج1، ص478.
[5]. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج4، ص248.
[6]. نهج البلاغه، شرح فیض الاسلام، حکمت 391، ج6، ص1274.
[7]. ملا فتحالله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین ذیل آیه اول سوره حمد.
[8]. متقی هندی، کنز العمال، ج16، ص456.
[9]. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج4، ص246.
[10]. نهج البلاغه، شرح فیض الاسلام، نامه 31، ج5، ص907.
افزودن نظر جدید