عرفان حلقه
اولا: چنین تقسیمی درباره قضاوت در هیچ منبع معتبر اسلامی و عرفانی ذکر نشده است. ثانیاٌ: به فرض محال اگر چنین تقسیمی باشد چرا دیگران نمیتوانند چنین قضاوتی انجام بدهند؟ثالثاٌ: مگر ائمه (علیهمالسلام) و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در طول حیات مبارکشان قضاوت کیفی نداشتهاند؟ یعنی ائمه (علیهمالسلام) به اذن الله نمیتوانند در مورد باطن افراد قضاوت کنند؟
در عرفان حلقه به جای زیر بنا بودن احکام اسلامی و شریعت آسمانی، شعور کیهانی رکن اصلی محسوب شده و در همین جاست که مدعیان حلقه با اصالت دادن به شعور کیهانی، شریعت الهی و آسمانی را به راحتی کنار گذاشته و برای رسیدن به طریقت و حقیقت خود ساخته خود به هر وسیله ای چنگ میزنند.
طاهری در شبهه عرفان خود پا را فراتر گذاشته و میگوید: «ما الان به مرحلهای رسیدیم که میتوانیم در مورد «بی نامی خداوند» صحبت کنیم.» در راستای همین سخن مخاطبین و مسترهای وی برداشت غلط و ناتمامی از فرمایش امام خمینی(ره) میکنند. درحالی خداوند به صراحت کسانی که در نامهای خداوند بدعت ایجاد میکنند را بشارت به آتش میدهد.
آنچه در شبهه عرفان حلقه مطرح شده و بر آن پافشاری میکنند، موجه کردن شرور و ارزش دهی به آن است. تا جایی که طاهری شیطان را موجود مقرب درگاه خداوند و یزید را عامل شناخته شدن امام حسین(سلاماللهعلیه) میداند. زیرا وی براین باور است که انسانهای نیک به واسطهی انسانهای شرور شناخته میشوند...
آنچه از کلام خداوند و روایات اهلبیت(علیهمالسلام) برمیآید این است که لعن و نفرین در اسلام جایگاه مختلفی دارد، در بعضی موارد نکوهیده و ناپسند شمرده شده و درجایی دیگر بجا و ابزاری برای دادخواهی به شمار میرود ولی آنچه که طاهری در شبهه عرفان خود در مورد لعن و نفرین از آن یاد میکند، برداشت غلطی از کلام خدا و اهلبیت است.
لعن و نفرین از ناحیه خداوند متعال به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش در دنیا و در آخرت عذاب و عقوبت است و خداوند نیز در چندین جای قرآن به این موضوع اشاره کرده است. این درحالی است که طاهری پای خود را فراتر از امر خداوند گذاشته و در شبهه عرفان خود، مخاطبینش را از این امر برحذر میدارد...
عرفان حلقه جزء فرقههایی است که مطالبش، ملغمهای از مکاتب مختلف است. وی در یکی سخنانش میگوید: «اگر شر نباشد خیر معنا ندارد و ارزش امام حسین به یزید است و...» و سخنان بیارزشی از این قبیل. با اندکی تأمل به این سخنان متوجه میشویم که وی این سخنان را از مکاتبی مانند مسیحیت و یا برخی فلاسفه اخذ کرده است.
امام علی (سلاماللهعلیه) در خطبهی چهل نهجالبلاغه به اشتباه خوارج اشاره میکند و میفرماید: «اين سخن حقّى است که معنى باطلى از آن اراده شده است» بديهى است اگر حکميت و داورى مخصوص خدا باشد، بايد حکمران ميان مردم نيز خدا باشد، در همین راستای سخن خوارج طاهری میگوید: «قضاوت فقط مختص خداوند است»...
در مورد نظریهی وحدت وجود حکما و فلاسفه و مکاتب مختلفی مانند صوفیه و غیره نظرات مختلفی دادهاند. در این بین عرفای بزرگی مانند ملاصدرا برخی از اینها را تکفیر و تکذیب کرده. سرکردهی عرفان حلقه نیز در این رابطه نظریهای داده و گفته: «عالم وحدت به عالمی اطلاق میگردد که ادراکی بوده، در آن انسان به درک تن واحده بودن جهان هستی میرسد.»
از آیات قرآن و روایات و سخنان بزرگان دین اینگونه برداشت میشود که ذکر همان یاد خداوند است در تمام حالات و پیشامدهای انسان و اینکه انسان باید یکسره خود را در حضور باریتعالی بداند. ولذا برای ذکر مراتبی است که عبارت است از: ذکر لسانی، ذکر قلبی و ذکر عملی و اینکه ذكر زبانى گرچه از تمام مراتب ذكر، نازلتر است ولى درعینحال مفيد فايده است.
ذکر و یاد خداوند بنیه و شاکلهی اصلی عبادت است؛ درحالی که شبهه عرفان پوشالی حلقه، مخاطبین را از این امر مهم باز میدارد. به این بهانه که شما تنها با حضور قلب دیگر نیازی به ذکر خداوند ندارید و یاد کردن شخص برای کسی است که حضور ندارد و غایب است. درصورتی که خداوند به صراحت در قرآن کریم به آن اشاره کرده...
طاهری سخنان ضدونقیضی در رابطهی عشق و عقل دارد، او گاهی آنان را مکمل یکدیگر میداند و گاهی آنان را ضد و ناسازگار با یکدیگر معرفی میکند. گاهی عقل تنها راه کسب عشق است و گاهی عقل، نقطهی مقابل عشق است. این تناقضگویی طاهری نشاندهندهی عدم درک صحیح او از عشق و عقل از منظر عرفان اسلامی است.
یکی از مبانی عرفان کیهانی در نظر طاهری پلهی عشق است. پلهی رابطهای عاشقانه بین خدا و انسان پدید میآورد. پلهی عشق در سخنان طاهری مفهومی بسیار مبهم است زیرا ازیکطرف عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمیآید و از طرف دیگر با عقل قابلدرک است. طاهری درباره عشق سخنان ضدونقیضی دارد که بههیچوجه قابلجمع با یکدیگر نیستند.
محمدعلي طاهري، تلاش ميکند تا رويکردي جديد و جذاب از عرفان اسلامي با استفاده از هفت گرايش «تصوّف، عرفان سرخ پوستي، فرا روانشناسي، انرژي درماني، مسيحيت، ريکي و تفکرات ماترياليستي (گروه چريک هاي فدايي خلق)» به مخاطب خود ارائه کند.