عرفان حلقه
سخنان آقای محمد علی طاهری، بدون استناد شرعی و اصول عقلی می باشد. اعتقاد به بعضی سخنان وی بدون شک انسان را از دایرهی اسلام خارج میکند و دارای عقاید مشرکانه میشود. وی میگوید: تنها ملکی که موحد باقی ماند ابلیس بود. در حالی که این کلام در تضاد با قرآن است.
عرفان التقاطی محمدعلی طاهری برای کسی که در سخنان وی تأملی داشته باشد، اجتناب ناپذیر است. وی در همسویی خود با وهابیت روایات رسیده از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیتش (علیهمالسلام) درباره یزید و ملعون دانستن وی و جایگاه او در جهنم تا ابد را نادیده گرفته و یزید را از جهنم نجات یافته میداند و هم لعن به او را جایز نمیداند.
محمد علی طاهری در سخنان خود کثیرا در تضاد با دین صحبت کرده است. او میگوید: «بدسابقهترین افراد حوارین عیسی بودند!» در حالی که در قرآن از آنها به نیکی یاد شده است. امام رضا (عليهالسلام) میفرماید: «آنان افرادى بودند كه هم خود را پاك و نورانى كردند و هم براى پاك كردن ديگران كوشيدند.»
یکی از طرحهایی که محمدعلی طاهری در شبههعرفان حلقه به دنبال آن است و توانسته تا حدودی به آن دست یابد، بیاهمیت جلوه دادن مسائل معنوی و دینی است. بدین وسیله ذره ذره مقدسات در هالهای از ابهام قرار میگیرد و به مرور با تکرار و تأکید رنگ میبازد و در پایان فرد به نتیجهای کاذب از دین میرسد.
کم نیستند افراد آسیب دیدهای که از کلاسهای حلقه خارج شدهاند و اعترافات و مصاحبههایی را انجام دادهاند. علائم و آسیبهای روانی مشترک این افراد عبارتند از: 1. از خود بیگانگی اعضای حلقه؛ 2. افسردگی و دوقطبی شدن افراد در فرقه؛ 3. اسکیزوفرنی (توهمات دیداری و شنیداری).
یکی از مبحثهایی که مسترهای شبه عرفان حلقه بر آن پافشاری دارند، قداست بخشی به رهبر این فرقهی ضاله است. در همین راستا مسترها به طور غیر مستقیم و حتی بعضاً مستقیم طاهری را منجی آخرالزمان معرفی میکنند. و تکرار اینگونه صحبتها امر را بر افراد مشتبه میکند.
محمدعلی طاهری سرکردهی شبه عرفان حلقه مدعی عرفان اسلامی است ولی با مطالعهی آموزههای فرقهی حلقه، خصوصیاتی از آن شاهد هستیم که نشاندهندهی عدم انطباق آن با اسلام و وجود عقاید پلورالیستی و اومانیستی در آن است که کاملاً با عقاید اصیل اسلامی در تضاد است.
گرایش اشخاص به فرقههای خاص میتواند دلایل روانشناختی زیادی داشته باشد. با تحقیقات میدانی که بر روی یکصد و پنجاه نفر آسیبدیده شبه عرفان حلقه در کشور در بازهی زمانی خرداد 92 تا خرداد 93 انجام گرفت، تا حدودی علل گرایش این افراد به فرقهی حلقه مشخص شد که حایز اهمیت است...
در طول فعالیتی که محمدعلی طاهری و مسترهایش در فرقهی انحرافی حلقه داشتهاند به کرات دست به تحریف و تفسیر غلط از قرآن داشتهاند. طاهری با استفاده از بخشهایی از آیات آنها را به صورت اصطلاحی و با استدلالات مختص به خود در آموزههایش استفاده میکند و به عبارتی تفسیری از نوع شیطانی ارائه میکند.
محمدعلی طاهری در شبه عرفان حلقه خود، در مورد پیشینهی شعور کیهانی صحبتی به میان نیاورده است و مخاطبین وی نیز بر این باوراند که وی مبدء این ایده است. این در حالی است که این نظریه چند دههی پیش توسط اشخاصی ذکر شده است. با مطالعه این آثار و نوشتههای طاهری به روشنی به سرقت علمی...
محمدعلی طاهری سرکردهی فرقهی ضاله حلقه از دیدگاه خود، ملائکه را مجموعهای از قوانین موجود در طبیعت معرفی میکند که تحلیل مادی دارند. به همین دلیل جبرئیل را هوشمندی ذرات عالم معرفی میکند و میکائیل را اکو سیستم و نظم مولکولهای طبیعت و عزرائیل را آنتروپی یا خستگی ماده میداند.
محمدعلی طاهری سرکردهی فرقهی حلقه در شبه عرفان حلقه، نام و عنوان اسلام را یدک میکشد ولی در متون خود نامی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به میان نمیآورد. ولی به کرات نام مسیح و مقدسات مسیحیت در آموزههای آن به چشم میخورد. به طوری که در بیشتر موارد همسو با آموزههای مسیحی است...
محمدعلی طاهری رهبر فرقهی حلقه، طی اظهار نظری گفت: «ببینید اگر صورت مجادله باز شود، میبینیم که یزید هم صورتی از مجادله من است، باید طلب رحمت بکنیم، اما در دید کلنگر میگوید اگر یزید نبود امام حسین(سلاماللهعلیه) ارزشی نداشت و یا اگر یزید نبود عظمت امام مشخص نمیشد.»
یکی از افترائات محمدعلی طاهری به اسلام و اهل بیت، بحث عصمت معصومین(علیهمالسلام) است. وی میگوید: «کجا امامی فرموده است که عصمت دارد؟ آیا جایی گفته است؟ هرکسی قبول میکند که انسانپرستی، سنگپرستی و... خلاف عقل است.» و دلیلی که وی برای این امر یرمیشمارد بحث تن واحده است...