مباحث تاریخی
عملکرد یزید چنان آشکار است که هیچ فرد مسلمان و صاحب عقل سلیمی و حتی پژوهشگران غیر مسلمان هم نمیتوانند اوصاف و خصوصیات روحی و اخلاقی این جرثومه فساد را سرپوش بگذارند و مخفی کنند، چرا که در کتب تاریخی آنقدر در مورد این شخص فاسد، و رذائل اخلاقی او نوشتهاند که جای هیچگونه شک و تردیدی برای عموم مردم باقی نگذاشتهاند.
تاریخ نگاران اسلامی معتقدند که یزید بن معاویه در عنفوان کودکی و جوانی در کلیسا و دیر مسیحیان به سر برده و افکار و اخلاق فاسدشان باعث شد که یزید تحت تاثیر باشد؛ چرا که در این مکانهای به ظاهر عبادی، فساد و فحشاء و بی بندوباری موج می زد که از نظر مسیحیان ممنوع نبود، و کسانیکه به آنجا رفت و آمد داشتند خواه ناخواه آلوده میشدند.
گاهی دیده میشود در عرصهی مقابله با آسیبهای مجالس اهلبیت دو برخورد متفاوت صورت میگیرد. که هر دو نظریه، در دو طرف افراط و تفریط، نادرست میباشد، نظریه درست در این باره، نظریه اعتدال است. به این صورت که انتقادهایی که ذکر میشود خدای ناکرده موجب خدشهدار شدن اصل عزاداری سیدالشهداء و سخنرانان ارزشی و مداحان مخلص نگردد.
یکی از اساسیترین دستمایههای ماندگاری اسلام، هیئات مذهبی است و دشمن نیز دقیقا به همینرو میکوشد تا نقاط ضعف این مجالس را شناسایی و آنها را بزرگنمایی کند و با این کار، مجالس مذهبی را از اعتبار بیندازد؛ لذا مداحان عزیز نباید طوری مداحی کنند که ندانسته آب به آسیاب دشمنان دین و مذهب ریخته و موجبات بهرهبرداری آنان را فراهم سازند.
اکتفا به مداحی و سینهزنی از جمله آسیبهای شکلی مجالس عزاداری است. گرچه از این که میبینیم جوانان به جای شرکت در مجالس گناه در این مجالس حضور مییابند خوشحالیم و این حضور را در مسیر تقویت دین میدانیم، ولی معتقدیم اگر این شورها با شعور گره نخورد، از ماندگاری لازم برخوردار نخواهد بود و اندک اندک از محتوای آنها کاسته میشود.
نمیتوان گفت که چون گریستن در مصیبت سیدالشهداء مقدّس است، پس برای رسیدن به این هدف، میتوان به هر وسیلهای تمسّک جست؛ از اینرو استفاده از دروغ در روضهها دردی است که مرحوم محدّث نوری بیش از صد سال پیش در کتاب «لؤلؤ و مرجان» و سالها پیش، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» از آن نالیده، در نکوهش آن سخن گفتهاند.
پیامبر (ص) میدانست، که عدهای نمیتوانند، جانشینی علی (ع) را بپذیرند، از این رو دستور داد تا سپاهی متشکل از همه صحابه، به فرماندهی اسامه بن زید، برای نبرد با لشکر روم تجهیز شود، تا شهر خالی از این افراد شود، اما آنان در مقابل دستور پیامبر (ص) ایستادگی کردند و بعد از وفات پیامبر (ص) ابوبکر را به خلافت رساندند.
حدیث غدیر بهعنوان یکی از احادیث متواتر در کتب روایی اهلسنت و شیعه مطرح میباشد که همراه با معجزاتی در تاریخ اسلام ثبت شده است. یکی از این معجزات وارد شدن عذاب به منکر این واقعه، یعنی نعمان فهری بعد از وقوع حادثه غدیر است. همچنین چندین نفر دیگر به علت شهادت ندادن به این موضوع، دچار نفرین حضرت علی (ع) شدند.
از تاریخ هجدهم ذی الحجة که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم، پسر عموی گرامش را در جمع کثیری از اصحاب و حاجیان حجة الوداع به امامت منصوب کرد، تا روز بیست هشتم صفر که روز وفات آن حضرت بود، فقط هفتاد روز فاصله شده بود و همه اصحاب واقعه غدیر را به یاد داشتند و اینگونه نبود که آن اتفاق فراموش شده باشد.
هدف از منع انتشار احادیث را در دو چیز میتوان خلاصه کرد: جلوگیری از فضایل امیرالمومنین علی (ع)، جلوگیری از انتشار واقعهی غدیر، و انتصاب علی (ع) به دست پیامبر (ص) در سرزمین غدیر خم. چون در صدر اسلام، مسلمانان فتوحات زیادی داشتند و در صورتی که فضایل اهل بیت (ع) و واقعهی غدیر، به مردم گفته شود، قطعاً کار بر خلفاء سخت میشد.
قرظه بن کعب، میگوید: عُمر، مرا بهعنوان اُستاندار کوفه تعیین کرد و برای بدرقهی من مسافتی را پیمود. سپس رو به من کرد و گفت: میدانی چرا من به بدرقه شما آمدم؟ گفتم: آری، چون ما از اصحاب پیامبر(ص) هستیم. گفت: بله، ولی خواستم بگویم: شما به شهری میروید که مشغول ذکر قرآن هستند، بنابراین با ذکر حدیث، آنان را از قرآن جدا نکنید.
از سفارشات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مسلمانان این بود که برای پس از مرگ خود وصیت کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در موارد متعدد، مانند واقعه غدیر و غیره، حضرت علی (علیه السلام) را بهعنوان وصی و جانشین خود انتخاب کرده بود، ولی در هنگام جان دادن، سفارشی مؤکد به اهلبیتش و خصوصا حضرت علی (علیه السلام) نمود.
به گواهی منابع معتبر اهل سنت، ابوبکر و عمر از تدوین حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) جلوگیری میکردند. عایشه میگوید: «پدرم ابوبکر 500 حدیث از پیامبر (ص) جمع آوری کرده بود، اما مضطرب و نگران بود، تا اینکه فردای آن روز به من گفت: دخترم آن احادیث را برایم بیاور، وقتی احادیث را آوردم، آنان را در آتش انداخت و سوزاند.»
فضیلتی دیگر از ازدواج حضرت علی (علیه السلام) وحضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) که در کتب اهل سنت به آن اشاره شده است، ازدواجی که به دستور خداوند صورت گرفت، همان عقد آسمانی و بابرکت که مورد تایید خداوند قرار گرفت، وای کاش مهاجر وانصار این فضیلتها را نادیده نمیگرفتند وپشت نمیکردند وبه جای دانستن صرف، عمل وتبعیت میکردند.