دیدگاه عمر بن خطاب دربارهی اسمها وکنیهها
طبق روایات از پیامبر اکرم اسامی و کنیهها از آسمان نازل میشوند«الاسماء تنزل من السماء». لذا روایات فراوانی وارد شده است که برای فرزندان خود اسامی نیکو و زیبایی را انتخاب کنید، مانند عبدالله، عبدالرحمن، موسی، عیسی، ابراهیم، محمد و... و از اسمهای زشت و بیمعنا دوری کنید مانند ابومرّه که کنیه ابلیس است، اجدع که نام شیطان است، حنظله که به معنای گیاه تلخ است. اما خلیفه دوم دیدگاه منحصر به فردی دارد و اسمهایی که بعضاً رسول خدا بر افراد قرار داده بود را تغییر داد و دلیل او هم این بود که: «انّ رسول الله قد غر له ماتقدم من ذنبه و ماتاخر و انّا فی جلستنا[1] پیامبر خدا کسی است که گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده شده است ولی من در جلسهی خود هستم» لذا با تغییر نام ابوعیسی که روی شخصی بود او را تنبیه کرد با اینکه این شخص به عمر بن خطاب گفته بود که کنیهی مرا پیامبر بر روی من قرار داده است اما عمر قبول نکرد او را ابوعبدالله خطاب کرد تا این که به هلاکت رسید.
عمر بن خطاب به اهل کوفه نامهای نوشت که: «لاتسمّوا احداً باسم نبّی[2] کسی را به نام پیامبری ننامید». و به گروهی از ساکنان مدینه هم دستور داد که نام فرزندانشان را که محمد بود، تغییر دهند تا این که برخی از اصحاب پیامبر به او اعتراض کردند به این که خود پیامبر اکرم به آنان اجازه داده تا فرزندانشان را به نام محمد بنامند، و در این لحظه بود که عمر بن خطاب از آنان دست برداشت. در جای دیگر به نقل از او وارد شده که به اطرافیان میگفت مگر از کنیههایی که عرب انتخاب میکند آگاه نیستند؟ مانند ابوحرب، ابوسلمه، ابوحنظله، ابوعرفطه، ابومرّه و...[3]
و نوشته شده که معشوقه عبیدالله بن عمر نزد عمر بن خطاب آمد و از او شکایت کرد و گفت ای امیرالمومنین آیا مرا از دست ابوعیسی نجات نمیدهی؟ عمر گفت ابوعیسی کیست؟ معشوقه گفت فرزندت عبیدالله. بعد عمر بن خطاب به او گفت وای بر تو چگونه به فرزندم ابوعیسی میگویی؟ بعد فرزندش را فرا خواند و گفت وای بر تو کنیهی خود را ابوعیسی گذاشتی؟ او را از این کار منع کرد و ترسانید... سپس به او گفت وای بر تو مگر عیسی پدر داشت؟ چرا از اسامی وکنیههای دیگر اعراب استفاده نمیکنی...[4] و یا در جایی دیگر از او نقل میکنند که: از مردی شنید که به مرد دیگری ذوالقرنین خطاب میکرد، لذا به او گفت: «افرغتم من اسماء الانبیاء فارتفعتم الی اسماء الملائکه[5] نام انبیاء را تمام کردید حال نوبت به نام فرشتگان رسیده است».
سوالی که از خلیفه باید پرسید این است که چگونه است آن زمانی که خود پیامبر اکرم فرمود نامهای نیکو و زیبا برای خود و فرزندان خود قرار دهید و حتی اسم و کنیههایی را هم بیان میدارد و در روایتی دیگر هم فرمود: «انّکم تدعون یوم القیامه باسمائکم و اسماء آبائکم فاحسنوا اسماءکم[6] شما روز قیامت با نام خود و پدرانتان فرا خوانده میشوید پس نام نیک انتخاب کنید»، اما چه شده است تو را که وقتی نام یا کنیهای را هم برای دیگران انتخاب میکنی معانی زشت و بد را میرساند مانند ابومرّه، حرب، حنظله، و... و دیگران را از نامهایی به مانند ابوعیسی، ابویحیی و... نهی میکنی؟؟؟
پینوشت:
[1]. سنن، ابی داود، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج4ص291حدیث4963.
[2]. عمده القاری، عینی، داراحیاء الترای العربی، بیروت، لبنان، ج15 ص39.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء التراث العربیه، قاهره، مصر،ج12ص44خطبه223.
[4]. همان، ج 12ص 44خطبه223.
[5]. فتح الباری، عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، تحقیق محمد فواد عبدالباقی، ج6ص386.
حیاهّ الحیوان الکبری، دمیری، چاپ آرمان، تهران، ایران، ج1ص556.
[6]. سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج9 ص306.
افزودن نظر جدید