مباحث کلامی
عمر بن خطاب دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر آوردن قلم و دوات را نادیده گرفته و در کلامی نسنجیده آن را «هذیان گویی» خواند.
یکی از موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، ساختن بنا و گنبد بر روی قبور انبیا، اولیا و صحابه است. ابنتیمیه گنبدها و بناهای ساخته شده بر روی قبور انبیا و ائمه (علیهم السّلام) را مساجد ساخته شده بر روی قبور معرفی میکند و با ادعای بدعت بودن و سابقه نداشتن ساختن بنا و گنبد بر روی قبور، فتوای تخریب این مکانها را صادر میکند.
اکثر علمای اهلسنت معتقدند برگزاری مراسم جشن و سرور در ایام تولد پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السّلام) در سه قرن اولیه اسلام سابقه نداشته است و برگزاری این مراسم را از بدعتهای مسلمانان در قرون بعدی میدانند؛ اما با تقسیم بدعت به «بدعت خوب» و «بدعت بد» این مراسم را بر خلاف وهابیان جزء بدعتهای خوب مسلمانان میدانند
اقدام عمر بن خطاب در منح احادیث پیامبر اسلام ((صلی الله علیه و آله و سلم)) به هر عنوان و یا توجیهی که باشد، بدون شک گنجینه احادیث نبوی را خالی نموده است.
اگر طبق گفته عمر و ابوبکر کتاب خدا برای مسلمین کفایت میکرد و نیازی به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نبود چرا ابوبکر برای منع باز پس دادن فدک به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به قرآن و آیه « وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد [نمل/16] و سلیمان وارث داود شد» عمل نکرد؟
در دوران جاهلیت قبل از اسلام مردم بر روی خود و فرزندان خود اسامی و القاب و کنیههایی را انتخاب کرده و میگذاشتند بدون این که بدانند معنای آن چیست مانند معاویه که به معنی ماده سگ است و یا اجدع که نام شیطان میباشد. لذا با ظهور اسلام و سفارشات مکرر پیامبر مبنی بر این که اسامی خوب برای فرزندان خود و دیگران انتخاب کنید این امر صورت گرفت اما برخی خلاف آن راه را پیمودهاند
معاویه بر بالای منبر از خود باد در میکند و با پرویی کامل در صدد توجیه آن بر میآید.
این داستان از سری داستانهای باغ گل محمدی میباشد، که نویسنده به ذکر فضیلت صلوات پرداخته و لزوم حفظ وحدت اسلامی، در بین مسلمین را با استناد به آیه قرآن و بیانات مقام معظم رهبری، امام خامنهای (مد ظله العالی) در قالب حکایت بیان نموده است. در این داستان، چند کبوتر و یک بلبل در یک باغ گل محمدی مشغول به گفتوگو هستند.
از آغازین روزهای پیدایش فرقه سلفیه تاکنون دانشوران اهل تسنن نقدهای زیادی بر آن نوشتهاند. آشنایی با این نقدها از آن روی ضرورت دارد که این فرقه خود را پشت سپر تسنن پنهان کرده و همواره از زبان آنان سخن میگوید و داعیۀ حمایت از آنان را دارد. بدین روی بیشترین شمار طرفداران خود را فقط به لحاظ عددی در میان افراد ناآگاه تسنن مییابد.
اهل سنت در باره خلافت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم معتقدند که مردم خلیفه پیامبر را تعیین میکنند و این خلیفه هر چند که دارای خصوصیات ویژه ای باید باشد اما اگر به هر نحوی ولو به صورت احتمال ارتکاب معاصی و فسق شود نمیتوان او را به خاطر برخی از کارهای غیر شرعی بازخواست کرد و او را امر به معروف و نهی از منکر نمود و در همه حال اطاعت از او واجب است
برای شناخت صحابه پیامبر اکرم کافی است تا با رجوع به کتب تاریخی ماهیت وجودی هر یک و خصوصیات فردی آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد، لذا با اینکه پیامبر اکرم در مناسبتهای مختلف وصایت و جانشینی بعد از خود را به مردم معرفی کرد اما بعد از رحلت آن پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) برخی از صحابه چه غوغایی را که به پا نداشتند
اهل سنت معتقدند که جانشین پیامبر کسانی هستند که بر امت غلبه کرده باشد و این خلیفه باید خصوصیاتی به مانند رعایت حدود الهی در فروعات و اصول دین را داشته باشد اما اگر زمانی خودش مرتکب خلاف شرعی شد دیگر کسی حق ندارد او را سرزنش کند و حتی امر به معروف و نهی از منکر کند چرا که او خلیفه پیامبر اسلام است و نباید بر او خرده گرفت و اعتراض نمود
اهل سنت معتقدند که مفضول میتواند بر فاضل مقدم باشد و با این دیدگاه که نظر شخص ابوبکر هم بود به خلافت او صحه گذاشتند چرا که مفضول از نظر فضل و کمالات از فاضل قطعاً پایین تر میباشد و ابوبکر هم از هر لحاظ از حضرت علی(علیه السلام) پایین تر بود و اصلاً قابل قیاس نبود اما چه میشود کرد که حبّ و هوس ریاست چه کارهایی را برای انسان رقم نمیزند
در کتب تاریخی و روایی اهل سنت تصریح شده است که عمر بالغ بر هفتاد مرتبه گفته است که اگر علی نبود عمر هلاک می شد اما مغرضین و انسانهای جاهل عمر بن خطاب را در علوم و دانش سرآمد دیگران می دانند و او را نسبت به سایر صحابه پیامبر اکرم مردی دانشمند و صاحب فضل و دانش معرفی می کنند و این در حالی است که فقط خود را مفتضح و رسوا می کنند